کرسی‌های زنانه مجلس و راه دشوار دمکراسی و عدالت جنسیتی

انتقاد به چهره مردانه مجلس و تلاش برای تغییر آن به یکی از موضوعات مطرح در فضای انتخاباتی مجلس دهم بدل شده است. تکیه‌گاه اصلی این طرح بر اهمیت رشد کمی است. اما رصد کردن شرایط در ایران و جهان نشان می‌دهد کمیت گرایی صرف نقش تعیین کننده‌ای در رشد مشارکت سیاسی زنان و در نتیجه توانمند سازی آن‌ها ندارد.

F49059C1-1BEE-4ED5-9CD4-735947449AF7_w640_r1_s

البته سهم زنان ایرانی از کرسی‌های مجلس بسیار کم است و یکی از کمترین شاخص‌ها در سطح جهانی و منطقه‌ای است. از این رو افزایش آن امر لازمی است. اما صورتبندی غیر واقعبینانه از این مساله، بزرگ نمایی و نادیده گرفتن عوامل کیفی می‌تواند مشکل آفرین باشد. به عبارت دیگر باید درک درستی از افزایش نقش زنان در قدرت و ارتباط آن با شکاف جسنیتی و دمکراسی داشت. همچنین ساختار ویژه سیاسی حکومت ایران و حضور در دوره گذار را نیز باید در نظر گرفت که وضعیت متفاوتی با کشور‌های توسعه یافته و دمکراتیک دارد. نخست برای درک بهتر از جایگاه زنان در مجلس توجه به تعداد نمایندگان زن در ادوار مختلف مجلس بعد از انقلاب مفید است.

. نمودار زیر روند تحولات کرسی‌های مجلس و زنان را نشان می‌دهد.

32334B2E-8592-4AB7-9FEF-17F042F135B2_w640_s
همانگونه که مشاهده می‌شود توازن جنسیتی در ترکیب مجلس وجود ندارد و تلاش برای افزایش زنان در مجلس و همچنین قوه مجریه موجه و منطقی است. اما این بایستگی شایسته است با تبیین درست مسئله و هدف‌گذاری صحیح مورد توجه قرار بگیرد. نفس وجود زنان در مجلس تاثیر قطعی و تخلف ناپذیر در بهبود موقعیت زنان و همچنین ارتقاء دمکراسی ندارد. فضایی برای رشد بالقوه ایجاد می‌کند اما به خودی خود تعیین کننده نیست. البته افزایش نقش آفرینی زنان در قدرت در کاهش شکاف جنسیتی موثر بوده و به طور نسبی چشم انداز بهتری برای برقراری عدالت جنسیتی دارد. منتها در شرایط خاص جامعه ایران و سترونی ساختاری مجلس، ظرفیت افزایش کمی صرف و تقلیل مشارکت سیاسی زنان به وکیل و وزیر شدن در جمهوری اسلامی ظرفیت محدودی دارد.

برای روشن شدن موضوع داشتن تصویری کلی از وضعیت جهانی و ارتباط شاخص‌های دمکراسی، شکاف جنسیتی و سهم زنان از پارلمان‌ها مفید است. جدول زیر رتبه دمکراسی، رتبه شکاف جسنیتی و درصد کرسی‌های پارلمان که در اختیار زنان است را به تفکیک کشور‌ها نشان می‌دهد. اطلاعات در مورد برخی کشور‌ها کامل نیست چون در بررسی تمامی شاخص‌ها در سال ۲۰۱۵ میلادی لحاظ نشده‌اند.

7FBB6A61-9102-4B17-B076-6DDEF2188F60_mw1024_s_n

لازم به توضیح است که رتبه دمکراسی از گزارش نشریه ایندیپندنت در سال ۲۰۱۵ استخراج شده است. این نشریه هر سال به سنجش وضعیت دمکراسی در کشور‌های دنیا بر اساس ۵ سرفصل فرایند‌های انتخاباتی و تکثرگرایی، آزادی‌های مدنی و اجتماعی، کارایی دولت، مشارکت سیاسی وفرهنگ سیاسی می‌پردازد. اطلاعات مربوط به وضعیت شکاف جنسیتی از گزارش مجمع اقتصاد جهانی گرد آوری شده است که بر اساس اطلاعات دریافتی و بررسی‌های کار‌شناسانه هر ساله گزارشی از وضعیت زنان و تبعیض‌های پیدا و پنهان جنسیتی به تفکیک کشور‌ها تهیه و تدوین می‌کنند.
تجزیه و تحلیل آماری نشان می‌دهد که رابطه خطی و الزام آور بین سهم زنان از کرسی‌های پارلمان با دمکراسی خیلی ضعیف است و افزایش کرسی زنان فی نفسه بهبود قابل اعتنایی در زمینه دمکراسی و حقوق بشر پدید نمی‌آورد.

ضریب همبستگی بین رتبه دمکراسی و درصد کرسی‌های زنانه در پارلمان‌ها در سطح دنیا تقریبا منفی ۲۶ درصد است. اما ضریب همبستگی بین شاخص دمکراسی و رتبه شکاف جنسیتی و همچنین بین شکاف جنسیتی و سهم زنان از مجالس قانونگذاری به مبزان چشمگیری بیشتر بوده و به ترتیب معادل ۵۸ درصد و منفی ۶۴ درصد است. البته یکی از معیار‌های سنجش شاخص شکاف جنسیتی، درصد نمایندگان پارلمان، روسای جمهور و وزرای زن است. از این رو طبیعی است نه به صورت صد در صد و قطعی اما با احتمال درخوری می‌توان انتظار داشت حضور بیشتر زنان در پارلمان به معنای وضعیت بهتر شکاف جنسیتی باشد.

استفاده از روش تحلیلی کمی رگرسیون ساده ابزار خوبی برای نمایش نسبت واقعی رشد کمی نمایندگان زن با شاخص‌های دمکراسی و شکاف جنسیتی است. نمودار‌های زیر به ترتیب نتایج رگرسیون را نشان می‌دهند که رابطه خطی بین رتبه دمکراسی با جایگاه کشور‌ها به لحاظ حضور زنان در قدرت وجود ندارد. رابطه خطی در خصوص شکاف جنسیتی بهتر است ولی چندان قوی نیست.

9CB2F1AF-91C7-46F1-9E53-3C24515596B7_w640_s

8218F6B6-0A38-4C8A-8B0E-FF754EA04940_w640_s

یک فاکتور مهم دیگر برای نتیجه‌گیری درست، ضرورت تمایز بین کشور‌های دمکراتیک و توسعه یافته با جوامع غیر مردم سالار و در حال توسعه است. بررسی اطلاعات یاد شده در کشور‌های خاورمیانه به خوبی نشان می‌دهد که تاکید صرف بر افزایش کمی و نادیده گرفتن عوامل کیفی به نتایج غلطی منجر شده و در شرایطی می‌تواند گمراه‌کننده باشد.

نمودار زیر سه شاخص فوق را برای کشور‌های خاور میانه نشان می‌دهد.

32C4AFD4-29E2-407F-AB8B-751B1BD2033C_w640_s

ضریب همبستگی بین دمکراسی با درصد کرسی‌های زنانه در مجلس منفی ۴۰ درصد است که به طور نسبی اگر چه به لحاظ رابطه مستقیم قوی نیست اما از وضعیت جهانی بهتر است. ولی کمیت فوق برای ارتباط متقابل تعداد نمایندگان زن و شکاف جنسیتی رقم کم منفی ۱۱ درصد است. این عامل نشان می‌دهد که افزایش مصنوعی نمایندگان زن در کشور‌هایی مانند عراق و عربستان سعودی تناسبی با نابسامانی‌ها و تبعیض‌های جنسیتی در این کشور‌ها ندارد.

با بهره‌گیری از روش رگرسیون عادی برای کشور‌های خاورمیانه به نمودار‌های زیر می‌رسیم:

72466B8C-D58B-47E1-865E-B5EC735337EC_w640_s

C03E4AFB-3736-45A8-9F72-C0F06876645D_w640_s

البته بالا‌تر بودن نسبی ضریب همبستگی بین دمکراسی و تعداد نمایندگان زن در کشور‌های خاور میانه مشوقی برای مفید بودن رشد کمی کرسی‌های زنانه در پارلمان‌ها است. اما در قیاس با وضعیت شکاف جنسیتی و مشکلات جدی که در حوزه قدرت و جامعه وجود دارد، فی‌نفسه کارگشا نیست و مشکلات را به تمامی نمی‌تواند حل کند.

در مجموع با توجه به تحلیل صورت گرفته نفس افزایش نمایندگان زن در مجلس ایران امر مثبتی است اما کارکرد مفید آن محدود است. عدم توجه به شاخص‌های کیفی و برجسته‌سازی انفرادی این پدیده می‌تواند به نتیجه‌گیری غلط منجر گردد. بین دمکراسی و رشد کمی زنان در ساختار قدرت رابطه معنا دار و تعیین کننده‌ای وجود ندارد. در کشور‌های غیر دمکراتیک که ساختار قانونی و حقیقی قدرت پشتیبان قوانین ورویه‌های تبعیض آمیز است، حتی افزایش وکلا و وزرای زن نیز تضمینی برای ترمیم شکاف جنسیتی نیست. بنابراین شایسته است با صورتبندی درست انتظارات از کاهش چهره مردانه مجلس را واقعی ساخت.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.