وزارت اطلاعات و چالش داخلی با اصول گرایان افراطی

وزارت اطلاعات بزرگ‌ترین سازمان امنیتی ایران است. این نهاد اگر چه زیر مجموعه دولت و رئیس جمهوری است ولی عملا رئیس دولت کنترل کامل بر آن ندارد و بیشتر با ولی فقیه هماهنگ است. در عین حال فعالیت‌های با اولویت بالای امنیتی نیز لزوما در آن انجام نمی‌شود.

alavi

بحث تمرکز کار‌های اطلاعاتی که از ابتدا هدف اصلی تشکیل وزارت اطلاعات بود عملا به صورت کامل محقق نشده است اما در مجموع بزرگ‌ترین نهاد اطلاعاتی کشور، وزارت اطلاعات است. در دهه‌های گذشته موقعیت و نفوذ وزیران در وزارت اطلاعات نه به اعتبار شخصیت حقوقی آنها بلکه تابعی از اشراف آنها به کار‌های اطلاعاتی، ویژگی‌های فردی و آشنایی با ساختار داخلی وزارت اطلاعات بوده است.

ری‌شهری، فلاحیان، یونسی و محسنی اژه‌ای که از مدیران سابق وزارت اطلاعات و یا سابقه کار امنیتی بالا داشتند، به طور نسبی وزرای قدرتمندتری در وزارت اطلاعات بودند. اما دری نجف آبادی و حیدر مصلحی ضعیف بودند و به‌خصوص توانایی فردی مصلح در سطح نازلی بود.

به نظر می‌رسد موقعیت علوی در وزارت اطلاعات نیز مشابه دسته دوم باشد و وی در کنترل تصمیمات و عمل‌کرد‌ها در آنجا احاطه لازم را نداشته باشد.

بر مبنای اطلاعاتی که تا کنون منتشر شده  معلوم نیست چه تغییراتی در  مدیران ارشد وزارت اطلاعات صورت گرفته است. اما بخشی از معاونین وزارت اطلاعات در دولت دهم تغییر نکرده‌اند. پست‌های مهم وزارت اطلاعات عبارت هستند از قائم مقام وزیر، معاونت امنیت داخلی، معاونت امنیت خارجی، معاونت فرهنگی، معاونت ضد جاسوسی، رئیس اداره ضد التقاط، رئیش شورای هماهنگی ادارات وزارت اطلاعات، معاونت پژوهشی، رئیس دانشگاه وزارت، رئیس حفاظت اطلاعات، معاونت حفاظت، معاونت بررسی و رسانه ای، رئیس اداره گزینش، معاونت اداری و مالی، معاونت عملیات و مدیران استانی وزارت.

بر مبنای برخی از اخبار غیر رسمی  ،قائم مقام و معاونت امنیت داخلی تغییر پیدا کرده اند . آنها  از مدیران سابق دوره یونسی هستند.

البته طبیعی است تغییرات در وزارت اطلاعات خیلی کند صورت می‌گیرد و میزان آن نیز نامحدود و گسترده نباشد. همچنین مدیران جدید باید از پرسنل موجود در وزارت‌خانه و یا دیگر نهاد‌های امنیتی مانند سپاه و نیروی انتظامی انتخاب شوند. در دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد برخی از نیرو‌های بسیج را درسطوح پایین وزارت اطلاعات وارد کردند.

اما علی‌رغم تصفیه‌های صورت گرفته در درون وزارت اطلاعات هنوز جناح‌های مختلف وجود دارند و نیرو‌های نزدیک به رفسنجانی و جناح خط امام و طیف‌های محافظه کار اصلاح طلب صفر نشده اند. همچنین حسن روحانی به دلیل حضور طولانی در سطوح بالای امنیتی کشور با نیرو‌های زیادی در وزارت اطلاعات کار کرده است. بنابراین دست علوی برای استفاده از این نیرو‌ها حداقل در چند معاونت بسته نیست.

در ابتدای کار دولت نهم که محسنی اژه‌ای وزیر اطلاعات شد بخشی از مدیران و نیرو‌های قدیمی وزارت که با خط مشی دولت هماهنگ نبودند، بازنشسته شدند و نیرو هایی که به طیف تندروی اصول گرایان نزدیک بودند، پست‌های ارشد را در اختیار گرفتند.

بعد از اختلاف احمدی‌نژاد با اژه‌ای در پایان دوره اول ریاست جمهوری، برخی از مدیران مهم و قدیمی وزارت خانه مانند حبیب‌الله و خزاعی برکنار و تصفیه شدند. با روی کار آمدن مصلح روند تغییر مدیران متوقف شد.

 اینک انتظار می‌رود علوی ح مدیران استانی   ودیگر معاونت های حساس را به تدریج تغییر دهد و افرادی را بر سر کار بیاورد که نزدیک به گفتمان اعتدال بوده و یا حداقل با آن تضاد نداشته باشند. در حال حاضر همان تیم اطلاعاتی دوران احمدی‌نژاد که گرایش اصول گرایی افراطی دارند زمام بخش هایی از  وزارت خانه را در دست دارند. طبیعی است این افراد ذهنیت شان تغییر پیدا نمی‌کند و از آن دسته نیرو‌ها نیستند که با توجه به شرایط جدید دولت، رفتار شان را تغییر دهند.

وزارت اطلاعات در دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد سیاست بازگشت به دوران پیش از مدیریت یونسی و نزدیکی به حفاظت اطلاعات سپاه را در پیش گرفت. در این دوره خروجی وزارت اطلاعات اعم از برخورد‌ها، بیانیه و گزارش‌ها در سطح موضع گیری گروه‌های افراطی اصول گرا و گروه‌های فشار بود و به لحاظ شاخص‌های اطلاعاتی و امنیتی یکی از ضعیف ترین دوره‌ها را پشت سر گذارد.

 از اینرو تحقق برنامه علوی و وعده‌های روحانی در زمینه رعایت حقوق شهروندی نیازمند خانه تکانی  و تغییرات بیشتر در وزارت اطلاعات است. در غیر این صورت رفتار سرکوب گرانه و مخل حقوق مردم و ضد منافع ملی وزارت اطلاعات در دوره گذشته ادامه یافته و دست دولت روحانی را در پوست گردو خواهد گذاشت.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

1 پاسخ به وزارت اطلاعات و چالش داخلی با اصول گرایان افراطی

دیدگاه‌ها بسته هستند.