خامنه ای و ممنوعیت مذاکره فراهسته ای با شیطان تر از ابلیس

رهبری در دیدار با فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه پاسداران و خانواده های آنان بار دیگر بحث ممنوعیت و زیان بار بودن مذاکره با آمریکا را صریح تر از قبل برجسته ساخت. وی مذاکره با آمریکا را به معنای باز کردن مسیر برای نفوذ در عرصه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی کشور توصیف کرد.تحلیل محتویی سخنان وی و تطبیق با ادبیات وسوابق مشابه این گمانه زنی را قوت می بخشد که اظهارات یادشده ناظر به مدیریت فضای پسا توافق هسته ای و ممانعت از کاهش نگرش منفی به آمریکا در داخل بلوک قدرت است وتاثیر بازدارنده در مسیر اجرای توافق هسته ای نخواهد داشت. خامنه ای در ادامه مواضع گذشته اش تصریح کرد که گفتگو با آمریکا در مذاکرات هسته ای با ۱+۵ یک حالت خاص و استثنا در چارچوب عمل گرایی مصلح اندیشانه برای دفع شر احتمالی بوده است و قرار نیست تغییری در خصومت راهبردی بین جمهوری اسلامی و نظام سیاسی آمریکا پیش بیاید. در واقع تذکر وی مبتنی بر ملاحظات ایدئولوژیک و سیاسی است تا هویت استکبار ستیز نظام و بنیاد گرایی شیعه محور دچار خدشه نگشته و همچنین موازنه قوای داخل حکومت به نفع خودی های تجدید نظر طلب دچار تغییر معنادار نشود.

26386541-7B3D-4A64-A989-C7A4ED6D2ED8_w640_r1_s_cx9_cy1_cw74
خامنه ای می کوشد در دوره پسا توافق فضا را به نحوی مدیریت نماید که موقعیت جریان مدافع تنش زدایی با غرب تقویت نشده و امکان پیشروی برای گسترش تعامل با آمریکا به حوزه های دیگر را پیدا نکند. در اصل وی می خواهد معامله هسته ای با دولت آمریکا و اروپا به نقطه عطفی در سیاست خارجی نظام تبدیل نگشته و دیدگاه کلاسیک سیاست خارجی در توجه به سویه ایدئولوژیک و یاغی گری علیه نظام بین الملل و نادیده گرفتن منافع ملی تداوم یابد.
در عین حال وی نگران است که ارتباطات و مناسباتی که بین جواد ظریف و تیم مذاکره هسته ای با دولتمردان آمریکایی شکل گرفته است مسیر جدیدی برای حل و فصل اختلافات و فاصله گرفتن دستگاه دیپلماسی کشور از سیاست خارجی ستیزه جو ونگاه تقابلی بگشاید. ممانعت از بهره برداری سیاسی ائتلاف اعتدالی ها- حلقه یاران رفسنجانی و اصلاح طلبان از توافق اتمی د ر عرصه سیاست داخلی وشکل گیری دیدگاهی متناسب در کاهش شکاف دولت-ملت و حل اختلافات درون هیات حاکمه با رویکرد برد-برد دیگر وجه چرایی تاکید چندباره خامنه ای بر ممنوعیت تداوم مذاکره با آمریکا را روشن می سازد.
پسامد طبیعی اجرایی شدن برجام تقویت دیدگاه های تجدید نظر طلبانه ای است که در سایه تلاش های سازمان یافته خامنه ای و مدافعان وضعیت موجود سیاسی به حاشیه رانده شده اند. خطر این جریان و بخصوص تمایل آنان به گسترش تعامل و تنش زدایی با آمریکا از دید خامنه ای آنقدر اهمیت دارد که مکررا نسبت به مضرات مذاکره با آمریکا در راستای ترمیم روابط هشدار می دهد.
ازاینرو متوقف ساختن خط نفوذ اسم رمز مهار و جلوگیری از رشد نیرو های سیاسی تجدید نظر طلب و میانه رو در داخل نظام سیاسی است. از دید رهبری و اصول گرایان افراطی کارگزاران ارشد نظام باید تردیدی در دشمن بودن آمریکا نسبت به نظام نداشته باشند و مشکل بین دو کشور را از جنس تضاد آشتی ناپذیر دانسته و به ماهیت آنتاگونیستی مناسبات بین جمهوری اسلامی و نظام سیاسی آمریکا باور خلل ناپذیر داشته باشند.
خامنه ای به دلیل نگرانی از مخاطرات خارجی وداخلی تشدید تقابل هسته ای با غرب وبویژه با آمریکا از سر اکراه تن به مذاکره و عقب نشینی کنترل شده از مواضع هسته ای داد. این رویکرد باعث همسویی مقطعی بین وی و مدافعان تنش زدایی با آمریکا چون رفسنجانی وروحانی شد. اما بعد از توافق مسیر آنها جدا می شود. بنابراین رهبری در رویارویی با بخش میانه روی حکومت در دوره پسا توافق می کوشد دیدگاه خود در سیاست خارجی و داخلی را تثبیت نماید. البته مذاکراتی که منجر به انعقاد برجام در وین شد با چراغ سبز وتحت نظارت و هدایت کلان وی صورت گرفت. اما سیاست خامنه ای انجام معامله هسته ای با آمریکا به عنوان یک اتفاق خاص و یک پروژه منفرد بود که نباید خللی در نگاه منفی مطلق انگارانه جمهوری اسلامی به آمریکا و ترک افتادن در پارادایم شیطان بزرگ ایجاد کند.
اینک دولت روحانی و ظریف برای گسترش تعامل با آمریکا کار سختی دارند ودر مسیر ناهمواری باید فعالیت کنند. نگاه انتقادی رهبری در دیدار فوق می تواند طلیعه رویارویی در سیاست خارجی بین رهبری و دولت یازدهم باشد. خامنه ای برای نخستین بار مذاکره کنندگان اتمی را متهم کرد که علی رغم اینکه در برابر تلاش آمریکایی ها برای نفوذ حواس شان جمع بوده است اما در جاهایی مغلوب آنها شدند. به نظر می رسد منظور وی به صورت تلویحی دست دادن جواد ظریف با باراک حسین اوباما باشد. حداقل این تصور از سخنان وی دست آویز فعالیت گروه های فشار و منتقدان رویکرد هسته ای دولت موسوم به دلواپسان قرار خواهد گرفت. شعار دادن عده ای از دانشجویان مدافع حکومت علیه وزیر خارجه در دانشگاه امام صادق تشدید حملات بر علیه ظریف از درون حکومت را نمایان ساخت.
خامنه ای به دولتمردان آمریکایی و سیاست مداران داخلی اتمام حجت کرد ایران مذاکرات مستقیمی با آمریکا در مناقشه های منطقه ای و بویژه منازعات سوریه، عراق و یمن نمی کند و جمهوری اسلامی در جبهه مقابل آمریکا فعالیت گسترده خواهد داشت.
حمله خامنه ای به مدافعان بهبود رابطه با آمریکا و کاستن از شدت خصومت می تواند هزینه فعالیت های سیاسی آنها را افزایش دهد واین مسئله با توجه به انفعال و برخورد ضعیف دولت روحانی حتی تبدیل به معیاری برای رد صلاحیت کاندیدا ها در انتخابات مجلس دهم تبدیل گردد.
فضا بعد از نشست وین و تنظیم برجام بر خلاف تصورات و انتظارات منجر به تضعیف پارادایم غرب ستیزی و سیاست خارجی ستیزه جو در حکومت نشده و مخالفان سیاست تقابلی با بی اعتبار سازی برجام و تخطئه تعامل با دولت آمریکا توانسته اند با فرار به جلو خود را در موضع طلبکار قرار دهند.
خامنه ای اشاراتی نیز به تاریخ اسلام داشت و کسانی که مذاکره با آمریکا را در چارچوب گفتگو های حصرت علی با زبیر و طلحه و یا امام حسین با عمر ابن سعد توجیه می کنند را به ساده اندیشی متهم کرد. اما مستقل از اینکه اظهارات هر دو طرف در این خصوص با چالش زمان پریشی تاریخی مواجه است وبا نگاهی غیر تاریخی به قیاس مع الفارق پرداخته اند، اما حرف های خامنه ای از تضاد درونی برخوردار است. انچه امام علی ویا امام حسین انجام دادند از جنس مذاکرات دیپلماتیک نبود اما با هدف مصالحه و جلوگیری از جنگ وقتال در زمان خود شان صورت گرفت. بر همین مبنا صلح حدیبیه پیامبر اسلام هم قابل اعتنا است. خامنه ای در حالی با استناد به آنها بده و بستان در مذاکراه را رد می کند که خود در جریان دستیابی به برجام و مذاکرات مخفی با نمایندگان دولتی که آن را شیطان تر از ابلیس می داند داد و ستد انجام داد و چند بار در سخنرانی هایش نیز از مبادله متوازن امتیازات دفاع کرد! از اینرو با حرف اخیر خامنه ای می توان خود وی را به هموار سازی مسیر نفوذ آمریکا متهم ساخت.
این سخنان مانعی برای اجرای برجام ایجاد نمی کند اما شکنندگی آن را افزایش می دهد. همچنین مهر باطل بر تصورات خوشبینانه ای می زند که برجام را مقدمه تغییر راهبردی در مناسبات خصمانه نظام با آمریکا بشمار می آوردند. خامنه ای مذاکره به معنای هموار سازی عادی شدن رابطه با دولت آمریکا را زمانی مجاز بشمار می آورد که نظام سیاسی آمریکا رویکرد لیبرال – دمکراسی را کنار بگذارد و یا بالادستی جمهوری اسلامی در خاور میانه را بپذیرد. در غیر این صورت در برابر نرمش پایدار در برابر آمریکا سرسختانه مقاومت می کند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.