خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی و انتساب «خیانت»

آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با جمعی از ذاکران و مداحان در روز یازدهم فروردین واکنش تندی به توئیت منتشر شده در حساب کاربری اکبر هاشمی رفسنجانی نشان داد. در این توئیت ذکر شده بود که«دنیای فردا، دنیای گفتمان‌هاست، نه موشک‌ها.»

البته هاشمی رفسنجانی بعدا مدعی شده است که این حساب توسط یکی از دوستداران وی منتشر می‌شود! و محتوای آن ارتباطی با او ندارد! همچنین حساب توئیتری نیز با اصلاح سخن قبلی موشک‌ها را به موشک‌های قاره‌پیما و بمب‌های اتمی تغییر داده است.

37C68A6A-4690-426C-BD27-347223C2327D_w640_r1_s

رهبری در موضعگیری تند ضمن انتقاد از افرادی که آینده را «دنیای مذاکره می‌دانند و نه موشک»٬ طرح‌کنندگان این نوع سخنان در صورتی که آگاهانه حرف زده باشند را به «خیانت» متهم کرد. وی همچنین اظهار داشت: «روزگار، روزگار همه چیز است وگرنه به راحتی و به صراحت حق ملت را خواهند خورد».

رهبری با تاکید بر اینکه «دشمنان مدام در حال تقویت توان نظامی و موشکی خود هستند»٬ منتقدان فعالیت‌های موشکی ایران را خطاب قرار داده و از آنها پرسید «در این شرایط چطور می‌گوییم روزگار موشک گذشته است؟»

وی در ادامه گفت: «در این اوضاع جنگل‌وار جهانی، اگر جمهوری اسلامی صرفاً به دنبال مذاکره و مبادله اقتصادی و حتی علم و فناوری برود اما توان دفاعی نداشته باشد آیا حتی دولت‌های کوچک نیز به خود اجازه تهدید ملت ایران را نخواهند داد؟»

این اظهارات در وهله نخست در دفاع از برنامه موشکی حکومت و بی‌اعتنایی به حساسیت‌های غرب ایراد شده است. جمله منسوب به هاشمی رفسنجانی از سوی منتقدان درون حکومتی به نوعی همسویی با مواضع مخالف کشورهای غربی تلقی شده و اهمیت گفتمان‌سازی و ارائه برنامه کارآمد برای پیشرفت کشور را مهم‌تر از توسعه قابلیت‌های نظامی القاء می‌کرد.

البته تفاوت بارزی بین گفتمان به عنوان مجموعه فکر و اندیشه هدفمند با مذاکره به عنوان یک روش وجود دارد، اما آنچه باعث موضعگیری شتابزده و خشم‌آلود رهبری شده است زیر سئوال برده شدن تبلیغات حکومتی در خصوص فوائد پیشرفت‌های موشکی و نظامی است.

این سخنان در ادامه افزایش حملات نیروهای حامی ولایت فقیه به دولت در دوره پسابرجام صورت می‌گیرد و تشدید نه‌چندان پردامنه اختلاف نظر بین دو بخش نظام در سامان‌دهی و هدایت کشور را بازتاب می‌دهد. آیت‌الله خامنه‌ای تصریح کرد که مخالف مذاکره نیست اما با برخورد انتقادی نسبت به برجام و ایجاد تردید در دستاورد‌های عملی آن روشن ساخت که مذاکره به معنایی که بهبود روابط با غرب و سرمایه‌گذاری راهبردی در این حوزه را مد نظر داشته باشد مخالف است و در جایگاه فردی که بیشترین قدرت و اختیارات را در حکومت دارد در برابر این نگرش که به زعم وی مسیر را برای نفوذ غرب و دشمنان و تهی‌سازی نظام از محتوای ارزشی آن مساعد می‌سازد، ایستادگی می‌کند. او مذاکره را به عنوان یک ابزار و تاکتیک در خدمت اهداف موسوم به انقلابی و در واقع ماجراجویانه و مبتنی بر خصومت با نظام لیبرال –دمکراسی و دفاع همه‌جانبه از حکومت دینی می‌خواهد.

برای او و نیروهای همسو افزایش قابلیت دفاعی و نظامی جمهوری اسلامی و استفاده از آن برای گسترش عمق استراتژیک بنیادگرایی شیعه‌محور در منطقه و بسط گفتمان کلاسیک جمهوری اسلامی و جلوگیری از تجدیدنظرطلبی مسئله اصلی است.

اگر چه این سخنان که به نوعی بوی تهدید از آن به مشام می‌رسد با هدف افزایش هزینه مخالفت با توسعه برنامه موشکی در نیروی‌های درون نظام بیان شده است، اما در عین حال ناخشنودی رهبری از عملکرد رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در انتخابات های مجلس دهم و خبرگان پنجم را نیز نمایان می‌سازد. حرف‌های رهبری از خاستگاه مخالفت با برنامه سیاسی اعتدال و قدرت گرفتن جناح میانه‌رو بر می‌خیزد. در واقع واکنشی به آن دسته از نخبگان سیاسی جمهوری اسلامی است که محوریت و مرکزیت نظرات وی در هدایت نظام را در عمل قبول ندارند و نسخه‌های دیگری را تجویز می‌نمایند.

البته باید در نظر داشت که دولت اعتدال و به‌خصوص حسن روحانی و محمد جواد ظریف در زمینه مانورهای موشکی و گسترش برنامه‌های نظامی همراهی کامل را حداقل در ظاهر با بخش‌های انتصابی و سپاه داشته‌اند. ظریف در تمامی مصاحبه‌هایش افزایش قابلیت‌های موشکی را حق ایران دانسته و تعارض آن با برجام و قطعنامه شماره ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل را رد کرده است. غرب نیز قبول دارد که مانورهای موشکی ناقض برجام نیست اما دولت‌های آمریکا، فرانسه، بریتانیا و آلمان اصرار دارند که اقدامات فوق مخالف مفاد قطعنامه است و باید متوقف شود.

منتها روسیه با استفاده از واژه‌های مبهم قطعنامه که بر جنبه الزام‌آور تداوم ۸ ساله تحریم‌های موشکی سایه افکنده است، اجازه صدور تحریم‌های جدید و یا مجازات‌های بازدارنده در سطح بین‌المللی را نمی‌دهد. در این راستا کشورهای غربی فعلا تلاش‌شان را بر فشار به دبیر کل سازمان ملل معطوف ساخته‌اند. دولت آمریکا نیز تحریم‌های یکجانبه را افزایش داده است.اما بعید به نظر می‌رسد این راهکارها توان بازدارندگی در برابر توسعه موشکی جمهوری اسلامی را داشته باشد.

ضرورت تناسب بین ابعاد فعالیت نظامی با کلیت برنامه توسعه کشور واقعیتی در ساماندهی کشور است اما رصد کردن واقعیت‌ها نشان می‌دهد که دنیا فعلا صرفا بر مدار گفتمان و مذاکره نمی‌گنجد و کماکان قدرت نظامی و توان دفاعی در موقعیت جهانی و منطقه‌ای کشورها عامل مهمی است. وضعیت نابسامان خاورمیانه، امنیت کشور و همچنین موازنه قوای نظامی منطقه‌ای، سیاست‌های دوگانه غرب و راهبرد انتفاع از تجارت اسلحه با کشورهای عربی، برای رشد و پیشرفت نظامی کشور با اهداف بازدارندگی و دفاعی وجاهت و مشروعیت به همراه می‌آورد.

اما تقابل این نیاز باستیزه‌جویی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی و اقدامات تحریک‌آمیز مانند نوشتن نابودی اسرائیل به زبان عبری بر روی موشک‌ها، وضعیت پیچیده‌ای در سیاست‌های نظامی و دفاعی ایران پدید آورده است. این وضعیت باعث شده تا نگرانی‌هایی نسبت به مقصد اصلی فعالیت‌های راهبردی نظامی سپاه به‌وجود آید. ازاین رو شاید نیاز کشور و برداشت درست از نسبت بین توسعه و امور نظامی در جایی بین سخنان خامنه‌ای و حساب کاربری توئیتر منسوب به  هاشمی رفسنجانی قرار داشته باشد.

پیامدهای سخنان خامنه‌ای با توجه با مواضع قبلی معنادار خواهد بود. افزایش تنش بر سر برنامه موشکی ریسک مبادلات اقتصادی و تجاری با ایران را افزایش می‌دهد. رهبری با درک این نکته هم می‌خواهد آسیب‌پذیری گذشته در مصاف با تحریم‌های کمرشکن هسته‌ای را با جلو رفتن اقتصاد مقاومتی ترمیم نماید و هم بیش از پیش به بی‌اعتبارسازی رویکرد تعاملی روحانی در سیاست خارجی و بازسازی نگاه تقابلی با غرب در دوره پساتوافق هسته‌ای بپردازد.

ازاین رو شرایط برای تحقق برنامه‌های دولت روحانی سخت‌تر می گردد و پنچره فرصت برجام و عادی‌سازی مبادلات با اروپا به سمت بسته شدن و یا بهره‌برداری در سطحی کمتر از انتظارات پیش خواهد رفت. در این شرایط روحانی اگر تغییری در راهبرد و برنامه‌هایش ایجاد نکند در وضعیت آچمز قرار گرفته و نیروهای ولایت‌مدار و معترض از دو منظر مخالف دولت اعتدال را در منگنه می‌گذارند.

اما این سخنان حملات بخش افراطی حکومت به  هاشمی رفسنجانی را نیز شدت می‌بخشد و استراتژی وی در تقلیل سطح منازعه به جریان احمدی‌نژاد و دلواپس‌ها را بیشتر در تنگنای مضاعف قرار می‌دهد. خطاب رهبری صریح‌تر از گذشته آشکارسازی اختلاف نظر بین دو موتلف قدیمی و از ارکان شکل‌دهنده نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار داده است.

هاشمی رفسنجانی فعالیت مجلس دهم را به منزله افزایش قدرت خود در نظام ارزیابی می‌کند اما ماهیت قدرت در نظام و موازنه قوای موجود و تجارب قبلی نشان می‌دهد این ریسمان آنقدر که هاشمی می‌پندارد، محکم نیست و خوشبینی بیش از حد وی را آسیب‌پذیر ساخته است. اصولگرایان و به‌خصوص لایه‌های تندرو و معتقد به گفتمان سوم تیر که در پی حفظ وضع موجود در دوره پسارهبری هستند، مترصد هستند تا چراغ سبز برای آخرین حمله به رفسنجانی و اخراج وی از نظام را دریافت کنند.

هاشمی رفسنجانی تاکنون با برخوردهای نوسانی سعی کرده یگ گام به پیش و یک گام به پس خود را در مجموعه نظام حفظ کرده و لنگرگاه موقتی برای نیروهای معترض به وضع موجود در بلوک قدرت باشد. بدین ترتیب در شرایط مناسب به مرکزیت نظام بازگردد. البته نظام نیز هزینه‌های به حاشیه راندن را کمتر از حذف کامل وی تاکنون ارزیابی کرده است. اما گسترش عدم توازن در جایگاه اجتماعی رو به رشدبا موقعیت حاشیه‌ای وی درقدرت مستقر، حفظ موضع کنونی را بیش از پیش سخت می‌سازد.

اتهام خیانت اگر در آینده با اشارات صریح‌تری تکرار گردد، آنگاه خاموش کردن «فتنه اکبر» بحرانی جدی برای هاشمی رقم خواهد زد . اقدام وی در سلب مسئولیت از حساب توئیتر به نظر می‌رسد بیشتر یک عقب‌نشینی تاکتیکی برای گریز از تبعات احتمالی است. اما تزلزل موجود در این برخوردها چشم‌انداز روشنی برای موفقیت وی در جلو بردن برنامه‌هایش را نشان نمی‌دهد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.