انتخابات یازدهم؛ پایان انتخاب مستقیم رییس جمهوری کلید می‌خورد؟

خیل زیاد کاندیداها در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری نوعی آشفتگی و از هم گسیختگی را در نظام سیاسی آشکار می سازد.

در این روند که تعداد زیادی از فعالان درجه دوم سیاسی برای شرکت در رقابت‌های انتخاباتی ابراز تمایل کرده‌اند و همچنین در تمامی بخش‌های حاکمیت واگرایی رو به گسترش مشاهده می‌شود امری طبیعی و مثبت نیست.

Untitled-1 copy

در حال حاضر بیش از ۲۰ فعال سیاسی که وابسته به جناح‌های مختلف نظام سیاسی هستند به صورت بالقوه نامزدی خود را یا صریحا و یا تلویحا بیان داشته‌اند. هر روز فرد جدید از احساس تکلیف برای کاندیداتوری سخن به میان می‌آورد. این موضوع حتی دستمایه تمسخر برخی از نیرو‌های وابسته به حکومت چون حسین شریعتمداری و احمد توکلی شده است.

میزان اعتراض نسبت به عدم تمایل به وحدت و انتخاب کاندیدای واحد از سوی اصولگرایان در حال افزایش است. احمد توکلی می‌گوید گویی حضرت جبرئیل به دیدار برخی می‌آید که آنها با چنین قطعیتی از احساس تکلیف شرعی برای نامزدی در انتخابات سخن به میان می‌آورند!

بنابر این در نگاه اول به نظر می‌رسد که تعدد کاندیداها برای حاکمیت ایجاد بحران کرده و در مسیر عملکرد آن ایجاد اختلال می‌نماید. اما بررسی عمیق‌تر این موضوع فرضیه ای را مطرح می‌سازد که چه بسا نظام سیاسی و بخصوص شخص رهبری از این آشفته بازار راضی است.

به عبارت دیگر یا این تعدد غیر متعارف مصنوعی است و بنا به اراده حاکمیت طراحی شده است و یا نتیجه آن برونداد مثبتی در بر دارد. فرضیه فوق در ارتباط با بحث تغییر احتمالی شیوه انتخاب ریاست جمهوری تعریف می‌شود.

اگر سخنانی که توسط برخی از نمایندگان مجلس هشتم به بیرون درز کرده و محمد جواد لاریجانی نیز آن را تایید نموده است صحت داشته باشد، آنگاه قرار است یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری آخرین باری باشد که رییس جمهوری با رای مستقیم مردم انتخاب می‌شود و از دوره دوازدهم به بعد مجلس، رییس جمهوری را انتخاب خواهد کرد. در اصل رییس جمهوری دیگر مانند نخست وزیر خواهد بود. البته این تغییر نیازمند اصلاح قانون اساسی است. منتها اجرای آن با توجه به موازنه قوای کنونی امری شدنی به نظر می‌رسد. می‌توان پیش بینی کرد، رهبری شورای بازنگری قانون اساسی تشکیل دهد و با تغییراتی نسخه جدید قانون اساسی را به رای عمومی بگذارد.

بنابر این اگر اراده رهبری برای این تغییر جدی باشد آنگاه طبیعی است روش جاری پر ایراد، مشکل ساز و نا کارآمد جلوه داده شود.

تعداد زیاد کاندیداها و رقابت‌های بی‌حاصل و تحمیل هزینه‌های بی‌مورد باعث می‌شود تا ضرورت تغییر شیوه انتخاب رییس جمهوری موجه به نظر برسد.

در این شرایط، خامنه‌ای و هواداران انتخاب رییس جمهوری توسط پارلمان، تبلیغ و استدلال می‌کنند که انتخاب مستقیم باعث هرج و مرج و آشفتگی و به میدان آمدن افرادی می‌شود که لیاقت این جایگاه را ندارند. همچنین این شیوه با توجه به افزایش درگیری‌ها در درون نظام سیاسی و تشویق واگرایی تاثیرات منفی بر روی ثبات سیاسی دارد و تهدیدی برای بقاء و اقتدار نظام محسوب می‌شود.

حاد شدن مشکل و تنزل یافتن صحنه رقابت انتخابات ریاست جمهوری به رویارویی افراد جویای نام و کسانی که به دنبال ارتقاء سطح و مرتبه سیاسی خود هستند ظرفیت مناسبی برای ضرورت بازنگری در ساز و کار موجود انتخابات ریاست جمهوری خلق می‌نماید. در این صورت راه برای شیوه انتخاب غیر مستقیم توسط مجلس مهیا می‌شود که دیگر ترافیک سنگین کاندیداها در خیابان پاستور و پشت کاخ ریاست جمهوری ایجاد نمی‌شود و رییس جمهوری با صرف هزینه‌های کمتر اقتصادی و امنیتی و نقش‌آفرینی مجلس به عنوان نمایندگان ملت و نخبگان حکومتی تعیین می‌شود.

همچنین افزایش کاندیداها با تجزیه گروه‌ها و ائتلاف‌های موجود شکل‌گیری تشکیلات قدرتمند در درون حکومت را با مانع مواجه می‌سازد. امری که فصل الخطابی ولی فقیه و جامعه توده‌ای نیازمند آن است.

با توجه به افول اقتدار خامنه ای و سست شدن بیشتر فصل الخطابی وی در بین جناح‌های حکومتی این روش امکان بیشتری برای اعمال قدرت رهبری در پشت پرده فراهم می‌سازد. دیگر امکان رویارویی و پیروزی جناح‌هایی از حکومت که مورد اقبال نهادهای تحت نظر ولایت فقیه برای قرار گرفتن در راس نهادهای انتخابی نیستند و می‌خواهند از طریق کسب آراء مردم خود را تحمیل کنند، مشکل می‌شود. البته در این حالت نیز اکثریت مجلس باز نقش تعیین کننده‌ای دارد. اما مهار اکثریت مجلس به مراتب ساده‌تر از رقابت لجام گسیخته گروه‌های کوچک و بزرگ در یک انتخابات سراسری است.

همچنین تجربه احمدی‌نژاد باعث شده است که موقعیت و جایگاه ریاست جمهوری در نظر رهبری و ارتش ولایت فقیه زیر سئوال برود. به نظر می‌رسد که انگاره «رییس جمهوری مطیع و همسو با رهبری» در حال تغییر به پارادایم «رییس جمهوری ضعیف» است تا بدین ترتیب جلوی دوگانه شدن حاکمیت گرفته شود. تعدد کاندیداها و جلوگیری از حضور کاندیداهای رقیب جدی موجب می‌شود که رییس جمهوری با رای شکننده و پایین در دور دوم برگزیده شود. طبیعی است چنین رییس جمهوری نمی‌تواند داعیه نمایندگی مردم را داشته و روی رای بالایش مانور دهد. در باور صاحب منصبان اصلی قدرت چه بسا رییس جمهوری ضعیف بهتر بتواند فرادستی و هژمونی ولی فقیه را تثبیت نماید.

آینده نشان خواهد داد که این فرضیه تا چه میزان با واقعیت تطابق پیدا خواهد کرد. اما قرائن نشان می‌دهد که آن را باید جدی گرفت. البته این فرضیه مبتنی بر خواست رهبری است اما تردید جدی وجود دارد که واقعا انتخاب رییس جمهوری توسط پارلمان بتواند به دوگانگی اسلامیت و جمهوریت در جمهوری اسلامی خاتمه داده و حاکمیت یک دست و مطیع رهبری را به شکل پایدار و غیر چالشی استقرار بخشد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.