اطلاعیه توضیحی پیرامون مراسم سخنرانی در ساختمان کنگره آمریکا

به نام هستی بخش
برگزاری مراسم “افق های دموکراسی و حقوق بشر در ایران ” در ساختمان کنگره آمریکا بازتاب خاص وچشمگیری در فضای افکار عمومی بین المل و ایران داشت و باب جدیدی را در فضای سیاسی ایران گشود .اینجانبان ازتمامی عزیزانی که خالصانه مراتب حمایت خود را چه به صورت تماس فردی و یا درج مقاله اعلام کرده اند و همچنین دیگر بزرگوارانی که مشفقانه و دلسوزانه انتقادات و دغدغه های خود را بیان کردند , تشکر وسپاسگذاری می کنیم . بی شک مباحثات و چالش های گقتمانی صورت گرقته , نقشی مهم در روشن شدن تبیین وظیفه ملی در شرایط کنونی خواهد داشت.
برای Foundaton for defence of democracyما دعوت بنیاد
سخنرانی در ساختمان کنگره آمریکا پیرامون موضوع ” حقوق بشر و دموکراسی در ایران ” را فرصتی مناسب تشخیص دادیم تا بنا به رسالت اجتماعی و وظیفه ملی در شرایط بحرانی کنونی کشور که جامعه جهانی درگیر موضوع ایران شده است و برخورد نظامی و تحریم گسترده به عنوان یک کارت بازی بر روی میز بازیگران سیاسی جهان قرار دارد , راهکاری برای مصون ماندن ملت و میهن از تهدیدات و عواقب جبران ناپذیر آن ارائه دهیم . این کنفرانس را تریبونی دانستیم تا در حد بضاعت خود به صورت شفاف و روشن افکار عمومی جهان و بویژه سیاستمداران آمریکایی را با واقعیتهای جامعه ایران آشنا کنیم .استدلال کنیم که خواست مردم ایران و صدای آنان متفاوت با صدای حاکمیت می باشد .مردم ایران صلح طلب هستند .مشکل اصلی ایران , مسئله هسته ای نیست , بلکه نبود دموکراسی و حقوق بشر است .حاکمیت بحران سازایران ارتباطی با مردم ایران ندارد و دراصل بنیادش بر بستر اختناق , اقتدارگرایی و نقض مستمر حقوق بشر تکوین یافته و برای تداوم حیات غیر دموکراتیکش در عرصه داخل و خارج بحران سازی می کند .جامعه جهانی در مورد ایران فقط از دریچه نگرانیها و منافع خود برخورد نکند , بلکه دستیابی موثر و پایدار به منافع خود را در پیوند با خواسته ها و حقوق جنبش دموکراسی خواهی و مسالمت آمیز مردم ایران در چهارچوب حفظ منافع ملی ، استقلال و تمامیت ارضی کشور و جدایی دین از دولت جستجو کند .راهکار جنگ و سازش با حکومت غیر دموکراتیک ایران علاوه بر آنکه مردم ایران و منافع آنها را قربانی می کند ، صلح و امنیت پایدار در جهان و خاورمیانه را نیز به ارمغان نمی آورد .
در این کنفرانس بخشی از حقوق تضییع شده خود را به عنوان جزء کوچکی از تصویر کل نقض حقوق بشر در ایران تشریح کردیم تا مخاطبان بتوانند به صورت عینی با وضعیت نامناسب حقوق بشر در ایران آشنا شوند .
انعکاس گسترده این رویداد در فضای افکار عمومی بین الملل و ایران موجب بروز واکنش های مختلفی شد .از آنجاییکه هیچگاه خود را بری از خطا و اشتباه نمی دانیم و پیشاپیش نیزمی دانستیم تابوشکنی هزینه ها و تبعات خاص خود را دارد و از طرف دیگر چونان همیشه مورد بغض محافل قدرت طلب و دستگاه سلطه قرار خواهیم گرفت. لذا با استقبال از انتقادات سازنده بر آن شدیم تا توضیحاتی را به شرح زیر برای روشن شدن افکار عمومی بیان داریم :
۱- بر طبق رویه متداول و متعارف در حوزه سیاسی آمریکا , بنیاد FDD توسط دو نماینده کنگره سناتور لیبرمن از حزب دموکرات و سناتور سنتروم از حزب جمهوریخواه , اتاقی از ساختمان کنگره آمریکا را برای محل برگزاری کنفرانس در اختیار گرفت .اینجانبان چه پیش و چه بعد از کنفرانس هیچ گونه گفتگوویا مذاکره با سناتورهای فوق و دیگر اعضاء کنگره آمریکا نداشتیم . این کنفرانس یک برنامه آزاد و عمومی بوده که قبل از برگزاری به رسانه های بین المللی و ایرانی مستقر در آمریکا اطلاع داده شده بود و همگان اعم از سیاستمداران , فعالین امور رسانه ای و افراد عادی می توانستند در آن شرکت کنند .ما هیچگاه در جلسه و صحن کنگره آمریکا حضور نداشتیم .کنگره آمریکا به عنوان خانه ملت آمریکا در بردارنده گرایشهای مختلف در حوزه سیاسی آمریکا است .در این کنفرانس گرایشهای متنوعی از سیاستمداران آمریکایی , فعالین رسانه ای خارجی و ایرانی و فعالین سیاسی و حقوق بشری حضور داشتند و به هیچ عنوان جلسه محدود به دو سناتور سنتروم و لیبرمن و هواداران آنها نبوده است .
۲- اینجانبان از هر تریبونی که بتوان آزادانه و شرافتمندانه ، ندای حقوق و مطالبات دموکراسی خواهانه مردم ایران را به صورت شفاف ,روشن و موثر طنین انداز کرد , استقبال می کنیم .بدیهی است پذیرش دعوت بنیادFDD به کمک سناتورهای فوق الذکر به عنوان یک تریبون برای سخنرانی , به معنای تایید مواضع یا همسویی با دیدگاهها و یا وابستگی به آنان نمی باشد .
۳- امروز حاکمیت اقتدارگرای ایران تنها یک مسئله داخلی نیست بلکه به معضلی جهانی نیز تبدیل شده است و طرف آن نه تنها آمریکا بلکه اکثر کشورهای جهان می باشند .در این شرایط فراتر از خواست , ایدئولوژی و آرزوهای تمامی کنشگران عرصه سیاسی ایران , واقعیتی به نام واکنش قریب الوقوع جامعه جهانی بر علیه حکومت ایران وجود دارد در این شرایط وظیفه ملی حکم می کند که تا با تفکیک مردم و جامعه ایران از برنامه های بحران ساز حاکمیت از گره خوردن حیات میهن به حیات حکومت غیر مردمی ایران جلوگیری شود و با نفی رویکرد های جنگ طلبانه زمینه های پیوند خوردن مردم ایران و جامعه جهانی برای دستیابی به حکومتی دموکراتیک , ملی و مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر در چهارچوب حفظ منافع ملی ,جدایی دین از دولت , تمامیت ارضی و استقلال کشور فراهم شود .در این میان انفعال , عافیت طلبی و محکومیت صرفا لفظی جنگ بدون نمایش عملی تفاوت اراده و صدای ملت ایران از حاکمیت ,نمی تواند مانع رویارویی خسارت بار بین ایران و جامعه جهانی شود .
در این میان نگاه ارتودوکسی و مکانیکی اززاویه چپ با اولویت دادن چالش با سرمایه داری در مقابل مبارزه برای ایجاد دموکراسی در داخل , نه تنها نمی تواند تامین کننده منافع توده های مردم و برقراری عدالت باشد بلکه منجر به تقویت موضع سنت گرایان و حاکمیت اقتدارگرا می شود . همانگونه که کشورهایی چون کوبا و ونزوئلا نهایتا در دام حمایت از حکومت غیر دموکراتیک ایران افتادند که سابقه اعدام هزاران نفر از همکیشان دولتهای فوق را بدون هرگونه دادگاه و محاکمه ای در کارنامه خود دارد .
۴- عده ای مدعی شده اند که سناتور سنتروم و لیبرمن مواضعی بر علیه کشور و مردم ایران و دفاع از تجزیه طلبی داشته اند . در بررسیها و تحقیقات ما موردی دال بر ضدیت با ایران در مواضع آنها یافت نشد .بلکه فقط مواضعی بر علیه حاکمیت سیاسی ایران داشته اند که ارتباطی با ملت و منافع ملی و سرزمینی کشور ایران ندارد . بنابراین از آنجاییکه متاسفانه رویه غلط طرح غوغاسالارانه دعاوی بی استناد با ابهام افکنی و غبار آلودکردن فضا , قضاوت صحیح افکار عمومی را دشوار می سازد , بهتر است مدعیان به جای کلی گویی , مستندات خود را در این زمینه ارائه دهند .اما حتی اگر فرض کنیم که این ادعا صحت داشته باشد . ما در جلسه ای که به زعم آقایان متعلق به دیدگاههای طرفدار تجزیه ایران است از ضرورت حفظ منافع ملی و تمامیت ارضی ایران سخن گفته ایم . حال تلاش برای تغییر ذهنیت این افراد به سمت پذیرش ضرورت حفظ تمامیت ارضی ایران چه اشکالی دارد ؟
۵- پیش از ما بسیاری از وابستگان به گروههای سیاسی ایرانی داخل و خارج از کشور با اعضاء کنگره آمریکا لابی و مذاکرات غیر علنی داشته اند . اما ما اولین کسانی بودیم که به صورت شفاف و علنی در ساختمان کنگره آمریکا در چهارچوب جنبش دموکراسی خواهی و منافع ملی ایران سخنرانی کردیم و حتی با علم به عواقب برگزاری عمومی این کنفرانس , پیشنهاد برگزاری غیر علنی بدون حضور رسانه ها را نپذیرفتیم .که بدیهی بود در این صورت مانند دیگران مورد حمله قرار نمی گرفتیم .در این میان از همه مضحک تر ادعای حاکمیت ایران و محافل وابسته به جناح اقتدار گرا می باشد که بر خلاف ادعای ظاهری آمریکا ستیزی در پشت پرده خواهان تضمین امنیتی از سوی دولت آمریکا برای بقاء خود می باشند و با حاتم بخشی از کیسه ملت با تمامی جناحهای قدرت آمریکا مذاکره می کنند .
۶- تمامی انتقادات وارده ارتباطی با مفاد سخنان ما در کنفرانس نداشت .سخنانی که ما آنها را قبلا در داخل ایران نیز بیان کرده بودیم .انتقادات بیشتر معطوف به پیش فرضها , مسائل پیرامونی و تفسیر ها بود .طبیعی است که در این حالت محل نزاع پیش فرضها و نگرش های سیاسی منتقدین می باشد .
۷- اینجانبان همانگونه که به صراحت در کنفرانس بیان کردیم صرفا نظرات شخصی خود را به عنوان یک شهروند و فعال سیاسی – حقوق بشری ایرانی بیان کردیم و هرگز مدعی نمایندگی از سوی تشکیلات و یا گروه خاصی از جمله دفتر تحکیم وحدت نشده و خود را نماینده دانشجویان یا مردم و متکی به یک جنبش اجتماعی معرفی نکردیم .ما صرفا بر اساس وظیفه ملی و اعتقاداتمان ایده ای را مطرح کردیم تا یه سهم خود یاریگر عبور موفق کشور و ملت ازگذرگاه پر آشوب کنونی باشیم .اینک نیز خوشحالیم که گفتگویی جدی در این زمینه درگرفته است .گذشت زمان و سپری شدن بعد گفتمانی نشان خواهد داد که جایگاه این ایده در بین مردم و دانشجویان چه خواهد بود .
۸- مخاطب ما در این کنفرانس ، همانگونه که بارها اعلام شد جامعه جهانی بود نه دولت آمریکا به طورخاص .بی شک ادعای ” درخواست کمک از دولت امریکا برای ایجاد دموکراسی در ایران ” دروغی گزاف می باشد که ساخته و پرداخته ذهن غیر منصفانه پاره ای از افراد و گروهها است . ما در سخنانمان تاکید کردیم جامعه جهانی با توجه به قدمت قریب به یک قرن حیات جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران به حمایت عملی و معنوی از آن بپردازد .هر ناظر منصفی تصدیق خواهد کرد که این سخن بیانگر درونزا بودن شکل گیری حکومتی دموکراتیک می باشد .از طرف دیگر دورنزا بودن نه تنها به معنای تاکید صرف بر منابع داخلی نمی باشد , بلکه هرگونه کمک و حمایت خارجی مشروط بر آنکه در چهارچوب منافع ملی و تمامیت ارضی کشور باشد و خللی بر حق انحصاری ملت ایران در تعیین سرنوشت خود وارد نکند , مفید به حال آن نیز می باشد . همانگونه که به دشواری می توان گفت که تجاربی نظیر استقلال هند و الغای آپارتاید در آفریقای جنوبی و همچنین موفقیت نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی بدون حمایت جهانی امکان موفقیت داشته اند .
۹- سخنان ما در این کنفرانس با توجه به فشردگی زمان اختصاص به موضوع حقوق بشر و دموکراسی در ایران داشت .علی القاعده در این زمان کوتاه امکان پرداختن به تمامی موضوعات وجود نداشت .سخنان ما حاوی هیچ اظهار نظر مثبتی در خصوص عملکرد دولت امریکا در گذشته و حال و یا مطلوب دانستن وضعیت حقوق بشر در این کشور نبود .بلکه بر اساس رویکرد انتقادی سخنانمان به جامعه جهانی , منکر سیاستهای استعماری و مضر به حال ملت ایران در سابقه دولت های مسلط جهانی و از جمله دولت آمریکا نبوده و نیستیم . اما در شرایط فعلی دنیا و در نظم جدید حاکم بر مناسبات جهانی و با توجه به فرایند جهانی شدن و تبدیل جهان به شبکه ای به هم پیوسته , سرنوشت ایران, چه بخواهیم و چه نخواهیم متاثر از سیاستهای جامعه جهانی است که در راس آن دولت آمریکا قرار دارد .به اعتقاد ما برخورد واقع بینانه و اجتناب از برخورد های جزمی و ایدئولوژیک با این موضوع , ضرورت نگاهی پویا به مفاهیم دائما متحول شونده ایی چون قدرت , استقلال و روابط بین الملل , عبور از انجماد تحلیلی تئوریهای دوران جنگ سرد , پرهیز از مطلق کردن دوستی ودشمنی در حوزه سیاست خارجی و روایط بین المللی و بهره گیری از ظرفیت های دکترین جدید سیاست خارجی آمریکا مبنی بر تاکید بر تقویت دموکراسی به عنوان پشتوانه امنیت , می تواند تامین کننده منافع ملی ما باشد .البته بدیهی است که دولت آمریکا همچون هر دولت خارجی دیگر در نهایت حافظ منافع خود است .حال در شرایطی که این دولت به همراه دیگر دول مسلط جهان درگیر مسئله ایران می باشد و اراده هیچ فرد و گروه ایرانی نیز نمی تواند به نحو مطلوبی این شرایط را تغییر دهد , هنر فعالین سیاسی معتقد به دموکراسی و منافع ملی ایران اینست که بتوانند جامعه جهانی را به سمت تامین متقابل منافع مردم ایران وخواسته های مشروع جامعه جهانی سوق دهند .
۱۰ – اینجانبان بر اساس رویه های متداول و متعارف به منظور ادامه تحصیل در خارج از کشور به سر می بریم و تاکید می کنیم که هیچ نیرو و یا گروه سیاسی در حضور ما در خارج از کشور نقشی نداشته است تا بخواهد نظری در خصوص شرکت یا عدم شرکت در این کنفرانس ارائه دهد و همچنان خود را عضوی از جامعه سیاسی داخل کشور می دانیم که پس از اتمام دوره تحصیل به وطن برمی گردیم .
۱۱ –جنبش دانشجویی در طول تاریخ سرافرازانه خود همواره بر نفی استبداد , استعمار و استحمار تاکید داشته است .منتها هیچ وقت نسبت به حمایت جامعه جهانی و گفتگو با کشورهای خارجی در چهارچوب منافع مردم ایران و توسعه و تحول کشور موضع منفی نداشته است . جنبش اصیل دانشجویی ایران همواره خودکامگی و جهل را زمینه ساز ورود استعمار دانسته است . گرایش غالب جنبش دانشجویی , استقلال کشور را به معنای خصومت با دنیای خارج و بویژه غرب ستیزی تفسیر نکرده است .برخورد منفی آن با دنیای خارج مطلق نبوده , بلکه شکل استعماری و مداخله جویانه آن را نقض کرده است .آنچه در قاموس جنبش دانشجویی نمی گنجد , آب به آسیاب ریختن و ایستادن خواسته و یا ناخواسته در کنار حاکمیتهای خودکامه , تحت پوشش بیگانه ستیزی و ضدیت با امپریالیسم است.همانگونه که تاریخ ایران نشان می دهد تفکیک داخلی و خارجی زمانی معنا داشته است که حکومتهای داخلی از پشتوانه مردمی و مشروعیت برخوردار بوده اند . اگر ملت و وطن تنها ملاکهایی باشند که محدوده قلمرو سرکوب و چپاول یک نظام استبدادی خودی را مشخص سازند ، آنگاه دیگر چنین تفکیکی اعتبار ندارد .
در پایان بار دیگر خوشحالی خود را از فراهم شدن زمینه بحث و تبادل نظر پیرامون چگونگی عمل به وظیفه ملی در این برهه حساس از حیات کشورابراز می داریم .گفتگوها و انتقادات صورت گرقته برای ما بسیار جالب بود و آن را نشانه ای ازموفقیت تلاشمان برای شکل گیری دموکراسی و گقتگوی آزاد در کشور می دانیم .
اکنون که حاکمیت غیر دموکراتیک جمهوری اسلامی , آسیب پذیری خود از حضور پرونده ایران در شورای امنیت را بگونه ای نشان داده است که حتی از انتشار خبر آن در رسانه های داخل کشور هراس دارد و از تهدیدات مکرر آن مبنی بر خروج از NPT , راه اندازی مجدد غنی سازی اورانیوم , تهدید منافع آمریکا در جهان و قطع صدور نفت و … خبری نیست , فرصتی مناسب برای نیروهای دموکراسی خواه و وفادار به منافع ملی و تمامیت ارضی کشور فراهم شده است که با انسجام و اجتناب از تفرقه و بحث های حاشیه ای زمینه را برای تحمیل انتخابات آزاد به منظور تعیین قانون اساسی جدید در چهارچوب دموکراسی , اعلامیه جهانی حقوق بشر , جدایی دین از دولت , استقلال کشور و تمامیت ارضی ایران مساعد سازند .
علی افشاری – اکبر عطری

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.