نیویورک و تداوم قفل هسته‌ای

هفتمین دوره مذاکرات مربوط به توافق جامع هسته‌ای در نیویورک بدون دستاورد ملموسی به پایان رسید و در واقع بن‌بستی که مانع از رسیدن به توافق جامع در نشست وین ۶ شد و تمدید چهار ماهه اقدام مشترک شش ماهه ژنو را به بار آورد، کماکان باقی است. پیش از نشست با توجه برگزاری مذاکرات در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل و حضور حسن روحانی انتظارات را بالا برده بود که حداقل مذاکرات نیویورک بخشی از موانع را از پیش پا بردارد و پیشرفت‌های چشمگیری برای رسیدن به توافق نهایی در هفته‌های باقی مانده بدست آید. اما بعد از هشت روز مذاکره نفس گیر، مفصل و مستمر چنین اتفاقی نیافتاد و به قول مان، سخنگوی کاترین اشتون نماینده اتحادیه اروپا اختلافات اساسی حل نشد. تنها ۸ هفته به پایان موعد توافق موقت باقی مانده است. محل و زمان مذاکرات آتی هنوز مشخص نشده است. اما به احتمال زیاد یکی از کشورهای اروپایی میزبان دور بعدی گفتگو ها خواهد بود.

78617_605

ویژگی‌های این دوره از مذاکرات

این دوره نخستین دور مذاکرات بین ایران و ۱+۵ بعد از تمدید نقشه راه اقدام مشترک ژنو بود. دو طرف انتظار داشتند این نشست نقطه عطفی در باز کردن بن بست ایجاد شده بود. اما خامنه‌ای پیش از شروع مذاکرات بر ضرورت رعایت خطوط قرمز تاکید کرد. اصول‌گرایان و نیرو های حامی وی نیز از مذاکره کنندگان خواستند تا از شروط و خواسته‌های ایران مبنی بر داشتن غنی‌سازی با ظرفیت صنعتی ( ۱۹۰،۰۰۰ سو) و عدم تعطیلی مراکز هسته‌ای و نبود محدودیت در حوزه پژوهش عقب نشینی نکنند. همچنین پایگاه اطلاع رسانی رهبری، یک اینفوگرافی را منتشر ساخت که بر ضررهای مذاکرات در یک سال گذشته با آمریکا تاکید می‌کرد. این گراف به‌نوعی تصویرپردازی شده بود تا مسوولیت شکست در مذاکرات متوجه آمریکا شده و هم هوشیاری رهبری مورد ستایش قرار گرفته که پیشاپیش به بی نتیجه بدون مذاکرات باور داشته است.

خامنه‌ای در ماه‌های گذشته گام به گام حوزه مانور مذاکره کنندگان هسته‌ای را محدودتر ساخته و آنها را در شرایط سخت‌تری قرار داده بود. بررسی محتوایی مصاحبه‌ها و موضع گیری‌های روحانی پیش و در حین سفر نشان می‌داد که تیم مذاکره کننده ایرانی تمایل داشت مذاکرات در سطحی جلو برود که بتوان حداقل یک جلسه گفتگوها در سطح سران کشورها جریان یابد و بدین‌ترتیب روحانی و اوباما در قالب گروه ۱+۵ دیدار و مکالمه مستقیم داشته باشند. اما روند مذاکرات نه تنها به چنین وضعی نرسید بلکه حتی دیدار ارتقاء مذاکرات در سطح وزرای خارجه نیز تحقق نیافت.

سخنان و مانورهای دیپلماتیک روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل در مقایسه با سال قبل حالت ظرفیت سازی برای رفع موانع و نمایش انعطاف نداشت و بیشتر متمرکز بر ضرورت تغییر رفتار آمریکا و کشور های غربی بود. او همچنین توافق جامع هسته‌ای و برداشته شدن همه تحریم‌ها را دروازه ارتقاء همکاری‌های سیاسی و امنیتی با غرب تبیین کرد. اما اوباما با کاهش توجه به ایران در سخنان کوتاهی خواستار انعطاف از سوی ایران شد. اوباما و روحانی تنها در یک مورد اتفاق نظر داشتند که این دوره از مذاکرات از فرصت‌های آخر است و هر دو طرف باید از آن استفاده کنند.

روحانی به صورت علنی از سرعت کم مذاکرات هسته‌ای انتقاد کرد و بدین‌ترتیب آشکار ساخت که کلید وی در قفل هسته‌ای علی رغم چرخش محدود اولیه، گیر کرده است.

روحانی همچنین به نوعی اولتیماتوم داد که نرمش و انعطاف ایران به مرزهای غیر قابل عبور رسیده است و او نمی‌تواند از حقوق و خواست مردم ایران بگذرد. او در مصاحبه با سی‌ان‌ان اظهار داشت: «وقتی به مرز برسیم، شاید انعطاف دیگر به معنای انعطاف نباشد بلکه به معنای زیر پا گذاشتن حقوق مردم تلقی شود. ایران تا جایی که لازم بوده، در مذاکرات انعطاف به خرج داده، اما در عین حال اگر احساس کند طرف مقابل به دنبال زیاده ‌خواهی است یا توافق را سخت و بر سر راه آن ایجاد مشکل می‌کند، گزینه‌های متنوعی در اختیار خواهد داشت.»

اظهارات وی در شرایطی بیان شده است که مردم ایران اطلاعی از ماهیت واقعی برنامه هسته‌ای ایران ندارند و روحانی در جریان انتخابات این گونه صحبت نمی‌کرد و بر عکس از پایین‌تر بودن اولویت برنامه هسته‌ای در قیاس با دیگر نیاز های مردم سخن می‌گفت. رویکرد روحانی در مجموع در حضور دومش در نیویورک به مواضع رهبری نزدیک شد و از تحول و تغییر در برنامه هسته‌ای فاصله گرفت.

اغلب مذاکرات در این دوره به گفتگوها و دیدارهای دو جانبه ایران و آمریکا گذشت و کشور های دیگر عضو ۱+۵ در حاشیه قرار گرفتند. طبق ادعای برخی از مذاکره کنندگان آمریکایی، در مذاکرات دو جانبه ایران و آمریکا موضوعات دیگری چون آزادی زندانیان دو طرف و همچین داعش مورد گفتگو قرار گرفته است.

 

تجزیه و تحلیل مذاکرات

در این دوره از مذاکرات با توجه به اخباری که منتشر شده است. کماکان اندازه و ابعاد برنامه غنی‌سازی اورانیوم، مراکز فعال، راکتور اراک، ابهام آژانس در خصوص فعالیت‌های نظامی احتمالی و چگونگی برداشته شدن تحریم‌ها موضوعات اختلافی بوده‌اند. اما چالش اصلی تعداد سانتریفوژهای فعال و سرعت برداشته شدن تحریم‌ها بوده است. برخی از دیپلمات‌های غربی به رویترز گفته‌اند که ایران هیچ‌گونه انعطافی در موضع خود در خصوص سانترفیوژها نداده و در عوض خواهان برداشته شدن تمامی تحریم‌های یک جانبه و سازمان ملل به سرعت بعد از پذیرش توافق نهایی است. به ادعای آنها حسن روحانی هیچگونه پیشنهادی به نیویورک نیاورده بود. سخنان روحانی نیز تایید کننده این مدعا است او از غرب خواهان رفع «تحریم‌های ظالمانه» شده و در عوض گفت که ایران شفافیت‌های قانونی بیشتری را خواهد پذیرفت. معنای این حرف آن است که حکومت ایران تغییری در برنامه و ساختار فعالیت‌های هسته‌ای را نمی‌پذیرد و امتیازی بیشتر از اقدام مشترک شش ماهه ژنو نخواهد داد.

 

اما غرب همانطورکه بار ها اعلام کرده است خواهان تغییر و کوچک‌تر شدن ابعاد غنی‌سازی اورانیوم در ایران است که نقطه گریز هسته‌ای و نزدیک شدن ایران به قابلیت نظامی هسته‌ای یک سال حداقل فاصله زمانی داشته باشد.

عدم انعطاف نمایندگان جمهوری اسلامی باعث شد تا آمریکا قدم‌هایی به جلو بردارد. در جریان مذاکرات دو پیشنهاد از سوی آمریکا در رسانه‌ها منتشر شد. البته مراجع رسمی ایران و آمریکا هیچ‌یک صحت این پیشنهادها را تایید نکردند. اما طرح این مباحث در رسانه‌ها نشان می‌دهد غرب در حال عقب‌نشینی از موضع اولیه خود در خصوص تعداد سانتریفوژها است. بر مبنای شنیده‌ها، قبلا سقف ۱۵۰۰ سانتریفوژ فعال با ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم در زیر ۵ درصد مطرح بود. اما اینک این رقم تا نیمی از سانتریفوژهای فعال کنونی ایران (حدود ۹۰۰۰) افزایش یافته است، منتها شرط آن عدم تزریق گاز در سطح کنونی و یا قطع اتصالات بین سانتریفوژها است که فقط به لحاظ صوری تعداد بالای سانتریفوژ را نشان دهد اما تولید عملی آن به نحوی چشمگیر کمتر از سطح کنونی باشد. اصول‌گرایان که تا حدی نظرات خامنه‌ای را بازتاب می‌دهند، با این پیشنهادها سرسختانه مخالفت کرده و آنها را فریب‌آمیز ارزیابی می‌کنند.

دولت اوباما تلاش می‌کند تا جایی که ممکن است برای رسیدن به توافق جامع انعطاف نشان دهد اما تا جایی جلو می‌آید که ساختار فعالیت‌های هسته‌ای ایران فاصله معناداری با انحراف به مسیر نظامی پیدا کند. اما به نظر می‌رسد مساله اصلی برای ایران برداشته شدن سریع تحریم‌ها است و در این صورت ممکن است در خصوص اندازه سانتریفوژ ها انعطافی نشان دهد. غرب برای تعلیق تحریم‌های یک‌جانبه، در صورت پذیرش خواسته‌هایش آمادگی دارد، اما برداشته شدن تحریم‌های سازمان ملل امری زمان‌بر است.

در عین حال، جمهوری اسلامی اکنون به مانند پیش از اقدام مشترک ژنو نیاز به مصالحه هسته‌ای ندارد و شرایط اقتصادی و امنیتی بهتری دارد و می‌تواند اوضاع را مدیریت نماید و بازگشت تحریم‌ها حداقل در کوتاه مدت فشار غیر قابل تحملی نمی‌آورد. این مساله در کانون توجه رهبری و اصول‌گرایان است که توافق‌های محدود را کافی دانسته و می‌پندارند در چارچوب موازنه قوای کنونی می‌توانند در برابر فشارهای باقی مانده مقاومت کنند. روحانی نیز اگر چه تمایل دارد به توافق جامع دست پیدا کند اما ناکامی برای وی به معنای فاجعه نیست و راهکارهایی را برای تحقق برنامه‌هایش درغیاب رفع کامل تحریم‌ها امکان پذیر می‌داند.

چشم انداز پیش رو

نافرجامی نشست نیویورک در ابتدا احتمال ناکامی توافق‌های جامع هسته‌ای در سوم آذر را افزایش می‌دهد. امید‌ها برای رسیدن به توافق جامع در هشت هفته پیش رو خیلی کاهش یافته است. به ادعای عراقچی هنوز طرفین بر سر مسائل اساسی به فهم و درک مشترک نرسید‌ه‌اند. پیدا کردن راه حل و توافق بر سر جزئیات فنی و اجرایی زمان زیادی را طلب می‌کند. البته در حوزه مسائل جزئی پیشرفت‌هایی به‌دست آمد اما اختلاف بر سر مسائل اساسی به قوت خود باقی است. به نظر می‌رسد مشکل راکتور اراک تا حد زیادی حل شده است.

اما شکست مذاکرات توافق جامع لزوما به معنای پاره شدن رشته مذاکرات نیست. ممکن است دو طرف به سمت توافق‌های موقت و محدودی بروند تا فضای اقدام مشترک ژنو را حفظ کنند و نگذارند تنش و اختلاف به سطح پیش از دوران روحانی ارتقاء یابد. البته از آنجایی که سکاندار اصلی مذاکرت هسته‌ای رهبری است و دولت روحانی بیش از پیش پتانسیل تحول خواهانه ادعایی‌اش در وضع موجود هضم می‌شود امکان به هم خوردن کامل مذاکرات نیز منتفی نیست. اما دلایل و منافع زیادی در این مقطع وجود دارد که ایران و غرب تمایلی به افزایش سطح درگیری نداشته باشند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.