سایه دشمن فرضی بر سر دانشگاه

این روز ها محافل رسانه ای وابسته به محافظه کاران در برخوردی تحریف آمیز می کوشند تا وقایع اعتراضی اخیر را به خارج و بیگانگان نسبت دهند .رهبر جمهوری اسلامی عناصر وابسته به بیگانگان را عامل اعتراضات گسترده و خونین مردم آذربایجان می داند! .روزنامه کیهان اعتراضات خود جوش و محکم دانشجویان را به برنامه ” افق های دموکراسی در ایران ” در ساختمان کنگره آمریکا و توافقات با سناتور های آمریکایی مرتبط می سازد .! دیگر محافل دست راستی و بخصوص ارگان مطبوعاتی لایه افراطی سپاه و نزدیک به صحنه گردانان اطلاعات موازی ، بخش کمونیست !! دفتر تحکیم وحدت را سلسله جنبان واکنش های اخیر دانشجویی معرفی می کند !
اما در ورای همه این داستان سرائی های متناقض و مضحک واقعیت این است که مردمی به ستوه آمده از بیداد حاکمان و دانشجویان برآشفته از گسترش محدودیت ها و دامنه سرکوب فعالیت های مستقل دانشجویی و بر نتافتن استقلال دانشگاه ، نا رضایتی شان را که هیچ نهاد ، مرجع و گوش شنوایی برای استیفای آن پیدا نکرده اند ، در فضای عمومی فریاد زده اند .
جامعه مطیع و موافق تنها تصوری است که خوشایند حکومت های خود کامه و جوامع بسته است .در دستگاه فکری توتالیتاریسم و استبداد شرقی نارضایتی معنی ندارد .موجودیت هر فرد در گرو تقدیس و تبعیت از ارزشها و فرامین حکومت است .هر نا رضایتی منشا درونی ندارد . برخاسته از توطئه عوامل خارجی است . مرتب تبلیغ می شود که دشمن خارجی هر دم در حال توطئه است .همگان موظفند هوشیار باشند .هر مخالفتی تحت عنوان همسویی با او سرکوب می شود .این تلاش همیشگی برای خنثی سازی دسیسه های دشمن بهترین مفر برای گریز از بی کفایتی ها و ناتوانیها است . از همین رو کار ویژه اصلی دستگاه اطلاعاتی و امنیتی در این نوع حکمرانی بر تدوین سناریوهای امنیتی جهت شکار ناراضیان و اعمال فشار های روانی و جسمی گسترده بر آنها ، جهت بازنویسی سناریو ها متمرکز است .آن هنگام که شستشوی مغزی و فرایند بازجویی اجباری به پایان می رسد ، حذف فیزیکی در قالب ترور ، قتل درمانی و اعدام قضایی نمایان می شود .
حاکمیت اقتدار گرای کنونی که وارث تجربه سرکوب بیش از دو دهه مخالفین سیاسی گوناگون از منتهی الیه راست تا انتهای طیف چپ ، از سنتی های مذهبی تا عرفی مسلکان لائیک را در چنته خود دارد ، می کوشد تا با استفاده از تکنولوژی تواب سازی و تحمیل سناریوهای امنیت بر واقعیت ها ، شتابی تند تر به ماشین سرکوب بدهد .البته این ماشین سرکوب بومی شده چون دیگر جنبه های حاکمیت ، فشل است و نشانی از سیستم های اقتدار گرایی چون شوروی سابق و آلمان هیتلری در آن نمی توان جست .همانگونه که به قول محقق ارجمند دکتر حاتم قادری ، حکومت ایران ، ویژگیهای نظام توتالیتر را ندارد ، دستگاه سرکوبش هم اقتدار آهنین ندارد .کافی است به سناریو هایی که در طول سالیان اخیر طراحی و اجرا شده است ، نگاهی بافکنیم ، عمده این سناریوها در بدو کار ، طشت رسوایی شان از بام افتاده است .این قدر سناریوها ناشیانه و فرسنگ ها بدور از واقعیت بوده اند که جا انداختن آنها” محالی ذاتی ” را به ذهن متبادر کرده و می کند .بازجویان فقط می خواستند تا متهمان بنویسند تا به مجاز مدعیات مسئولین حکومت و رسانه های وابسته به ساختار قدرت ، لباس واقعیت بپوشانند .حال اگر روز ، شب جلوه داده شد ، و متهم سخنانی را که در جمع هزاران نفر بیان کرده است ، موافق میل آنان تغییر دهد و تقریر کند ، مهم نیست! یا مثل روزنامه کیهان که به مطالبی که در یک سخنرانی علنی در حضور خبرنگاران در ساختمان کنگره آمریکا ایراد شده است ، دروغهای شاخ دار می بندد و توهمات ذهنی خودش را به سخنرانان منتسب می کند .
اما اقتدارگرایان وطنی غافلند که اقتدار پلیسی و اعمال زور عریان اگر با توفیق دستگاه هژمونی ساز در جامعه همراه نشود و روکشی از مشروعیت و کارآمدی را به همراه نداشته باشد ، پایدار نخواهد ماند .طراحان پروژه انقلاب فرهنگی دوم در برابر موج واکنش های توفنده مردم و دانشجویان غافلگیر شدند و حال می پندارند با بازداشت معترضین و فعالین دانشجویی و گرفتار کردن آنها در دام سناریو های امنیتی و القاء انتساب آنها به خارج می توانند معترضین را مرعوب سازند و جامعه را تسلیم اراده صاحبان قدرت کنند .تعقیب سرنخ ها در رسانه های محافظه کاران نشان می دهد که قرار است در سناریوی جدید فعالین دانشجویی به بهانه ارتباط با فعالین سیاسی که در آمریکا حضور دارند ،به جاسوسی و وابستگی به بیگانگان متهم شوند !!
صحنه گردانان برخورد با دانشگاه پس از اینکه فاز اول برنامه شان در ممانعت از برگزاری انتخابات شوراهای مرکزی منتخب دانشجویان و بازنشستگی تحمیلی اساتید غیر همسو با سد محکم مقاومت جانانه دانشجویان مواجه شد ،حال اهداف همان برنامه را در بازداشت دانشجویان و متهم کردن آنها به خط گیری از خارج از مرزها دنبال می کنند
.سست پایگی و بی اساسی اتهام ” ارتباط بابیگانگان و نقش آفرینی در توطئه خارجی ” در پرونده های گذشته به خوبی چشم انداز محکوم به شکست این سناریوی جدید را نیز به تصویر می کشد .البته شاید علت اصلی این بگیر و به بند ها دستیابی به فراغت خاطری بدور از نظارت و هوشیاری افکار عمومی است تا فضا برای سازش و مصالحه با آمریکا و سران کشور های اروپایی برای تداوم حیات حکومت و خارج شدن بحث دموکراسی و حقوق بشر از دستور کار جامعه جهانی مساعد شود .

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.