محمد خامنه‌ای و تسویه حساب با رفسنجانی

نگاهی به مصاحبه سید محمد خامنه‌ای با رمز عبور – قسمت دوم

سید محمد خامنه‌ای همراه با جلال‌الدین فارسی، سید محمد سیرجانی، موسویانی، سید کمال‌الدین نیک‌روش، مرتضی فهیم‌کرمانی، حسنعلی نجفی رهنانی و ابراهیم اسرافیلیان در مجلس دوم با صدور نامه‌ای از علی اکبر ولایتی برای حضور مک فارلین سوال کردند. اکثر این افراد از گرایش‌های افراطی حکومت در دهه شصت بودند.

66727_799

متن سوال آنها بشرح زیر است:

«ریاست محترم مجلس شورای اسلامی

احتراماً تقاضا دارد به وزیر محترم امور خارجه ابلاغ گردد تا طبق اصل ۸۸ قانون اساسی در مهلت مقرر در مجلس حاضر و به سوالات ذیل پاسخ دهند.

با توجه به اینکه وزارت امور خارجه عهده‏‌دار اجرای سیاست خارجی جمهوری ‏اسلامی است و تعیین خط مشی با مقام معظم رهبری و مجلس شورای اسلامی است، در رابطه با جنجال تبلیغاتی از داخل و خارج کشور در خصوص ارتباط با دولت آمریکا اعلام دارند که این ارتباط در چه سطحی صورت پذیرفته است.

نظر به اینکه مجلس شورای اسلامی هیچ‌گو‏نه اطلاعی از این فعل و انفعالات نداشته‏ اند، اعلام دارند چه مقامی یا مقاماتی تصمیم به این تماس و ارتباط گرفته‏‌اند.

شنیده می‏ شود افرادی خارج از کادر وزارت امور خارجه با هیأت آمریکایی تماس گرفته و مذاکره نموده‏ اند، لطفاً اعلام دارید که این افراد مأموریتی از جانب وزارت امور خارجه داشته ‏اند یا خیر و در صورتی که پاسخ منفی باشد مجوز قانونی تماس و ارتباط افراد مذکور کدام است؟

– جریان سفر هیأت آمریکایی به ایران به چه صورت و با چه کیفیتی صورت پذیرفته و چه کسانی در ایران با آنها مذاکره نموده، محور مذاکرات چه بوده و مذاکرات به چه تصمیماتی منجر گردیده است.

ضمناً موضوع قبلاً با وزیر محترم امور خارجه در میان گذاشته شده و پاسخ مشارالیه مقنع نبوده‏ است.»

ولایتی به صورت غیررسمی پاسخ داده بود که در جریان مذاکرات نبوده است. آیت‌الله خمینی در سخنانی در ۲۹ آبان ۱۳۶۵ به‌مناسبت سال‌روز میلاد پیامبر اسلام حمله شدید اللحنی به سوال کنندگان کرد و لحن آنها را بدتر از رادیو اسرائیل دانست و حتی گفت برخی از آنها پوچ هستند و آنها را به غرب‌زدگی و ایجاد دو دستگی متهم کرد. بعد از این صحبت‌ها ۸ نفر طی نامه‌ای به شرح زیر سوال‌شان را پس گرفتند:

«هیأت رئیسه محترم شورای اسلامی با سلام، پیرو فرمایشات اخیر حضرت امام امت در روز میلاد حضرت پیامبر اکرم(ص) و اظهار پیروی کامل از رهنمودهای حکیمانه مقام رهبری، چون طرح سوال از وزیر امور خارجه به تصور این بود که طرح مسأله در مجلس به مصلحت انقلاب و در سطح رضای امام امت است، پس از اطلاع از نظر امام امت و مصلحت ملت، نیازی به سوال مزبور نمی‌بینم.»

سید محمد خامنه‌ای برای اولین بار در مصاحبه با رمز عبور مدعی شده که با لحن نامه موافق نبوده ولی به دلیل همراهی با موضع درست ۷ نفر دیگر نامه را امضا کرده است.

در ادامه به نقد روایت سید محمد خامنه‌ای از ماجرای مک فارلین و مناسبات ایران و آمریکا در دهه شصت پرداخته می‌شود.

محور اصلی مصاحبه سید محمد خامنه‌ای ماجرای مک فارلین است. او سناریوی مبتنی بر تئوری توطئه را طرح می‌کند که دولت‌های آمریکا برای براندازی جمهوری اسلامی از ابتدا بر روی طرح‌ها و گزینه‌های مختلفی سرمایه‌گذاری کرده بودند و یکی از آنها هاشمی رفسنجانی بوده است. به ادعای او هدف از سفر مک فارلین عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا و سپس تثبیت رفسنجانی برای رهبری آینده بوده است. همچنین وی مدعی می‌شود رقابت بین بیت آیت‌الله منتظری و گروه رفسنجانی باعث لو رفتن موضوع می‌شود. همچنین وی می‌گوید رفسنجانی با اطلاعات غلط، آیت الله خمینی را فریب داده و باعث می‌شود آن موضع تند را بر علیه ۸ نماینده معترض بگیرد.

از اینجا می‌شود چنین برداشت کرد که سید محمد خامنه‌ای خانه‌نشینی سیاسی خود را از چشم رفسنجانی می‌بیند. از این‌رو سناریو‌سازی وی با هدف جبران مافات و انتقام‌گیری از رفسنجانی مرتبط است. البته این حق سید محمد خامنه‌ای و ۷ نماینده دیگر بوده که پیگیر ماجرا شده و از وزیر خارجه توضیح بخواهند. موضع آنان مبنی بر اینکه مجلس و مقامات مسوول و ذی‌صلاح باید از مذاکرات فوق مطلع می‌بودند، سخن درستی است. همچنین آیت‌الله خمینی با زیر پا گذاشتن حقوق قانونی نمایندگان مجلس دخالت غیرقانونی و ناموجه انجام می‌دهد. همچنین لحن و نوع برخورد وی مصداق افترازنی است. بنابراین سید محمد خامنه‌ای و دیگران در ماجرای فوق، مظلوم واقع شده و حقوق آنها پای‌مال شده است. اما این مساله دلیل نمی‌شود در واکنش، به پروند‌ه‌سازی و زدن اتهامات بی اساس روی آورند.

در سخنان سید محمد خامنه‌ای تقریبا هیچ ناگفته‌ای وجود ندارد. تنها اصرار وی بر اینکه خود رفسنجانی با مک فارلین دیدار داشته می‌تواند موضوع تحقیق باشد. البته در تمام روایت‌هایی که از طرف ایرانی ها و آمریکائی‌های درگیر در ماجرای فوق، ذکری از ملاقات مک فارلین و رفسنجانی* نشده است.

به صورت کلی، اتها‌م‌زنی و دعوی سناریوی نفوذ آمریکا در هیات حاکمه ادعایی فاقد سند از سوی محمد خامنه‌ای است که هیچ مستند و مدرکی برای آن ارائه نکرده و فقط برداشت‌های ذهنی خود را بیان کرده است.

دولت‌های وقت آمریکا بعد از انقلاب همیشه کوشیدند تا روابط با جمهوری اسلامی را عادی سازند و از هر گونه تمایل و گشایشی استقبال می‌کردند. «تغییر حکومت» هیچ‌گاه تبدیل به سیاست عملی و برنامه از سوی دولت آمریکا نشده است. رهبری جمهوری اسلامی نیز علی‌رغم دیدگاه‌های ضد آمریکایی اما همیشه نسبت به برقراری گفتگوهای پنهانی نظر مثبتی داشت. طبیعی بود دیدگاه‌های نهضت آزادی و جبهه ملی که خواهان رابطه با آمریکا در چارجوب منافع متقابل بودند برای دولت مردان آمریکایی قابل پذیرش‌تر باشد. همچنین آنها از هر صدایی داخل حکومت که تمایل به برقراری رابطه داشت استقبال می‌کردند. این موضوع دلیلی بر وابستگی نیست و تنها اذهان خام و کسانی که به دنبال ترور شخصیت و پرونده‌سازی و مسموم کردن فضا هستند این چنین داوری می‌کنند. اما اگر منطق «معیوب» سید محمد خامنه‌ای پذیرفته شود آنگاه برادر وی سید علی خامنه‌ای به دلیل نگاه مثبت به تحکیم روابط با شرق باید به وابستگی به روسیه متهم شود.

رفسنجانی در سالیان نخست انقلاب در دسته‌ای بود که گرایش‌های ضد آمریکایی داشت. البته در بررسی مواضع و اطلاعات موجود موردی یافت نمی‌شود که وی مدافع قطع رابطه با آمریکا بوده است. اما بر اساس موج‌سواری، علی‌رغم عدم موافقت اولیه، او از تسخیر سفارت آمریکا حمایت کرد. اما وی از سال‌های اولیه دهه شصت تغییر موضع داد و کوشید روابط ایران و آمریکا از تیرگی در آمده و به تدریج عادی شود. تلاشی که تا کنون ناکام مانده است.**

ولی رفسنجانی هیچ‌وقت هوادار غرب نبوده است بلکه به دنبال تنش‌زدایی از منظر عمل‌گرایی و مصلحت‌اندیشی بوده است. این روی‌کرد هاشمی موضعی همسو با منافع ملی ارزیابی می‌شود و تلاش وی برای تنش‌زدایی با آمریکا عملی مفید برای کشور بوده است. موضوعات دیگری را در اعمال گذشته و حال رفسنجانی می‌توان پیدا کرد که با منافع ملی و حقوق ملت تطبیق نداشته، اما در این موضوع، رفسنجانی در مسیر درست قرار داشته و حملات وی بی پایه هستند.

ممکن است رفسنجانی در پی بهبود رابطه با آمریکا در ماجرای مذاکرات با مک فارلین بوده باشد. اما نیاز مبرم برای دریافت اسلحه انگیزه مهمی بوده است که نیروهای سپاهی علی‌رغم دیدگاه ضد آمریکایی شدید، با رای‌زنی با آمریکایی‌ها موافقت کردند.

ادامه دارد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در پژوهش‌های تاریخی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.