مصادره اربعین برای نمایش قدرت داخلی و جهانی

مراسم اربعین تمام شد و به مانند محرم و عاشورای امسال حکومت به بهره برداری سیاسی خود ادامه داد. امسال استفاده از مضامین عاشورا برای تثبیت گفتمان رسمی حکومت و چهره سازی از رهبری به عنوان«حسین زمانه» نمود بیشتری داشت. حکومت در کنار توسعه و تقویت پیاده روی به سمت کربلا در خاک عراق، به ترویج و پشتیبانی از راه پیمایی از تهران به حرم عبدالعظیم حسنی در شهرری نیز پرداخت.
13930922163200984_PhotoL

این مراسم برای دومین سال است که برگزار می‌شود و کسانی که نتوانسته‌اند به کربلا و یا عتبات عالیات در عراق بروند از چند نقطه در تهران به سمت حرم عبدالعظیم با پای پیاده حرکت می‌کنند که معمولا سه ساعت طول می‌کشد. این مراسم که ده ها هزار نفر در آن شرکت کردند، کاملا جدید است و در سنت عزاداری‌های محرم و صفر در تهران سابقه ندارد.
تریبون‌های حکومتی مدعی هستند این برنامه به صورت خودجوش برگزار می‌شود. اما بررسی مسائل نشان می‌دهد این ادعا درست نیست و حکومت با تمهید مقدمات و برنامه‌هایی به دنبال جا انداختن شهر ری به عنوان کربلای دوم است. در این زمینه حتی به حدیثی از امام هادی ( نقی) استناد می‌شود که خداوند اراده کرده است که به زائر سید‌الکریم حضرت عبدالعظیم حسنی اجر زائر اباعبدالله علیه السلام را عنایت کند. در حالی که چرا امام نقی باید آرامگاه عبدالعظیم حسنی را برجسته نماید معلوم نیست. وی شاگرد و از نزدیکان امام بود. اما روایت مشابهی برای افراد دیگر نشده است.
شهرداری منطقه ۲۹ تهران و فرمانداری شهرری نقش فعالی در سازمان‌دهی و مدیریت برنامه امسال داشتند. هدایت‌اله جمالی‌پور معاون استاندار تهران و فرماندار ویژه شهرستان ری در این خصوص گفته است: «شهرستان ری از چند ماه گذشته برنامه‌ریزی لازم در راستای میزبانی جاماندگان قافله عشق را انجام داد تا به شایستگی بتواند میزبان عزاداران حسینی باشد.» جمالی‌پور ضمن قدردانی از همت و تلاش رسانه ملی، خبرگزاری‌ها و رسانه‌های جمعی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی مردمی بسیج، نیروی انتظامی، فرمانداری، شهرداری، تاکسیرانی، مترو، اصناف، نهادها و ارگان‌ها مختلف خاطرنشان ساخت امروز مجموعه‌ ادارات، نهادها، ارگان‌ها و… برای میزبانی شایسته از اقشار مختلف مردم به میدان آمدند و با تمام وجود از عزاداران حسینی میزبانی کردند.
منصور کتانباف شهردار منطقه ۲۰ تهران نیز در این باره گفت: «به منظور برگزاری هرچه باشکوه‌تر این حرکت معنوی و مردمی، تمهیدات ترافیکی لازم در منطقه ۲۰ برای حضور ۱۵۰ هزار زائر از سوی مدیریت شهری پیش بینی شده است.» کتانباف با اشاره به اینکه تدابیر لازم برای برگشت راه‌پیمایان پیش بینی شده است اظهار داشت: «علاوه بر ناوگان حمل و نقل عمومی موجود در ایستگاه‌ها، یک صد دستگاه ون و دویست دستگاه اتوبوس در ضلع شرق، جنوب، شمال حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، میدان شهدای شاملو و خیابان‌های سلمان فارسی و قم نیز برای خدمات رسانی به عزاداران پیش بینی شده است.»
این اظهارات نشان می‌دهد حکومت به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به کمک و حمایت از پیاده‌روی به سمت حرم عبدالعظیم در روز اربعین پرداخته و برای تثبیت و تحکیم این حرکت برنامه دارد و از امکنات عمومی کشور نیز برای آن هزینه می‌نماید. این اقدام در چارچوب کلی سیاست حکومت برای افزایش مناسک مذهبی در ایام محرم و صفر است. سیاستی که مرزهای آن با آن چیزی که در فرهنگ فقه شیعه بدعت گفته می‌شود معلوم نیست. این اقدامات که و رشد سرطانی بعد شعائری و آئینی عاشورا در مقابل نادیده گرفتن و تحریف محتوی آن را دنبال می‌کند در شرایط کنونی کشور موجه نیست. انگیزه حکومت در این خصوص کاملا سیاسی است و برای بهره برداری از مذهب برای حل بحران مشروعیت و همچنین ایجاد دو قطبی کاذب مذهب و غیر مذهب در مواجهه مخالفان و منتقدان با حکومت است.
حکومت می‌خواهد با ترویج شیعه‌گرایی در قرائت افراطی‌اش به گسترش پایگاه اجتماعی خود بپردازد. همچنین حکومت می‌کوشد از این طریق با مذهب‌گریزی در جامعه مقابله کرده و همچنین در پوشش پاس‌داشت نماد‌های مذهبی شیعه  گفتمان رسمی مورد نظر خود را در جامعه ترویج نموده و به مانور قدرت بپردازد.
سخنان فرماندار شهرری به خوبی سیاست حکومت را روشن می‌سازد. وی در حمایت از برنامه فوق می‌گوید:‌ «خروش عاشورایی مردم کشور را از توطئه‌های دشمنان بیمه می‌کند و آحاد مردم با بهره‌گیری از فرهنگ عاشورا در برابر دشمنان بیمه شده و از ارزش‌های اسلام صیانت می‌کنند.» همچنین دیگر برنامه‌ای که سرمایه گذاری حکومت برای نهادینه کردن استفاده سیاسی هدفمند از عزاداری‌های محرم و صفر را نمایان می‌سازد، برنامه هیات‌های دانشجوئی حکومتی در راهپیمایی از دانشگاه تهران به سمت بیت رهبری در روز اربعین است.
چند سالی است که در روز اربعین برخی از هیات‌های عزاداری دانشجویی از شهرهای مختلف کشور که مواضع آنها همسو با اصول‌گرایان افراطی است در روز اربعین در دانشگاه تهران جمع می‌شوند و از آنجا به سمت بیت رهبری پیاده راه می‌افتند و در نهایت با رهبر دیدار می‌کنند. این کار نمادین در راستای شبیه سازی راه پیمایی اربعین در کربلا و القای شباهت سید علی خامنه‌ای و امام حسین صورت می‌پذیرد. معمولا در این راه‌پیمایی که برای تثبیت و اعتلای جایگاه رهبری انجام می‌شود موضوعات روز مورد توجه حاکمیت مطرح شده و از فضای عزاداری حسینی برای تخریب و ارعاب مخالفان و منتقدان استفاده می‌شود.

امسال شعارها عبارت بودند از: «این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده»، «جانم فدای رهبر»، «وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد، ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد»، «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند» و «مرگ بر ضد ولایت فقیه». همچنین پلاکاردهایی در دست افراد یاد شده بود که خواستار جلوگیری از ورود عناصر فتنه به دانشگاه‌ها شدند و این موضوع را با دست‌نوشته‌هایی که در دست داشتند و با شعارهایی که می‌دادند اعلام کردند. در واقع خط حاکم بر برنامه امسال مقابله با شعارهایی بود که دانشجویان در مراسم ۱۶ آذر در دفاع از مطالبات جنبش سبز و رفع حصر موسوی، کروبی و رهنورد سر دادند.
از این‌رو ماه‌های محرم و صفر امسال نشان‌گر شدت یافتن برنامه حکومت برای مصادره عزاداری‌های حسینی بود. این مصادره در جهت تعقیب اهداف سیاسی داخلی و خارجی و تبدیل آنها به مانور قدرت و نمایش درونی، منطقه‌ای و جهانی صورت می‌گیرد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.