خامنه‌ای و چرایی استمداد از مخالفان

رهبری جمهوری اسلامی در دیدار با مردم قم از مخالفان نظام و کسانی که او را قبول ندارند خواست تا در انتخابات شرکت کنند. حفظ اعتبار کشور، تامین ماندگاری آن و باقی ماندن در حصار امنیت کامل، کلید واژه‌هایی هایی بودند که او با توسل به ‌آنها کوشید به مخالفان برای رای دادن در انتخابات های پیش رو ایجاد انگیزه کند. در عین حال این سخنان از نحوه برگزاری انتخابات مجلس دهم و میزان رقابت و درجه آزادی نسبی آن نیز رمز گشایی می‌کند. می‌توان انتظار داشت محدوده رقابت‌ها دستکم در حد انتخابات مجلس پنجم و یا انتخابات ۹۲ باز باشد.

Ayatollah-Ali-Kham_1551415c

خامنه‌ای می‌خواهد انتخابات مجلس را به مانور مشروعیت و استحکام نظام تبدیل کند. از این رو دعوتش از مخالفان نظام تمایل به افزایش نرخ مشارکت را آشکار می‌سازد تا بدین‌وسیله چهره با ثبات و متکی به حمایت مردمی از نظام در عرصه جهانی و منطقه‌ای ترسیم شود. این مساله با توجه به مخاطرات منطقه‌ای برای خامنه‌ای و بخش مسلط قدرت اهمیت کلیدی دارد و او با درک شرایط از تکرار الگوهایی چون انتخابات مجالس هفتم تا نهم فاصله گرفته است. در عین حال شواهد نشان می‌دهند انتظار برگزاری انتخاباتی چون مجالس اول و ششم دور از واقعیت باشد.

تکیه‌گاه خامنه‌ای اطلاع از هراس موجود در جامعه نسبت به تسری ناامنی‌ها و درگیری‌های خونبار منطقه به داخل مرز های ایران است. از این‌رو می‌کوشد از این نگرانی بهره‌برداری کرده و این تصور را به جامعه عرضه کند که جمهوری اسلامی توانایی حفظ و استمرار امنیت را دارد و از این رو آحاد جامعه و حتی مخالفان، لازم است با حضور در پای صندوق‌های رای، بهای برخورداری از این مزیت را بپردازند و به نوعی ادای دین کنند. سویه دیگر این صورت‌بندی جا انداختن این تصور در جامعه است که تضعیف جمهوری اسلامی به منزله متزلزل شدن امنیت ایران خواهد بود.

تعیین محدوده سیاست‌ورزی

خامنه‌ای در عین حال با حمله به جنبش سبز و اتهام‌های تکراری روشن ساخت که حد و حدود سیاست‌ورزی مجاز، آنجاست که برای حکمرانی مطلقه او مشکل حادی پیش نیاید. او برای جذب مخالفان، دامنه رقابتی محدود در بین جناح‌های نظام را ترسیم می‌کند تا کماکان الگوی ترجیح بد به بدتر، راهنمای عمل بخش مهمی از نیرو های اجتماعی خواهان تغییر در شرایط کنونی کشور باشد.

خامنه‌ای عرصه سیاسی حکومت را چنان مدیریت کرده است که گرایش‌های میانه‌رو و مد نظر بخش تحول‌خواه جامعه، فاصله‌شان با گفتمان کلاسیک نظام را کاهش داده و محافظه‌کاری و اعتمادسازی را در پیش گرفته‌اند.

چنین وضعیتی، با توجه به بحرانی که در سال ۱۳۸۸برای حکومت به ویژه دستگاه ولایت فقیه پیش آمد، موفقیت مهمی محسوب می‌شود. استقبال محتمل مخالفان و افزایش نرخ مشارکت به بیش از حد متعارف در انتخابات مجلس دهم، قدرت نرم خامنه‌ای را افزایش خواهد داد.

البته این رویکرد به معنای تغییر راهبردی در نظرات خامنه‌ای نسبت به مشارکت سیاسی نیست. او پیش از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در خرداد ۹۲ نیز از مخالفان خواست برای نشان دادن علاقه و دوستی به کشورشان در انتخابات شرکت کنند. اما بعد از آن همچون گذشته در برابر توسعه سیاسی، آزادی‌های سیاسی و استفاده مخالفان و منتقدان از حق تحزب و شرکت در فرایندهای سیاسی ایستادگی کرد.

تاکتیک ایجاد امیدواری

سخنان خامنه‌ای در ۱۹ دی در خصوص خطر نفوذ جریان وابسته به آمریکا نشان می‌دهد که او در پی ایجاد شرایط برای نقش‌آفرینی موثر مخالفان و برخورداری آنان از حقوق سیاسی نیست. بلکه برخوردی تاکتیکی دارد تا آنها را به حمایت از بخش میانه‌روی حکومت در ازاء مشروعیت بخشیدن به ساز و کار های قانونی و سیاسی نظام بکشاند. این تلاشی است برای امیدوار ساختن این گروه به تغییرات گام به گام تا درجه مخالفت‌شان را با حکومت کاهش داده و دلخوش به آینده‌ای باشند که متکی به وعده های جاری و مقطعی است.

در واقع خامنه‌ای می‌خواهد حوزه منفعت مشترک موقتی با مخالفان و نیروهای خواهان تغییر ایجاد کند تا مخالفان، در ازاء کنار گذاشتن حاکمیت تک صدایی و حضور کنترل شده و ضعیف جناح اعتدال‌گرا به پای صندوق‌های رای بیایند. اما بیش از این به آنها امتیاز نمی‌‌دهد.

این سمت‌گیری، برخوردی موضعی و شکننده را نشان می‌دهد و حاکی از تغییر نگاه نظام و یا تمایل به آشتی ملی نیست. حتی دگرگونی بازگشت‌ناپذیر در موازنه قوا بین حکومت و ملت نیز مد نظر نیست؛ بلکه برخوردی ابزاری و نمایشی با همبستگی ملی دارد تا نظام از مخاطرات کنونی با فراغت بیشتر و مزاحمت کمتری عبور کند. افزایش تنش‌های منطقه‌ای و همچنین مشکلات و نارسایی‌های اقتصادی در داخل کشور خامنه‌ای را ناگزیر به سمت تلاش برای انسجام بیشتر و کاهش شکاف در داخل سوق می‌دهد.

تعارض‌های موجود در سخنان خامنه‌ای آشکار می‌سازند که برخورد اصولی و کارگشا با این سائق و رانه در راس هرم قدرت وجود ندارد . او از یک طرف از مخالفان نظام می‌خواهد رای بدهند تا امنیت کشور و ثبات آن حفظ شود و اعتبار ملت ایران در چشم جهانیان افزایش یابد و از سوی دیگر می‌گوید رای مردم موجب پایداری و تقویت نظام اسلامی و باعث ابهّت جمهوری اسلامی ایران می‌شود. خامنه‌ای توضیح نمی‌دهد مخالفان نظام وقتی گزینه‌ای در انتخابات ندارند به چه کسی باید رای بدهند؟ آیا آنها باید برای نفی خودشان رای بدهند؟

دعوت به حضور تزئینی

ژرف‌کاوی حرف‌های خامنه‌ای آشکار می‌سازد که مشارکت مخالفان برای او در نهایت جنبه تزئینی و نمایشی دارد و در واقع گزینش بخش بالادستی و میانه‌روی حکومت در عرصه تحول‌خواهی را بر مخالفان تحمیل می‌کند. او بعد از سال‌های متمادی حکمرانی به خوبی می‌داند هراس‌افکنی نسبت به خطرهای امنیتی، نگاه‌ دولت‌محور و حداقل خواهانه‌ای که در بین برخی از نیرو های اپوزیسیون و جامعه مدنی وجود دارد و نگاه‌های منفت‌محور که اهداف کاسب‌کارانه دارند، می‌توانند تکیه‌گاه‌هایی باشند. علی رغم نبود فضا برای تحقق مطالبات در انتخابات، هنوز آمادگی‌هایی نحت عنوان عبور از شرایط حساس ادعایی برای ترجیح صندوق رای به جای هدف‌گذاری کنار گذاشتن افراطی‌ترین جناح‌های حکومتی وجود دارد. البته با توجه به اوضاع نابسامان منطقه و خستگی جامعه، نگرانی توده مردم قابل درک است که با نگاهی کوتاه مدت و شتابزده تصمیم‌گیری کنند.

خامنه‌ای با اطمینان از اینکه تغییری بزرگ در سیاست‌ها و رفتار نظام رخ نمی‌دهد این دعوت را کرد و با تاکید بر مواضع همیشگی روشن ساخت که اصول‌گرایان افراطی، کماکان نزدیک‌ترین جریان‌های موجود در داخل جناح‌های حکومتی به او هستند. مصلحت ایجاب می‌کند که او در انتخابات پیش رو به نفع آنان دخالت نکند و اجازه دهد رقابت محدود سرنوشت کار را مشخص سازد اما در عرصه سیاسی و تبلیغاتی به نفع نیرو های موسوم به ولایتمدار و دلواپس‌ها عمل می‌کند و موضوعاتی را بر جسته می‌سازد و کدهایی را می‌دهد که موضوع فعالیت آنها قرار بگیرد. خامنه‌ای از هیچ فرصتی برای نکوهش و نقد نیرو های میانه‌روی نظام نمی‌گذرد اما مخالفتی با حضور غیر تعیین‌کننده و فرودست آنها در بلوک قدرت ندارد.

خامنه‌ای بعد از تجربه مجلس ششم و تحولات دوره دوم ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، به درجه‌ای از اعتماد به نفس رسیده است که تصور توان مهار مجلس همسو با دولت اعتدال را داشته باشد و نگرانی هراس‌آوری از تحقق دگرگونی بزرگ ومعنادار در برونداد نهایی حکومت و سیاست‌های کلان آن به ذهنش خطور نکند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.