پاسخ به تهمت پراکنیها

پاسخ به تهمت پراکنیها
اخیرا عده ای به ترور شخصیت و تهمت پراکنی به اینجانب در محافل خصوصی و عمومی پرداخته اند .اینجانب در طول تمامی سالیان فعالیت به این گونه تخریب ها که عمدتا در آشپزخانه محافل امنیتی ساخته و پرداخته می شود عادت کرده ام و از روز اول که به سیاست پا نهادم می دانستم که باید تحمل خود را بالا برم و فحش ها و تهمت ها را به جان بخرم که حقیقت طلبی و آرمانگرایی در دنیای مسلط سیاسی هزینه های گزافی دارد . ولی اخیرا وابستگان به حکومت و برخی از افرادی که خود را آماده گرفتن دلارهای آمریکایی کرده اند و اینجانب را رقیب خود فرض می کنند ، آتش بیار معرکه شده اند .اگر چه هیچگاه به این سخنان سخیف وقعی ننهاده ام و افکار عمومی و نیروهای سیاسی را آگاه تر از آن دانسته ام که چنین حرفهای بی اساسی بر آنها تاثیر گذار باشد اما شدت پریشان گویی و عمق دروغهای شاخ دار مرا بر آن داشت تا به مصداق آیه شریفه و اذا جاء فاسق بنبا فتبینوا به روشنگری به پردازم .یکی از آخرین مطالبی که با نهایت دروغپردازی در این خصوص منتشر شده ، مطلبی است که در سایت “الپر” منتشر شده است . متاسفانه آلوده کردن فضای مجازی و عرصه ارزشمند وبلاگ نویسی به درشتگویی و تهمت زنی های بی پایه و اساس از بزرگترین آلودگیهایی است که این عرصه اطلاع رسانی و آگاهی بخشی نوپا را تهدید می کند .اما همچنانکه موکدا گفته ام اینجانب برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری به آمریکا آمده ام که به طور متعارف از کمک هزینه های تحصیلی و امکاناتی که برای دانشجویان دکتری داده می شود استفاده کنم .آگاهان به امور می دانند که هر ساله تعدادی از دانشجویان دانشگاههای برجسته کشور رهسپار دانشگاههای خارجی می شوند و به پاس سوابق آموزشی و علمی شان از این تسهیلات برخوردار می شوند . اما آقای الپر مدعی شده اند یک حضرت آقایی که به وبلاگ سیاسی اینجانب لینک داده اند ” تا توانست از نام جنبش دانشجویی نان خورد و حدیث استخدام او در شرکت تابعه بنیاد مستضعفان و حقوق یک میلیون تومانی و عروسی آنچنانی‌اش شهره اهل مطلب در تهران است، برداشته با چند نفر از بچه‌های سابق تحکیمی یا روزنامه‌نگار تماس گرفته و با وعده کار و تحصیل و تأمین زندگی و امثال اینها از آنها خواسته به جمع اندک دوستان ایشان در آن سوی اقیانوس اطلس بپیوندند. ”
.اینجانب ده سال از بهترین سالهای عمرم را صرف فعالیت در جنبش دانشجویی کرده ام و همواره به لطف خداوند عملکرد و مواضعم به گونه ای بوده است که از حمایت و همراهی قاطبه دانشجویان برخوردار بوده ام و همواره شخصیت حقیقیم برای حضور در عرصه سیاسی کافی بوده است و نیازی نداشته ام تا از نام جنبش دانشجویی استفاده کنم . بلکه در متن جنبش حضوری فعال داشته ام .کسانی نیاز داشتند از نام جنبش دانشجویی استفاده کنند که در آن محلی از اعراب نداشتند و یا در حاشیه قرار داشتند .همان کاری که حاکمیت و برخی احزاب سیاسی مدعی پدرخواندگی انجام داده و می دهند .آخرین حضورم در شورای مرکزی دفترتحکیم وحدت نیز در شرایطی صورت گرفت که خودم هیچ گونه خبری نداشتم و ابراز تمایلی نیز برای کاندیداتوری نکرده بودم . درغیاب من اعضاء انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور مرا برگزیده بودند و فقط با توجه به اصرار آنها و احترام به اعتماد و انتخابشان پذیرفتم که در مجموعه فعالیت کنم .حال نمی دانم سه سال تحمل زندان و اذیت و آزار جسمی و روحی فراوان و چهارصد روز انفرادی و تضییقات و محرومیت های فراوان و محکوم شدن به شش سال حبس دیگر کجایش نان خوردن است !! . آقای الپر بهتر است به همانهایی که بنا به اطلاعاتشان بر خود زحمت می دهند و می نویسند ، بپرسند که من اگر می خواستم از فعالیت سیاسی نان بخورم می توانستم مانند برخی از کسانی که پس از دوم خرداد به نان و نام دست پیدا کردند از دیوار پستهای دولتی بالا بروم و یا کافی بود گوشه چشمی به صاحبان قدرت کنم تا آنی که در مخیله آقای الپر و همراهانشان نمی گنجد به سویم سرازیر شود .آقای الپر از همان دوست بسیار دلسوزشان که امیدوارم از سربازان گمنام امام زمان نباشند ، بخواهند تا کسانی را که من دعوت کرده ام تا به آنسوی اقیانوس اطلس بپیوندند ، اعلام کنند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد .من روحم نیز از چنین مسئله ای بی خبر است .نه می دانم رادیوی دانشجویان چیست و نه می دانم دولت آمریکا چه برنامه ای دارد و نه رقابتی با کسی کرده ام .
اینجانب در کارخانه هایی کار کرده ام که سهام عمده آن مربوط به بنیاد مستضعفان بوده است . حضورم به واسطه سوابق آموزشی و فنی ام بوده است . هیچگاه نیز استخدام نشده ام بلکه قرارداد موقت کار یک ساله داشته ام که نیازی به استعلام و گزینش حراست نداشته است .حقوق یک میلیون تومانی نیز نداشته ام .فیش های حقوقی بنده مشخص است . آقای الپر بهتر است فیش های حقوقی یک میلیونی را ارائه دهند تا حداقل اینجانب بتوانم از آنها بهره گیرم . اما آقای الپر ، حقوق یک میلیونی برای فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی امیرکبیر چیز خاصی نیست .عمده هم دوره ای های غیر سیاسی بنده در حال حاضر بنای معیشت خود را سامان داده اند که هیچ بلکه صاحب شرکت نیز شده اند .این سوابق سیاسی مانع رشد اقتصادی بنده بوده است اما با کمال میل پذیرفته ام چنین هزینه هایی را به پردازم .اما گویا عروسی اینجانب به آقای الپر و سفارش دهندگانشان خیلی گران آمده است .عروسی اینجانب عروسی آنچنانی نبود . هزینه های آن نیز به لطف خداوند ، خانواده خود و همسرم ، کمک های دوستانم و تلاش های شبانه روزیم تامین شده است که مدارکش نیز موجود است .اما آقای الپر ورود به عرصه خصوصی افراد با کدام شعار حقوق شهروندی که شما از آن دم می زنید سازگار است .آقای الپر اینجانب آمادگی خود را اعلام می کنم تا دارایی ناچیز اینجانب و آنانی که شما در حمایتشان می نویسید مورد بررسی قرار گیرد تا حقیقت معلوم شود .بخصوص آنانی که پس از دوم خرداد در مناصب دولتی جای گرفتند و یا برخی اهالی مطبوعات که به فرموده نوشتند و انبان خود را پر کردند همانگونه که عمده به فرموده نویس های جناح محافظه کار عمل می کنند . امیدوارم شما از آنانی نباشید که به وعده و وعید فریفته باشندتان . البته اکثریت روزنامه نگاران ، خبرنگاران در خور تقدیر و سپاس فراوان هستند که در همه حال حرمت قلم را نگه داشتند وشرافتشان را با هیچ چیز معامله نکردند .
اما در مورد اتهامات موارد زیر را بیان می دارم :
۱- ادعای همکاری سیاسی با آقای حسین نامدار و برخورداری اینجانب از منابع مالی ۵۰۰ هزار دلاری که ایشان از میز ایران در وزارت امور خارجه آمریکا دریافت داشته اند از اساس کذب و بی پایه است و نشان از شدت و عمق خواب مستانه تهمت زنندگان دارد .
۲- ارائه طرح ” رادیوی دانشجویی ” و درخواست ” هفتصد هزار دلار ” از کنگره آمریکا از اباطیل دیگری است که کذب محض می باشد .برای اولین بار از وبلاگ آقای الپر مطلب روزنامه نیویورک ساین را دیدم که صحبت از الگوی رادیو دانشجو کرده است که البته آن مطلب هیچ ربطی به استنتاجات و نتیجه گیریهای آقای الپر نداشت و در مطلب آن روزنامه هیچ موردی دال بر افشاگریهای آقای الپر و موردی مربوط به اینجانب وجود نداشت .
۳ – اینجانب تا کنون هیچ طرح و برنامه ای و از جمله رادیو نداشته ام تا چه برسد برای پیگیری آن درخواست کمک از نیروهای داخل کشور بکنم و به آنها وعده پول ، تحصیل ، کار و آینده داده باشم .بنده برای خودم چنین وعده هایی را متصور نمی بینم وبا دهها مشکل ریز و درشت دست به گریبانم ، چه برسد به اینکه بخواهم به دیگران پیشنهاد بدهم .
۴- عده ای ساده اندیش همچون تئوریسین خشونت مذهبی ” مصباح یزدی ” و عده ای پاپوش ساز می پندارند که دلارها در چمدان ها و یا ساختمان کنگره آمریکا توزیع می شود و به راحتی میلیونها و صد ها هزار دلار در اختیار مطالبه کنندگان قرار می گیرد .آقای الپر که مدعی همه چیز دانی و هوشیاری بالایی هستند ، شایسته است به سایت های مربوطه مراجعه کنند تا ببینند در کنگره پولی به کسی نمی دهند بلکه لایحه دولت و طرحهای پیشنهادی نمایندگان کنگره را تصویب می کنند و به نهاد های اجرایی مربوطه اختیار توزیع بر اساس ظوابط می دهند و آنها هم به صورت علنی اعلام می کنند تا متقاضیان پیشنهاد ها و طرحهایشان را بدهند . بنده بار دیگر به کسانیکه به این دلار ها چشم دوخته اند اعلام می کنم که نه از آنها برخوردار شده ام و نه بنای استفاده دارم و شخصا چنین مشیی را نمی پسندم بنابراین آسوده خاطر باشید که این حقیر در هیچ شرایطی رقیب نیستم .
۵- بنده فکر می کنم سوابق هر کس به خوبی بیانگر عیار پایبندیش به وطن دوستی و منافع ملی می باشد .در حال حاضر مدافعان منفعت طلب تداوم ساختار اقتدار گرای قدرت و حامیان قسم خورده آن از وطن فروشترین عواملی هستند که در طول سالیان گذشته اموال عمومی را به تاراج برده اند و برای خود ثروت اندوخته اند و منافع کشور و مردم را به باد داده اند .کافی است تا اصل از کجا آورده ای برای تمامی صاحب منصبان دو دهه اخیر اجرا شود تا معلوم شود وطن فروش و خائن به منافع ملی کیست ؟و عمق فاجعه حاتم بخشی از کیسه ملت به خارجیها چه می باشد .
در پایان به آقای الپر و دیگر مدعیان ، باز موکدا اعلام می کنم که مستندات خود را سریعا اعلام کنند و بدانند سخن دروغ و تهمت دیر نمی پاید و برای همیشه در سایه امن مصونیت قضایی نیز نمی توان پنهان شد .بدانید که دیر یا زود محکمه کشف حقیقت فرا خواهد رسید و آن روز شرمنده کسانی هستند که دامنشان آلوده به افترا ، تهمت و دروغگویی است . اینجانب علی رغم اینکه می دانم جانبداری و حمایت ناپیدای دستگاه قضایی به چنین گستاخیها و پرده دریها میدان داده است اما باز هم برای آزمونی دیگر و اتمام حجت ، تهمت زنندگان را مورد پیگرد قانونی قرار خواهم داد .
علی افشاری
فروردین ۸۵

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

1 پاسخ به پاسخ به تهمت پراکنیها

دیدگاه‌ها بسته هستند.