رویکرد جدید مصباح یزدی و وحدت اصول گرایان در انتخابات خبرگان

محمد تقی مصباح یزدی از رهبران معنوی اصول گرایان افراطی و مدافع گفتمان سوم تیر گفته است : «ما حاضریم در انتخابات مجلس خبرگان با اصول‌گرایان ائتلاف کنیم و هر چه جامعه مدرسین بگوید از نظر ما پذیرفته است؛ اما برای ائتلاف در انتخابات مجلس حجت شرعی نداریم و حاضر نیستیم ائتلاف کنیم و هر چه جریان به تشخیص خود عمل کند همان است».

5D395774-A241-4883-AD30-B6265B5BA6C3_w640_r1_s_cx0_cy14_cw0

حمید رضا ترقی، از چهره‌های اصول‌گرا در مصاحبه با وب‌سایت «پیام‌نو» خبر فوق را داده و اظهار داشته است که آقای مصباح این سخنان را در مورد ائتلاف سراسری اصولگرایان زده است.حمیدرضا ترقی از اعضای موتلفه اسلامی درباره بحث‌های مطرح شده در دیدار مصباح با تقوی افزود: «محور بحث جلسات اصول‌گرایان و جلسات آقایان تقوی و مصباح هم‌گرایی و وحدت اصول‌گرایان و رسیدن به یک تحلیل سیاسی مشترک در شرایط کنونی کشور است که محوریت آن هنوز محل بحث است.»(۱)

او همچنین خاطر نشان ساخت : « جلسه ای بین شخص آقای تقوی و آیت الله مصباح برگزار شد که این جلسه شخصی بود که گزارشی از فرآیند وحدت اصولگرایان به آقای مصباح داده شد. آن چیزی که صورت جمعی و کلی دارد؛ جلسه ای است که پیشنهاد شده جمع اصولگرایان، یعنی همه احزاب حضور داشته باشند و آیت الله مصباح هم دعوت بشوند تا آنجا نظراتشان را بگویند و برای همه حرف بزنند.»
ترقی در خصوص محوریت اصولگرایان گفته است: «برخی از اصولگرایان معتقد به محوریت جامعتین هستند و برخی دیگر معتقد هستند باید اشخاص حقیقی دیگر هم در محور اصولگرایان حضور داشته باشند. بحث محوریت اصولگرایان از موضوعات قابل بحث ماست که روی آن صحبت می کنیم تا به نتیجه مطلوب برسیم اما موتلفه بر محوریت جامعتین تاکید دارد.»

این سخنان نشان می دهد که اصول گرایان در حال تلاش هایی برای ترمیم شکاف های داخلی هستند. اگر چه توافق انها در ائتلاف مشترک در انتخابات مجلس دهم در پرده ابهام است و موفقیت آن محل تردید جدی است. اما توافق آنها در انتخابات خبرگان شدنی به نظر می رسد.

سخنان مصابح یزدی برگ تاییدی بر این فرضیه است که اصول گرایان در خصوص رهبری و ولایت فقیه اصرار بر شکل دهی جبهه ای یک پارچه در برابر بلوک رفسنجانی ، اصلاح طلبان و مدافعان گفتمان اعتدال هستند و تغییر در ترکیب کنونی خبرگان را تهدید به حساب می آورند.

اهمیت این رویکرد در نقش احتمالی خبرگان پنجم در تعیین جانشینی خامنه ای است. جناح اصول گرا که ادامه جناح موسوم به راست در دهه شصت است بعد از فوت آیت الله خمینی توانست نهاد ولایت فقیه را در دست گرفته و از این طریق کنترل بخش های اصلی قدرت را در دست داشته باشد.

در سالیان گذشته و بخصوص از سال ۱۳۸۸ به بعد اختلافات در درون اصول گرایان شدت یافت و بخش های سنتی با محوریت روحانیون و بازار در برابر بخش های جدید و تند رو با تکیه به نهاد های نظامی و امنیتی قرار گرفتند. شدت اختلافات باعث شد تا عملا جبهه اصول گرایی به بخش های مختلف تجزیه شود که به دو دسته کلی جبهه متحد اصول گرایان و مدافعان گفتمان سوم تیر اعم از جبهه پایداری ،جمعیت ایثار گران انقلاب اسلامی ، جمعیت رهپویان تفکیک شدند.
حلقه نزدیکان رفسنجانی ، اصول گرایان معترض به وضع موجود ، اصلاح طلبان و حامیان روحانی روی این شکاف سرمایه گذاری کرده و در انتخابات های آینده اعم از خبرگان و مجلس به دنبال یارگیری از اصول گرایان میانه هستند.

اگر چه اخبار معتبری از تحرکات آنها برای مجلس خبرگان تا کنون شنیده نشده است. اما احمد جنتی ، کاظم صدیقی ، سید احمد خاتمی چندین بار نسبت به وجود برنامه هایی برای تصرف مجلس خبرگان از سوی عده ای هشدار داده اند. اگر چه آنها به ظور مشخص اسمی از فرد و گروهی نیاورده اند اما ادرس هایی که می دهند نزدیک به رفسنجانی و منتقدان رهبری در بین کارگزاران قدیمی نظام است.
اما اظهارات مصباح یزدی وتلاش های موتلفه و جامعه روحانیت برای ایجاد وحدت با محوریت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در انتخابات خبرگان نشان می دهد که اصول گرایان حاضر به همکاری با نیرو های حامی گفتمان اعتدل نیستند و از افزایش قدرت آنها در خبرگان آینده احساس نگرانی می کنند.

نتیجه این برخورد از بین رفتن شکاف ها در بین آنها و ارائه فهرستی مشترک در انتخابات خبرگان در اسفند ۱۳۹۴ است. در انتخابات خبرگان قبلی گروه مصباح یزدی به رقابت با فهرست مورد حمایت جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پرداختند. اما آنها با احساس خطر از رقبای جدی تر ، اختلافات شان را به تعلیق در اورده واز ائتلاف در برابر دشمن مشترک استقبال می کنند.
عقب نشینی مصباح یزدی که تا کنون محوریت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را نمی پذیرفت و از دیرباز منتقد این تشکل روحانی بود، دشواری کار رفسنجانی و نیرو های همسو با وی در تغییر ترکیب مجلس خبرگان را نشان می دهد.

برنامه ریزی اصول گرایان برای حفظ کنونی مجلس خبرگان فقط هدف تداوم حمایت مطلق از عملکرد خامنه ای و خنثی سازی قوه نظارتی آن را دنبال نمی نماید بلکه حساسیت و دیدگاه انها نسبت به جانشینی خامنه ای را نیز نشان می دهد.
دیدگاهی مطرح است که اختلافات موجود بین اصول گرایان و تجربه رهبری دوران خامنه ای که چگونه به صورت انحصاری قدرت را قبضه کرد و با تشکیل کارگزاران و ساخت جدیدی در قدرت حاضر به توزیع قدرت با نیرو های قدیمی نظام نشد، اجازه نمی دهد تا خبرگان بر روی فرد خاصی برای تصدی نهاد ولایت فقیه اجماع کنند و به سمت شورایی کردن این نهاد پیش می روند.

تصوری دیگری نیز وجود دارد که وجود اختلافات و واگرایی در بین اصول گرایان را فرصتی برای موفقیت رفسنجانی در جا انداختن گزینه مورد نظر برای رهبری آینده ارزیابی می کند.

اما سخنان یاد شده وقوع این تصورات و درستی آنها را زیر سئوال می برد. در واقع رویکرد جدید مصباح یزدی تذکری است که بخش مسلط قدرت کنونی با همه منازعات داخلی از عقلانیتی برخوردار هستند که موقع احساس خطر از تغییرات زیاد در وضعیت سیاسی متحد شده و موقتا اختلافات را کنار بگذارند. نتیجه این برخورد اراده و اصرار اصول گرایان برای حفظ رهبری در جمع خود شان است . چنین دیدگاهی باعث می شود تا روحانیت هوادار نظام و سپاه و بسیج و جناح های سیاسی گوناگون وابسته به اصول گرایان این ظرفیت را پیدا کنند تا بر روی فردی از جمع خود برای جانشینی خامنه ای به توافق برسند. در این صورت احتمال موفقیت رفسنجانی و اصلاح طلبان برای خارج کردن نهاد ولایت فقیه از دست اصول گرایان کاهش چشمگیر می یابد.

همچنین دیگر پیامد ائتلاف اصول گرایان در انتخابات مجلس خبرگان افزایش شانس اصول گرایان سنتی برای تصدی ولایت فقیه بعد از خامنه ای است.

منابع :
۱-http://payamno.com/detail=99786

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.