انتخابات و چالش وحدت در بلوک اصلاح‌طلب-اعتدالی

محمد رضا عارف رئیس شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح‌طلبان اظهاراتی کرده که در نوع خود کم‌سابقه است و اختلاف نظری را نشان می‌دهد که بین اصلاح‌طلبان و اعتدالی‌ها بر سر تدوین فهرست انتخاباتی مشترک وجود دارد. عارف به جریان اعتدال توصیه کرده که راه خود را از اصلاح‌طلبان جدا نکنند.

اگر سخت‌گیری شورای نگهبان مانع از تایید صلاحیت جمع قابل اعتنایی از دو جریان یاد شده نشود و آنها گزینه‌های لازم برای مشارکت در رقابت انتخاباتی مجلس دهم را داشته باشند، آنگاه رسیدن به فهرست واحد با چالش‌هایی مواجه خواهد بود.

انتخابات-یازدهم
محمدرضا عارف روز شنبه هفتم آذر به حلقه یاران روحانی گفت: «همان‌گونه که در انتخابات ۹۲ با وحدت و همگرایی موجب پیروزی آقای روحانی شدیم در انتخابات مجلس هم بهتر است با ارائه یک لیست واحد زمینه‌ساز پیروزی تفکر اصلاح‌طلبی و اعتدال‌گرایی شویم و تدبیر حکم می‌کند دوستان جریان اعتدال راه خود را از اصلاح‌طلبان جدا نکنند تا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ هم با مشکلاتی روبه‌رو نشویم.»

رصد کردن مواضع اصلاح‌طلبان و سخنانی که در بلاموضوع بودن ائتلاف اصلاح‌طلبان با جریان میانه اصول‌گرایان طرح می‌شود، روشن می‌سازد که چالش اصلی ائتلاف، با گروه علی لاریجانی است. حامیان لاریجانی که در حال حاضر در فراکسیون رهروان ولایت فعال هستند، در اندیشه حضور متمایز در عرصه سیاسی هستند.

در هفته گذشته اخباری در خصوص تقاضا برای تشکیل حزب و معرفی افرادی به عنوان هیات موسس منتشر شد، که از سوی کاظم جلالی، سخنگوی کمیسیون امنیت مجلس تکذیب شد. البته این تکذیب بیشتر متمرکز بر عدم دقت در جزئیات خبر بود و کلیت آن را در بر نمی‌گرفت. به هر حال در فاصله زمانی باقی مانده تا انتخابات امکان دریافت پروانه موقت فعالیت حزبی وجود ندارد ،اما این جریان برای شرکت مستقل در انتخابات لزوما نیازی به داشتن مجوز یادشده ندارد.

نزدیکی جریان تندرو و سنتی اصولگرایان

اخبار و گمانه زنی‌هایی که از اردوگاه اصول‌گرایان به گوش می‌رسد، نشانگر نزدیک شدن جریان سنتی و تندروی این جریان است. اگر آنها بتوانند اختلافات قبلی را حل و فصل کنند، آنگاه عرصه برای نقش‌آفرینی موثر علی لاریجانی در ائتلاف اصول‌گرایان تنگ می‌شود. این حالت می‌تواند مشوقی برای حضور مستقل لاریجانی باشد. حسن روحانی و نزدیکانش علاقه دارند نزدیکی با لاریجانی را حفظ کنند و به گونه‌ای برنامه انتخاباتی‌شان را تنظیم کنند که او ریاستش در مجلس آینده را نیز حفظ کند.

اما این رویکرد مورد پذیرش اغلب گروه‌های اصلاح‌طلب نیست و تنها کارگزاران به آن روی خوش نشان داده‌اند. از سوی دیگر عارف نیز انتظار دارد در ازای اقدامی که در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم انجام داد و به پیروزی روحانی کمک کرد، این بار سر لیست فهرست ائتلاف احتمالی اصلاح‌طلب‌ها و اعتدالی‌ها در تهران باشد و چه بسا ریاست مجلس دهم را هم در اختیار بگیرد. اما ظاهرا چنین توقعی مورد پذیرش اعتدالی‌ها نیست. کارگزاران نیز در تعامل با آنها و موقعیتی که در دولت اعتدال دارد، ترجیح می‌دهند اصلاح‌طلب‌ها در انتخابات پیش رو مشابه انتخابات ۹۲ دنباله‌روی اعتدالی‌ها باشند.

دیگر عاملی که موجب شکاف بین اعتدالی‌ها و اصلاح‌طلبان است، ارزیابی از موقعیت اجتماعی در انتخابات است. اصلاح‌طلبان گمان می‌کنند که دست بالا را دارند و با اتکا به پایگاه اجتماعی‌شان در صورت رقابتی بودن انتخابات می‌توانند پیروز رقابت‌ها باشند. اما اعتدالی‌ها با توجه به مزیت شان در قدرت، خواهان وزن بالاتری در تصمیم‌گیری‌ها هستند. همچنین اصلاح‌طلبان به لحاظ هویتی نیز می‌خواهند رویکرد انتخاباتی باعث مخدوش شدن مرز های آنها با اصول‌گرایان نشود. آنها خواهان رقابت شرافتمندانه و سازنده هستند و قصد ندارند با میانه‌های اصول‌گرایان یک جبهه واحد سیاسی تشکیل دهند.

تشکیل جبهه سوم

در این میان آنچه در تعیین تکلیف اختلاف محاسبه یاد شده مهم است، چگونگی ارزیابی از شرایط کنونی عرصه سیاسی است. طبیعتا اگر تحلیل از وضع موجود به گونه‌ای باشد که کماکان هدف شکست جریان تند روی اصول‌گرایان و مدافعان گفتمان حاکم بر قوای مجریه و مقننه در سال‌های ۸۴ تا ۹۲باشد، آن‌گاه تشکیل جبهه موسوم به ضد افراط گرایی می‌تواند حکم به کاهش انتظارات و تن دادن به بالادستی اعتدالی‌ها و اصول‌گرایان منتقد وضع موجود بدهد.

این جریان موقعیت برتر شکننده‌اش را مدیون وضعیت خاص میدان‌داری افراطی‌ها و بسته بودن فضای سیاسی است. اما اگر فرض شود که اوضاع کشور از وضعیت خاص فاصله گرفته است، آن‌گاه اصلاح‌طلبان ترجیح می‌دهند هر گروه متناسب با وزن اجتماعی‌اش کرسی‌های مجلس را در اختیار بگیرد. اگر تحلیل اول غالب باشد آنگاه می‌توان انتظار داشت بزرگان اصلاحات از جمله سید محمد خاتمی، مصالحه و کوتاه آمدن از موضع مرزبندی با اصول گرایان میانه را توصیه کنند.

اما اختلافات فقط محدود به این عامل نیست. بخش‌های نزدیک به نظام اصلاح‌طلبان که میل پر رنگی به بازگشت به قدرت دارند، فرصت کنونی را برای کسب کرسی‌های مجلس مغتنم دانسته و به سادگی قبول نمی‌کنند این فرصت در اختیار دیگران قرار بگیرد.

مرزبندی با دولت اعتدال

همچنین انتقاد از دولت اعتدال نیز در بدنه و بخش‌های رادیکال اصلاح‌طلبان رو به افزایش است. جبهه مشارکت در بیانیه خود به انتقاد تلویحی از دولت روحانی پرداخت که در دوران موسوم به اعتدال امنیت فعالیت‌های سیاسی همچنان خدشه‌دار مانده و هزینه‌های سنگینی مترتب بر انجام کار سیاسی است. این گروه سیاسی که کماکان اجازه فعالیت سیاسی قانونی ندارد، دولت روحانی را به تدبیر و امید ملقب کرد.

از سوی دیگر حملات ایذائی و سخت‌گیری اقتدار‌گرایان علیه چهره‌های اصلاح‌طلب رو به افزایش است. طبیعی است حلقه یاران روحانی نمی‌خواهند هزینه اصلاح‌طلبان را بپردازند و از منظر مصلحت سیاسی بر تمایز با اصلاح‌طلبان و تعریف اعتدال در نقطه وسط اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی اصرار دارند. در میان آنها حزب اعتدال و توسعه همراهی نسبی بیشتری با اصلاح‌طلب‌ها دارد. اما بخش‌های دیگر در رسانه‌های خود به انتقاد از اصلاح‌طلب‌ها پرداخته‌اند که به دنبال سهم‌خواهی بیشتر بوده و نسبت به قدرشناسی از روحانی برای مساعد کردن فضا بی‌اعتنا هستند.

شکاف بین اصلاح‌طلبان و اعتدالی‌ها اگر ترمیم نشود، پیروزی آنها در انتخابات مجلس دهم را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.