پیرامون حمایت رهبر جمهوری اسلامی از رفراندوم

پیرامون حمایت رهبر جمهوری اسلامی از رفراندوم
رهبر جمهوری اسلامی ایران در سخنان خود در آغاز سال نو در مشهد با تاکید بر مذاکره محدود با آمریکا ابعاد جدیدی از مسائل پیرامون این رویداد را آشکار نمود .وی بر اساس سنت هر ساله در آغاز سال نو در بارگاه امام رضا ( ع) حضور می یابد و معمولا برنامه ها و خطوط کلی سیاستهای مورد نظرش را با لحنی مورد پسند گروههای افراطی محافظه کاران اعلام می نماید .سخنرانی امسال ایشان که به تندی سخنان سالیان قبلشان نبود , نشان داد که استقبال دبیر شورای امنیت ملی از گقتگوی رودررو و علنی با آمریکا با نظر مساعد ایشان بوده است .البته وی با اتخاذ مواضعی بر علیه آمریکا در بخش دیگر سخنانش سعی کرد لایه های افراطی محافظه کاران را نیز راضی نماید .پیش از این حسین شریعتمداری در اقدامی کم سابقه حملات تندی را متوجه اردوگاه جریان راست و به طور مشخص دبیر شورای امنیت ملی در خصوص مذاکره با آمریکا کرده بود .
رهبر جمهوری اسلامی پس از آنکه مقامات امریکایی تاکید کردند که تنها درمورد مسائل عراق حاضر به گفتگو با جمهوری اسلامی هستند و فشارهایشان در زمینه مسئله هسته ای را در شورای امنیت تشدید کردند ، اعلام کرد که در خصوص مسائل اختلافی موافق گفتگو با آمریکا نیست و در برابر خواسته های غیر معقول امریکا و شورای امنیت می ایستد . البته ایشان توضیح ندادند که مذاکره د ر خصوص موارد غیر اختلافی چه معنایی دارد ؟ همچنین ایشان برای اولین بار فاش کردند که مسئله حقوق بشر و دموکراسی نیز علاوه بر مسئله هسته ای مورد توجه و خواست آمریکائیها در خصوص ایران می باشد .
در مجموع همانگونه که سوابق موضوع مذاکره با آمریکا در کارنامه جمهوری اسلامی نشان می دهد .هیچگاه ” نفس مذاکره و رابطه با آمریکا ” محل نزاع نبوده , بلکه جایگاه گروههای سیاسی در این فرایند و کسب امتیازات و منافع حاصل از آن دلیل اصلی موافقت ها و مخالفت ها بوده است .حمله تند حسین شریعتمداری که در اصل نظر گروه احمدی نژاد را انعکاس می دهد , ناشی از احساس خطراز حاشیه ای شدن و حذف از ساختار قدرت می باشد .آنهم در شرایطی که این گروه در حال قبضه کردن تمامی کرسیهای قدرت است .
در تحلیلی اجمالی می توان مواضع رهبر جمهوری اسلامی ایران را حاوی نکات زیر می دانست :
۱- مشکل اصلی با امریکا , نگرانی از غلبه رویکرد ” تغییر حکومت ایران ” در دکترین جدید آنها در خاور میانه می باشد .چنانچه صحنه گرایان سیاست آمریکا به این برنامه جامه عمل نپوشانند و نقطه نظر برخی از محافل لیبرال آمریکا مبنی بر مذاکره با حکومت ایران با هدف تغییر رفتار آن را بپذیرند و به حاکمیت ایران تضمین امنیتی برای بقاء بدهند .در این صورت , جمهوری اسلامی حاضر است امتیازات لازم را به آمریکا و غرب در خصوص مسائل هسته ای واگذار کند و همچنین با سیاستهای آمریکا و متحدانش در عراق , فلسطین و لبنان و… همراهی کند .
۲- عدم انعطاف در زمینه حقوق بشر , دموکراسی و اعطاءآزادیهای سیاسی و اجتماعی به مردم ایران دیگر موردی است که از فحوای کلام رهبر ایران استنباط می شود .
۳- انتقال پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل و تشدید فشارهای جامعه جهانی و به خصوص دولت امریکا باعث شده تا مواضع تند جمهوری اسلامی تقلیل یافته و به سمت عقب نشینی تمایل یابد .درست مشابه رویداد پایان جنگ ۸ ساله با عراق و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ . که زمانی مسئولین ایران آتش بس و صلح را پذیرفتند که فشار جامعه جهانی به اوج رسیده بود و هواپیمای مسافربری ایران بر فراز خلیج فارس توسط ناوگان آمریکایی سرنگون شد و در جریان آن مردم بی گناه جان باختند .
۴- اما جالبترین نکته در سخنان آقای خامنه ای تاکید ایشان بر رفراندوم برای سنجش محبوبیت بوش و احمدی نژاد در کشورهای اسلامی است .این اظهار نظر را می توان , برگ تاییدی بر پذیرش رفراندوم و همه پرسی عمومی به عنوان راهکاری مناسب برای حل مسالمت آمیز مسائل بحرانی دانست که به مناقشات دامنه دارکه در سرنوشت ملت ها , کشورها و جوامع تاثیرگذار
می باشد و طرفهای مختلفی را شامل می شود , پایان می دهد .
اما سوال اساسی در اینجا است که نتیجه چنین همه پرسی اعم چه به سود احمدی نژاد باشد یا بوش , تاثیری در سرنوشت مردم ایران و مشکلات آنها ندارد .آقای خامنه ای اگر رفراندوم را به عنوان یک روش قبول دارند , بهتر است شرایط را برای انجام رفراندوم و برگزاری همه پرسی بگونه ای فراهم کنند تا مردم ایران بتوانند بین نظام ولایت فقیه و عملکرد ایشان و شکل گیری قانون اساسی جدید مبتنی بر دموکراسی , اعلامیه جهانی حقوق بشر , حفظ تمامیت ارضی کشور و جدایی دین از دولت انتخاب کنند .چنین رفراندومی , آزمونی فیصله بخش برای پایان دهی به مناقشات و منازعات پیرامون ایران در عرصه داخلی و بین المللی می باشد که خطر جنگ را مرتفع می سازد و اجازه نمی دهد اراده های مبتنی بر زور و زیاده خواهی در داخل و خارج از کشور سرنوشت میهن و منافع ملی را تهدید کند .
البته با توجه به اقدامات خلاف قانون و فعالیتهای جانبدارانه نهادهای حکومتی در انتخابات های برگزار شده قبلی و ضرورت اعلام نظر عمومی در فضای آزاد ,منصفانه و بی طرف , طبیعی است چنین رفراندومی می بایست خارج از ساز و کارهای قانونی موجود و تحت نظارت سازمان ملل برگزار شود .
بدینترتیب این پیشنهاد در بردارنده خواست وانتظار آقای خامنه ای نیز هست .چون اگر ایشان معتقدندکه رئیس جمهور مورد حمایت ایشان از پشتیبانی گسترده مردم ایران و سایر کشورهای اسلامی برخوردار هستند , بنابراین به راحتی و بدون نگرانی می توانند با موفقیت در این رفراندوم مشروعیت و مقبولیت مردمی مورد ادعایشان را به رخ جهانیان و به ویژه دولت آمریکا بکشند !!
در این صورت مسئولین حکومت ایران می توانند به جای آنکه به کشورهای خارجی امتیاز دهند , آنها را به خود مردم ایران واگذارند تا با ا نتقال حاکمیت به مردم , میهن و ملت به سلامتی ازشرایط بحرانی کنونی و تهدیدات فزاینده عبور کنند.
علی افشاری

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.