اعلام عمومی جراحی، آغاز پروژه تعیین جانشین آیت‌الله خامنه‌ای؟

اگرچه اعلام عمومی جراحی آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای امر اطلاع رسانی پیرامون اقدام درمانی برای شخص اول نظام را به اذهان متبادر می‌کند، اما در اصل یک پروژه سیاسی است.

علنی کردن عملی که لزومی در آن نبوده است و چه بسا نمونه‌های مشابهی نیز در گذشته داشته است، گویای تصمیم خامنه‌ای برای انتقال پیام‌های ویژه‌ای است. بر اساس خاطرات هاشمی رفسنجانی رئیس تشخیص مصلحت نظام، خامنه‌ای حداقل یک بار تن به جراحی داده و کیسه صفرایش را خارج ساخته‌اند.

36C7DF3A-C9D0-4E49-AB0A-D90E30E45B21_w640_r1_s_cx0_cy3_cw0

رمزگشایی از پیام‌های یاد شده آسان نیست. اما ژرف کاوی نوع اطلاع رسانی، چینش عکس‌ها و سخنان کوتاه او آشکار می‌سازد اهداف کوتاه مدت و میان مدتی برای این کار در نظر گرفته شده است. گذشت زمان نشان می‌دهد که نتایج فضا سازی رسانه‌ای حول عمل پروستات آیت‌الله خامنه‌ای چه خواهد بود.

در وهله نخست می‌توان دریافت که بهبود تصویر منفی در افکار عمومی و تحریک احساسات برای نمایش محبوبیت مد نظر بوده است. این بار بر خلاف تصاویر اقتدار گرایانه از آیت‌الله خامنه‌ای که او را استوار در جلسات عمومی نشان می‌دهد، پیرمردی ضعیف بر بستر بیماری به نمایش گذاشته می‌شود. این بار چهره‌ای نمایان نیست که در جلسات رسمی و عکس‌هایی که از آن به نمایش گذاشته می‌شود بر فاصله گذاری معنا دار بین او و دیگر صاحب منصبان حکومت تاکید و اصرار می‌شود. خامنه‌ای که تا کنون در معرض افکار عمومی به نمایش گذاشته شده است چهره‌ای محکم و با اقتدار است وضعف در او وجود ندارد.

اما اینک تصویری مشاهده می‌شود که مشابه انسان‌های عادی مریض می‌شود و ممکن است مرگ به سراغ او بیاید؛ اگرچه عمل جراحی عادی برای مردان پا به سن گذاشته را تجربه می‌کند، اما به دعای خیر مردم نیاز دارد.

خود او این نیاز را علنا به زبان می‌آورد تا مدافعان و نیرو‌های زیر دستش به جریان‌سازی در جامعه برای برخورد عاطفی و شفقت جویانه از وی بپردازند.

اگرچه آیت‌الله خامنه‌ای و رسانه‌های رسمی حکومت می‌کوشند بازیابی صحت و سلامتی او را تبلیغ کنند و تدوام رهبری قدرتمند وی را به جامعه مخابره سازند، اما «ناپایداری» پسامد اجتناب ناپذیر این رویداد است. تصویر خامنه‌ای بر روی تخت بیمارستان بیش از پیش مرگ محتمل وی را برجسته می‌سازد و تصاویر آیت‌الله خمینی در پایان عمر در بیمارستان را تداعی می‌بخشد.

به نظر می‌رسد ناپایداری یاد شده هسته مرکزی فضا سازی رسانه‌ای و احساسی برای درمانی رهبر جمهوری اسلامی است. با علم به قدرت رسانه و اطلاع رسانی، خبر جراحی خامنه‌ای که تبعات غیر قابل کنترلی نداشت، پیشاپیش اعلام شد و افکار عمومی داخل و رسانه‌های خارجی غافلگیر شدند.

ناپایداری حاصل با برخوردی پارادوکسیکال هدف قرار گرفته است. نخست در وجه کوتاه مدت نشان داده می‌شود که آیت‌الله خامنه‌ای بر خلاف شنیده‌های شایع، بیماری حاد و کشنده‌ای ندارد. اعلام موضوع از سوی وی نمایانگر «بی‌اساسی» شایعاتی است که مرتب بیماری آیت‌الله خامنه‌ای و مرگ قریب الوقوع او را خاطر نشان می‌سازند.

به این ترتیب حکومت با مدیریت فضای عمومی می‌کوشد تا جلوی تاثیرات منفی پخش خبر احتمالی درگذشت ناگهانی آیت‌الله خامنه‌ای را بگیرد و همچنین فضا را در اقدامی کنترل شده آزمایش کند؛ که واکنش‌ها چگونه است. در پایان نیز آیت‌الله خامنه‌ای سالم از بیمارستان به بیتش می‌رود تا معلوم شود او نه تنها احساس آسیب پذیری نسبت به بیماری ندارد بلکه به اطلاع‌رسانی پیرامون وضعیت سلامت خود می‌پردازد. قرار است از این به بعد اخبار پشت پرده مربوط به ادعای بیماری وی بمانند سابق خریدار نداشته باشد و افکار عمومی زمانی قانع شود که مسئله‌ای واقعا وجود دارد که از کانال مجاری رسمی اعلام گردد.

نتیجه این کار افزایش آرامش حکومت و مهار مخالفان در استفاده از بی‌ثباتی مقطعی است که در صورت بیماری وخیم خامنه‌ای ممکن است پیش آید. البته منظور از مخالفان اپوزیسیون نیست، بلکه نیرو‌های معترض به وضع موجود در داخل نظام مورد نظر هستند. کسانی که چه بسا عکس‌های آنان و خنده‌های آیت‌الله خامنه‌ای و ارتباطات به ظاهر صمیمانه آن‌ها نمایش داده شد اما در واقعیت تقابل جدی بین نظرات آن‌ها با دیدگاه‌های خامنه‌ای و حلقه نزدیکان وی وجود دارد.

اما وجه بلند مدت ناپایداری -بر خلاف وجه کوتاه مدت آنکه تداوم حکمرانی مقتدرانه خامنه‌ای و عبور موفقیت آمیز او از بیماری را بازتاب می‌دهد- به آینده نظام بعد از او اختصاص دارد.

به نظر می‌رسد رسانه‌ای کردن حضور خامنه‌ای در بیمارستان و جراحی وی آغاز فرایند تعیین جانشینی ولی فقیه باشد.

این پروژه زمان طولانی و گام به گامی را طی خواهد کرد. اما موضوعی که تا کنون حداقل در ظاهر مسکوت مانده است، ازاین به بعد پذیرفته شده و سعی می‌گردد جامعه وکارگزاران نظام برای زمانی که خامنه‌ای دیگر زنده نیست، آماده گردد.

خامنه‌ای با علنی کردن بیماری «نه چندان جدی‌اش» و بسیج احساسات هوادارانش این پیام را داد که او از استحکام بافت و ساختاری که در داخل نظام ایجاد کرده است اطمینان دارد و نگران نیست که هر لحظه فوت کند. مانور سیاسی وی، تلاش برای خنثی‌سازی تصوراتی است که بر شکننده بودن مناسبات مسلط کنونی قدرت و تاثیر جایگزینی آیت‌الله خامنه‌ای در تحولات سیاسی ایران تاکید دارند.

پروژه جانشینی در این گام متوقف نمی‌ماند و در مسیری کنترل شده و زمانمند به سمت جا انداختن جانشینی از بخش مسلط قدرت کنونی حرکت می‌کند. احتمال کمی وجود دارد که خامنه‌ای در زمان حیات خود تعیین قائم مقام و انتخاب رسمی جانشینش را بپذیرد. اما محتمل است که فضا را برای تثبیت و تقویت گزینه مورد نظرش مساعد سازد. عنصر کانونی، انتخاب فرد برای «آیت‌الله خامنه‌ای آینده» نیست بلکه کنار زدن افرادی‌ست که از دید بلوک قدرت نامطلوب فرض می‌شوند و همچنین تعیین شاخص‌های رهبر آینده است و ساختاری که قرار است تصمیم گیری حقیقی را انجام دهد.

گذشت زمان نشان می‌دهد که تا چه میزان پروژه تعیین جانشینی خامنه‌ای به تحقق می‌پیوندد وچه مسیری را طی می‌کند. اما اگر این اتفاق بیفتد آنگاه فشار بر کسانی که از دید حلقه نزدیکان خامنه‌ای برای جانشینی وی نامطلوب محسوب می‌شوند، افزایش خواهد یافت. برخورد نهایی با آیت الله منتظری نیز درست زمانی انجام شد که بیماری آیت‌الله خمینی وارد مرحله سختی شده بود. در این میان حساسیت‌ها بیشتر متوجه اکبر هاشمی رفسنجانی و حسن خمینی خواهد بود.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

2 پاسخ به اعلام عمومی جراحی، آغاز پروژه تعیین جانشین آیت‌الله خامنه‌ای؟

دیدگاه‌ها بسته هستند.