از بازی برد-برد خامنه‌ای تا بازی برد-باخت روحانی

عدم توجه مناسب به جایگاه خامنه‌ای در تغییر لحن و جهت‌گیری سیاست خارجی حکومت از غفلت‌های مهم در جریان سفر روحانی به نیویورک بود. البته مانور‌های زیاد و بعضا اغراق آمیزی بر روی اتخاذ «نرمش قهرمانانه» داده شد و این عمل به معنای همراهی خامنه‌ای با گفتمان اعتدال روحانی و پذیرش رای مردم در ۲۴ خرداد تفسیر گشت.

اما خامنه‌ای سخن فوق را در قالب یک بسته جامع و سیاست چند لایه مطرح کرده است. او به صراحت نرمش قهرمانانه را یک فن و تاکتیکی دانست که هر کشتی‌گیر توانایی در مواجهه با دشمن به کار می‌گیرد و عقب نشینی هوشمندانه‌ای صورت می‌دهد اما فراموش نمی‌کند رقیب وی کیست و چه اهداف خصمانه‌ای در سر دارد.

5

بررسی سخنان یاد شده و سوابق رهبری و موضع‌گیری نیرو‌های حامی وی در حلقه اصلی قدرت، پرده از این واقعیت بر می‌دارد که بین برنامه و روی‌کرد خامنه‌ای و روحانی اختلافات جدی وجود دارد. نوع نگاه، اهداف و مقصدی که دنبال می‌کنند متفاوت است و در عین حال شباهت‌هایی نیز دارند. در این مقطع هر دو به صورت زمان‌مند و موقت بر روی طرح مشترک برخورد تعامل‌گرا موافقت کرده‌اند . ولی این توافق تضمینی برای تداوم ندارد.

آنها حکم رهگذرهایی را دارند که از دو مسیر متفاوت و بر اساس دلایل متمایز و الزامات بیرونی در منزل‌گاهی واحد اقامت گزیده‌اند ولی انتظارات و تصورها از مقصد بعدی یکسان نیستند.

البته نگارنده منکر تاثیر حرکت مردم در ۲۴ خرداد در بازنگری در سیاست خارجی و ره‌یافت‌های اتمی نیست، اما عامل اصلی در جلو رفتن تفاوت حداقل ظاهری در موضع گیری‌ها و لحن و شیوه گفتگو‌های جدید هسته‌ای، همراهی خامنه‌ای و عدم مخالفت او است.

ویژگی‌های ساختاری نظام، اختیارات محدود دولت و ریاست جمهوری، سابقه مدیریت مذاکرات هسته‌ای و تجارب قبلی روشن می‌سازد که روی‌کرد جدید هسته‌ای دولت مرهون چراغ سبز رهبری است و گرنه امکان تحقق نداشت.

کارنامه و عمل‌کرد خامنه‌ای نشان می‌دهد که خواست و نظر مردم به خودی خود برای وی اهمیت ندارد. او در فکر تحمیل نظر خود بر جامعه است و روش از بالا به پایین، الگوی مطلوب حکم‌رانی وی است.

در صورت مخالفت خامنه‌ای، جواد ظریف نیز نمی‌توانست سرنوشت متفاوتی از محمد علی نجفی در هنگام اخذ رای اعتماد در مجلس نهم پیدا نماید.

هم ظریف و هم روحانی در برنامه‌ها و موضع‌گیری‌های‌شان تاکید کرده‌اند که سیاست خارجی تحت نظارت عالی رهبری جلو خواهد رفت و سیاست‌گذاری‌ها بر اساس نظرات وی انجام می‌شود.

اما این حرف به معنای عدم چالش و فاصله بین مواضع طرفین نیست بلکه شکل ظاهری فعالیت‌ها و بستر کار را که مورد توافق قرار گرفته است را روشن می‌سازد. در واقع همراهی خامنه‌ای با اطمینان از نقش فائقه وی صورت گرفته است. روحانی و ظریف نیز نشان داده‌اند اگر چه سمت‌گیری متفاوتی دارند اما در صورت بن بست در رفع تعارض‌ها و اختلافات در نهایت به رای رهبری تمکین می‌کنند.

با این توضیحات فرجام فصل جدید مذاکرات هسته‌ای حکومت در دو حالت کلی موفقیت یا ناکامی برای خامنه‌ای حالت برد- برد و برای روحانی برد- باخت خواهد داشت.

خامنه‌ای به گونه‌ای بازی کرده است که موضع جدید دولت هسته‌ای مدیون وی شده و در تعارض با دیدگاه رهبری قرار نگیرد. او با عقب نشینی تاکتیکی سعی کرده است سیمایی واحد از حاکمیت ترسیم کرده و اجازه ندهد تصویر حاکمیت دوگانه در انظار جهانی شکل بگیرد. هم‌چنین فتوای وی مبنی بر حرمت استفاده از سلاح هسته‌ای در راس پیام مثبتی است که تیم جدید هسته‌ای برای اعتماد سازی به جهان غرب ارائه می‌کند. در این حالت خامنه‌ای قبول کرده است در ابعادی محدود تر از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ جام زهر را بنوشد تا تحریم‌ها رفع شده و نظام از خطر بی ثباتی روز افزون و امکان شکل گیری ابر جنبش اعتراضی رهایی یابد. از اواخر دوره احمدی نژاد معلوم بود تحمل هزینه تحریم‌های کمر شکن برای حاکمیت به شکل فزاینده‌ای سخت‌تر می‌شود بنابراین آمادگی برای توافق‌های محدود پیش آمده بود اما زیاده خواهی انتظارات باعث ناکامی مذاکرات آلماتی ۱ و ۲ شد.

بنابراین در مقطع کنونی به نظر می‌رسد خامنه‌ای با تعدیل‌هایی در برنامه هسته‌ای چون تعلیق غنی سازی با غلظت بالا، عدم راه‌اندازی سایت فردو، نظارت محدود و زمان‌مند از پارچین و… موافقت کرده است تا در قبال آن در بازه زمانی یک ساله کلیه تحریم‌ها برداشته شود و یا کاهش چشم‌گیر پیدا کند.

منتها این عقب‌نشینی و تغییر از برخورد تقابلی به مصالحه فقط در محدوده مناقشه هسته‌ای است و خروجی آن تغییر سیاست خارجی ستیزه‌جو و تبدیل ایران و آمریکا از دول متخاصم به دولت‌های متحد نیست.

خامنه‌ای نظرات جدیدش را در قالب یک بسته جامع مطرح کرده و چارچوبی مفهومی و سیاسی برای آن تبیین نموده است. هسته مرکزی این بسته، ذاتی بودن خصومت آمریکا با نظام و ملت ایران و رویارویی اجتناب ناپذیر است. او تنها رابطه دو کشور را زمانی موجه و ضروری می‌داند که ذات دولت آمریکا دگرگونی بنیادی پیدا کرده و تغییر استراتژیک در سیاست‌های جهانی و خاورمیانه‌ای آمریکا ایجاد شود.

بنابراین خامنه‌ای از نرمش کنونی در پی عادی‌ سازی با آمریکا نیست و حداکثر به کاهش مقطعی تنش‌ها فکر می‌کند. اما نسبت به پایان دادن تیرگی روابط با اروپا و بهبود مناسبات نظر مثبتی دارد.

روحانی نیز در پی تغییر اصول و سیاست‌های کلان در روابط خارجی نظام نیست و همان‌گونه که بارها تاکید کرده است تغییر در روش‌ها و شیوه‌های تعقیب و اجرا مد نظر او است. البته خوانش او از مبانی سیاست خارجی نظام با خامنه‌ای منطبق نیست. اما وی ترجیح می‌دهد با نگاهی پراگماتیستی و حداقل گرا به سیاست تقابلی، تعاملی مانند معامله تاریخی چین و آمریکا در زمان رهبری دن شیائو پینگ معمار چین نوین دست بزند. هدف از این گشایش رفع تهدیدات و منفعت اقتصادی است و به دنبال تغییر ویژگی‌های ایدئولوژیک و یا تقابل راه‌بردی نیست بلکه در صدد کمرنگ سازی آن است.

خامنه‌ای ابزار کنترل دولت در سیاست خارجی را دارد. هم‌چنین ظریف و روحانی هیچ‌گاه از دید وی غیر خودی تلقی نشده‌اند بنابراین اعتماد به آنها دارد. ضمن این‌که از معتمدین اصلی خود، عراقچی نیز در تیم مذاکره کننده حضور دارد.

در صورت موفقیت دور جدید تحریم‌ها، بار مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم‌ها از روی نظام برداشته می‌شود و این امر شرایط را برای بازسازی موقعیت خامنه‌ای در حکومت و عرصه سیاسی مساعد می‌سازد.

هم‌چنین سهیم بودن وی در این کامیابی و تجلیل دولت جدید و مدافعان گفتمان اعتدال به وی قدرت نرم می‌بخشد. بنابراین در صورت سر گرفتن معامله هسته‌ای بین ایران و غرب، روحانی و خامنه‌ای هر دو متنفع می‌شوند. اقتضای منفعت متقابل در چارچوب نظری برد- برد که یک مفهوم پسا واقع‌گرایانه در روابط بین الملل است، بازی با حاصل جمع غیر صفر است. بنابراین رهبری پذیرفته روحانی هم امتیازاتی کسب کند که در موفقیت دولت روحانی تاثیر دارد.

در عین حال خامنه‌ای امکانات و ابزار‌های لازم برای جلو بردن ستیزه‌جویی خارجی در مسیر‌های جدید را دارد. هم‌چنین قادر است عظمت طلبی اتمی را در حوزه‌های غیر موافقت شده دنبال نماید.

اما آن طور که روحانی صریح اعلام کرده، بستر زمانی تعامل هسته‌ای وی نامحدود نیست و فرصتی حداکثر یک ساله برای حل مشکل در اختیار دارد. ناکامی او فضا را کاملا عوض کرده و خامنه‌ای را در جای‌گاه برنده مطلق می‌نشاند. در این صورت حاصل کار برای روحانی باخت است. این احتمال کم نیست اگر چه حداقل تا‌کنون گفتگو‌های جدید اتمی به طور نسبی از بخت بیشتری برای موفقیت برخوردار هستند.

خامنه‌ای در موضع‌گیری و بسته سیاست گذاری‌اش موضع مناسب برای این اتفاق را اتخاذ کرده است. اکثر سخنان وی مبنی بر بدبینی به آمریکا است و در نتیجه بخشی مذاکره و تعامل تشکیک کرده است. اما با تفکیک‌شان انقلابی و دیپلماسی، دست وزارت خارجه و دولت را در نرمش‌های هدفمند در سیاست خارجی باز گذاشته است.

هنوز معلوم نیست نگاه عملی و اقدامات دولت جدید در عرصه هسته‌ای چقدر با حرف‌ها و مواضع نظری‌اش تطبیق می‌کند. مذاکرات در ماه اکتبر این مسئله را روشن می‌سازد. علاوه بر شکاف محتمل بین حرف و عمل، فاصله انتظارات طرفین از امتیازاتی که باید رد و بدل شوند نیز مسیر توافق هسته‌ای را پیچیده و دشوار یاب کرده است.

در صورت شکست دور جدید مذاکرات و نتیجه محتوم آن در گسترش تحریم‌ها، خامنه‌ای به میدان می‌آید و مدعی می‌شود که از اول گفته بود آمریکا اهل سازش و تفاهم نیست. اما به دولت فرصت داد تا اراده غرب را بار دیگر امتحان نماید. اما دوباره جهت روی‌کرد هسته‌ای را به سمت تقابل هدایت می‌کند.

دیگر مزیت این برد برای خامنه‌ای سلب مسوولیت از خود در ناکامی احتمالی است چرا که به دولت اختیارات کامل داده و در روند مذاکرات دخالت مستقیم نکرده است. در اعطاء اختیارات به دولت برای انجام مذاکرات و سنجش اراده طرف مقابل برای مصالحه در چارچوب برد طرفین، ریسکی نهفته وجود دارد که ممکن است اختیارات با مسئولیت‌ها تطبیق کامل نداشته باشد و نیرو‌های موازی در روند ابتکارات دولت ایجاد اخلال کنند در حالی که دولت ابزاری برای متوقف کردن آنها ندارد.

در صورت وقوع این سناریوی احتمالی، خامنه‌ای خواهد کوشید حلقه مهار دولت روحانی را تنگ‌تر کرده و حمایت بیشتری در جامعه و حکومت حول ماجراجویی هسته‌ای کسب نماید.

بنابراین از نقش خامنه‌ای در روی‌کرد جدید هسته‌ای نباید غافل بود که هم متغیری کلیدی در شکل‌گیری سیاست نوین هسته‌ای است و هم در نیک فرجامی و یا ناکامی آن نقش مهمی ایفا می‌کند.

در مقطع کنونی اولویت حکومت و ائتلاف خامنه‌ای و روحانی برد–برد است تا غرب حق استفاده از انرژی هسته‌ای ایران را به رسمیت بشناسد و در ازاء رضایت حکومت به غنی سازی قانونی به جای توسعه کامل ظرفیت غنی‌سازی تحریم‌ها را بردارد. ایران نیز متمایل است در سطحی کنترل شده نگرانی‌های غرب را بر طرف سازد.

آن‌چنان‌که توضیح داده شود فرجام این بازی هر چه باشد، معامله دو سر سود برای خامنه‌ای است. اما در صورت شکست مذاکرات، ضرر سنگینی نصیب روحانی می‌شود و شانس تحقق برنامه‌های وی در عرصه اقتصادی و سیاست داخلی نیز زیر سئوال می‌رود.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

2 پاسخ به از بازی برد-برد خامنه‌ای تا بازی برد-باخت روحانی

دیدگاه‌ها بسته هستند.