سایه روشن‌های پاسخ رفسنجانی به محمد خامنه‌ای

اکبر هاشمی رفسنجانی همان‌طور که انتظار می‌رفت به حرف‌های سید محمد خامنه‌ای واکنش تندی نشان داد. این واکنش در قالب بیانیه دفتر وی صادر شد. پاسخ‌های رفسنجانی دارای ترکیبی از نکات درست و غلط است اما آنچه ویژگی اصلی آن را تشکیل می‌دهد، برخوردی از جنس منطق تحریف‌گرانه سید محمد خامنه‌ای است که رویکرد حق‌طلبانه و واقع‌گرا در آن جایی نداشته و سعی کرده در برخوردی سیاسی از هر حربه‌ای برای کوبیدن وی استفاده کند.

محمد خامنه ای رفسنجانی_0

البته در پاسخ رفسنجانی نکات مثبتی نیز وجود دارد. او از اتهام‌زنی بلا استناد سید محمد خامنه‌ای ناراحت شده ولی روش غلط مشابهی را به‌کار گرفته است. رفسنجانی به خوبی تاکید کرده است اگر او مهره آمریکا در شطرنج سیاسی ایران بعد از انقلاب بوده طبیعتا با توجه به نقش فعالش در برگزیده شدن سید علی خامنه‌ای به رهبری، پس وی نیز غیر مستقیم مهره آمریکا شده است، و یا تحت هدایت هیات حاکمه آمریکا قرار گرفته است. در این صورت کلیت برون‌داد نظام جمهوری اسلامی در دوره رهبری خامنه‌ای در خدمت سیاست‌های آمریکا بوده است. نادرستی این ادعا که تنها در اذهان ایدئولوژیک طرفدار دارد بی نیاز از توضیح است و خود سید محمد خامنه‌ای نیز چنین نتیجه‌گیری‌ای را نمی‌پذیرد.

اما رد کردن این نتیجه‌گیری متضمن پس گرفتن حرف‌هایش در مصاحبه یاد شده است. همچنین وقتی وی علنا می‌گوید آیت‌الله خمینی تحت تاثیر القائات و فریب‌کاری‌های رفسنجانی قرار گرفته، آن‌گاه معنای این حرف نفوذ دولت آمریکا به بیت آیت الله خمینی و مدیریت غیر مستقیم وی خواهد بود. باز بعید به نظر می‌رسد سید محمد خامنه‌ای الزامات این نتیجه‌گیری را نیز بپذیرد.

ایراد‌های پاسخ رفسنجانی را می‌توان در سر فصل‌های زیر دسته بندی کرد:

فاین تذهبون: سو استفاده هاشمی از مقدسات برای ارائه یک تفسیر سطحی از قرآن و نهج‌البلاغه

در ابتدای بیانیه، سرمایه‌گذاری زیادی بر روی عبارت «این تذهبون» در پاسخ آیت‌الله خمینی به سوال هشت نماینده مجلس دوم در خصوص چگونگی سفر مک‌فارلین به ایران شده است. رفسنجانی با اشاره به کاربرد این عبارت در سوره تکویر و نهج‌البلاغه کوشیده است معنای ویژه و رمز آلودی به این عبارت بدهد. اما این تفسیر سطحی، برای کسی که مدعی تفسیر قرآن است خیلی تعجب برانگیز است. این عبارت تنها نهیبی در زبان عربی است که به مخاطب می‌گوید «کجا می‌روی؟» و در اصل هشداری است به حرکت در مسیر انحرافی. این عبارت ضرب المثل و یا استعاره زبانی در ادبیات عربی معاصر زمان پیامبر اسلام بوده و تا کنون نیز استفاده شده است. استفاده از این عبارت در قرآن و نهج البلاغه ویژگی خاصی ندارد، بلکه ناظر به وقایعی دیگر هستند که استفاده از این تذهبون توسط هر کسی و از جمله آیت الله خمینی در چهارده قرن بعد ارتباطی با خطاب خداوند و یا امیر المومنین پیدا نمی‌کند. این شبیه‌سازی سطحی مصداق بارز سوء استفاده از مقدسات است. بر این اساس وقتی قرآن به پیامبر می‌گوید بیدار شو، پس هر کس دیگر نیز این خطاب را به کار ببرد باید به قرآن نسبت داد!

آمریکایی بودن انقلاب

اما ادعای رفسنجانی که سید محمد خامنه‌ای را تلویجا به انتساب انقلاب به آمریکا می‌کند درست به نظر نمی‌رسد. مخاطب اصلی سید محمد خامنه‌ای، رفسنجانی و حلقه نزدیکانش است. همچنین سید احمد خمینی و بیت آیت الله منتظری را آماج حملات قرار می‌دهد. اگر چه اتهام زنی سید محمد خامنه‌ای دامان طیف زیادی از نیروهای نظام را می‌گیرد، اما کلیت انقلاب و نظام در حرف‌های وی متهم نمی‌شوند. رفسنجانی و حامیانش علاقه دارند بین وی و انقلاب این-همانی برقرار کنند. اما در واقعیت این گونه نیست و رفسنجانی همچون سید محمد خامنه‌ای، هر دو متعلق به جریان انحراف از انقلاب و تثبیت استبداد دینی در دهه شصت هستند.

دفاع از مشی اقتدارگرایانه و غیر قانونی از آیت‌الله خمینی

در پاسخ دفتر رفسنجانی دفاع مطلقی از واکنش آیت‌الله خمینی به موضع گیری ۸ نماینده مجلس دوم مشاهده می‌شود. در حالی که آیت‌الله خمینی در اقدامی غلط و با عبور از قانون اساسی اختیارات و حقوق قانونی نمایندگان مجلس را تضییع کرد و اتهامات ناروایی را به آنان نسبت داد.

نمایندگان و دیگر بخش‌های حکومت از جمله قائم مقام رهبری و نخست وزیر حق داشتند به سوال و انتقاد از اقدامات مخفی بپردازند که از سوی نهادها و افراد غیر مسوول انجام شده بودند. خود رفسنجانی در گذشته اقدام نمایندگان فوق راعمل به وظایف قانونی نمایندگی دانسته بود. از این رو دفاع مطلق از برخورد غلط آیت‌الله خمینی برای تخطئه سید محمد خامنه‌ای در ایفای وظیفه نمایندگی‌اش درست نیست.

رسوایی سفر مک‌فارلین

نحوه ورود و خروح مک‌فارلین رسوایی و افتضاحی برای نظام بود که نه با موازین شناخته شده دیپلماسی تطبیق داشت و نه با ادعا‌های حکومت آیت‌الله خمینی در حالی که مواضع آتشینی بر علیه دولت آمریکا می‌گرفت در همان زمان درگیر مذاکرات مخفی برای خرید سلاح از آمریکا شده بود و حتی از اسرائیل برای جنگ با عراق به عنوان کشوری اسلامی سلاح دریافت شده بود. این اقدام رفتار دو گانه نظام و آیت‌الله خمینی را نشان می‌داد.

کافی است برخورد رفسنجانی، حزب جمهوری اسلامی و آیت‌الله خمینی با ملاقات علنی مهندس بازرگان با برژینسکی به یاد آورده شود تا معلوم شود فضاحت این ماجرا برای نظام چه بوده است. صورت‌بندی آیت‌الله خمینی که رفسنجانی کماکان به دفاع از آن می‌پردازد در خصوص پیامد ماجرا کاملا غلط و در تعارض با واقعیت‌ها بود. نه تنها کاخ سفید به لرزه نیافتاد، بلکه دم خروس رفتار دوگانه حکومت عیان شده بود. «رسوایی مک‌فارلین» در آمریکا به خاطر ارسال عواید فروش سلاح‌ها به مخالفان دولت انقلابی وقت نیاکاراگونه بود. کنگره آمریکا تامین مالی شورشیان نیکاراگوئه را قبلا ممنوع کرده بود. اقدام غیر قانونی مشاور امنیتی رئیس جمهور وقت آمریکا باعث رسوایی شد. اگر انگیزه رفسنجانی، تنش‌زدایی با آمریکا بوده اصل کار درست بوده است، اما روش و شیوه غلطی برای تحقق آن بکار گرفته شده است.

تاثیرپذیری آیت‌الله خمینی

رفسنجانی و حامیانش القای تاثیر پذیری آیت‌الله خمینی از سوی سید محمد خامنه‌ای را جزو خطا‌های بزرگ او می‌دانند. اما شواهد مختلفی وجود دارد که آیت الله خمینی از اطرافیان خود تاثیر می‌پذیرفته است. خود رفسنجانی در کتاب خاطراتش مواضع سید احمد خمینی تا قبل از اردیبهشت سال ۱۳۶۰ را مشکل‌ساز توصیف می‌کند که اجازه نمی‌داده مواضع بنیان‌گذار جمهوری اسلامی کاملا در مسیر مورد نظر آنان باشد. همچنین وی به همراه سید علی خامنه‌ای و سید محمد بهشتی با نامه‌نگاری تند در سال‌های اول بعد از انقلاب، آیت‌الله خمینی را به تاثیرپذیری از ابولحسن بنی‌صدر متهم کردند. همچنین رفسنجانی در آن ایام اعتقادی به درستی مطلق مواضع آیت‌الله خمینی نداشت. آن‌گونه که سید علی خامنه‌ای روایت کرده، او در گفتگوی غیرعلنی با آیت‌الله خمینی به وی انذار داده است که به فکر آخرتش باشد.

تمامیت‌خواهی آیت‌الله بهشتی

سید محمد خامنه‌ای به‌درستی بر روی انحصارطلبی سید محمد بهشتی دست گذاشته است. تمامیت‌خواهی وی ادعای درستی است که بررسی ساده بر عمل‌کرد وی بعد از انقلاب انکار آن را غیر ممکن می‌سازد.

وسط کشیدن رهبری

در پاسخ فوق در تلاشی محکوم به شکست سعی می‌شود حرف‌های سید محمد خامنه‌ای توهین به برادرش قلمداد شود. در حالی که سید محمد خامنه‌ای با چراغ سبز رهبری بعد از سال‌ها سکوت به میدان آمده و حملات تندی را به هاشمی کرده است. رسانه‌های داخلی که حرف‌های محمد خامنه‌ای را با آب و تاب نشر داده‌اند از حامیان دو آتشه سید علی خامنه‌ای هستند. این روش غلط، رفسنجانی را در مدار بسته‌ای قرار داده که در نهایت باعث گسترش تهاجم‌ها از درون حکومت به وی شده است.

در مجموع، حرف‌های سید محمد خامنه‌ای و پاسخ رفسنجانی هر دو گرفتار منطق غلط مشترکی هستند که بستر اصلی شکل‌گیری مشکلات در فردای پس از انقلاب تا کنون بوده است. در پاسخ رفسنجانی استدلال منطقی دیده نمی‌شود بلکه عمدتا پلمیک‌هایی است که بر بستر نقض آزادی بیان و توجیه مولفه‌های گفتمانی اقتدارگرایی دینی شکل گرفته‌اند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.