حلقه نزدیکان روحانی آماج مخالفت های سپاه و مردم

مناسبات سپاه پاسداران و حسن روحانی در دوران ریاست جمهوری فصل های متفاوت و متغیری را طی کرده است. در حالی که روحانی در هفته های گذشته سمت گیری اش به سمت مواضع فرماندهان سپاه در سیات خارجی خیلی نزدیک شده است، اما گویا انتظارات فرماندهان سپاه بیشتر از اقدامات و موضع گیری های کنونی او است.

عزیز جعفری فرمانده سپاه پاسداران با انتشار متن دلنوشته ای چنین اظهار نظر کرده است:

« حمایت های بی نظیر و گسترده دلسوزان انقلاب در هفته اخیر از جنابعالی، نباید مانع اقدامات انقلابی شما در کنترل قیمت ها و جلوگیری از افزایش سرسام آور قیمت ارز و سکه، در شرایط جنگ اقتصادی با دشمنان شود.چرا با آن قهر و غضبی که در شما سراغ داریم و در رقابت های انتخاباتی و یا با مخالفین خود بعضا به کار می بردید، با نارسایی ها و سوءمدیریت های بخش اقتصادی دولت برخورد نمی کنید!؟

اتخاذ تصمیمات مهم در شرایط سخت امروز کشور برای مقابله با فشارهای اقتصادی دشمنان نیاز به عزم و اراده ای انقلابی و قاطعیت در برخورد با کم تحرکی و ضعف برخی مدیران دارد تا مردم به مدیریت همراه با تدبیر دولت شما امیدوار شوند»

این اظهارات دخالت صریح مسئول ارشد سپاه در قوه مجریه است که خواهان تعویض مسئولان اقتصادی می شود. البته ممکن است این اظهارات با عنوان همراهی با مطالبه مردم و ضرورت جابجایی مدیران ضعیف برای مهار بحران فزاینده اقتصادی توجیه شود، اما  این موضعگیری از سوی یک مقام ارشد نظامی  با توجه به لحن تند و طعنه آمیزش معنای مداخله می دهد.

به نظر می رسد اشاره جعفری به محمد باقر نوبخت و حلقه نزدیکان روحانی باشد که آماج انتقادات فزاینده برای سقوط اقتصاد کشور به ورطه فروپاشی هستند.  حتی برخی از اصول گرایان تندرو با نگاه توطئه محور، بحران اقتصادی موجود را ساختگی دانسته و طرح دولت اعتدال برای تحمیل برجام ۲ تحلیل می کنند، نگاهی که بعید است ریشه ای در واقعیت داشته باشد.

ظاهرا سپاه با این کار دو هدف را همزمان دنبال می کند. از یک سو با مخالفت های فزاینده عمومی نسبت به عملکرد ضعیف تیم اقتصادی دولت اعتدال همراهی می کند و از سوی دیگر فشار برای تخلیه کامل دولت روحانی از پتانسیل های تحول طلبانه و همگرایی تمام عیار را افرایش می دهد. شنیده ها و اخبار تایید نشده فرضیه ای را قوت می بخشد که بخش مسلط قدرت به دنبال جایگزینی بخشی از کابینه با نیرو های همسو از طیف اصول گرایان است.

جعفری به طور صریح می گوید تداوم حمایت سپاه از مواضع روحانی نیازمند همراهی بیشتر او با انتظارات نهاد ولایت فقیه و نیروهای موسوم به ولایتمدار است. ازاینرو آستانه تحمل نظام برای پذیرش نحوه کنونی اداره امور اجرایی کشور از سوی روحانی به نحو محسوسی پایین آمده است. تقریبا رویکرد مشابهی نیز در جامعه پدید آمده و مطابق برخی نظرسنجی ها روحانی در بین روسای جمهور بیشترین کاهش محبوبیت را تجربه کرده و در شرایط فعلی مقبولیت پایینی دارد. عملکرد بسیار ضعیف وزرای روحانی و بخصوص تصمیم غلط در تعیین دستوری نرخ ارز و ضریب نفوذ بالای فساد ، اعتماد به ترکیب کنونی کابینه را به پایین ترین سطح رسانده است. مجلس نیز به دنبال تشدید فشار بر دولت برای تغییرات گسترده است که بخشی از آن به دلیل در تنگنا قرار گرفتن نمایندگان در حوزه های نمایندگی است. در جمع اصلاح طلبان نیز روز به روز اعتراضات و انتقادات نسبت به عملکرد روحانی بیشتر شنیده می شود تا جایی که علی شکوری راد از اسحاق جهانگیری انتقاد کرده که چرا از دولت دوم روحانی خارج نشده است.ازاینرو تقاضای زیادی برای تغییر دستکم وزرای اقتصادی مشاهده می شود.

از ابتدا ناهمگونی در دولت و موزای کاری در تعیین و اجرای سیاست های اقتصادی روحانی را آسیب پذیر ساخته بود. این مشکل با میدان دادن بیشتر به حلقه نزدیکانش در حزب اعتدال و توسعه ( محمد باقر نوبخت- محمود واعظی) در دولت دوازدهم تشدید شد.  علی طیب نیا وزیر سابق اقتصاد قربانی مداخله های بیجای حلقه نزدیکان روحانی شد.  اسحاق جهانگیری نیز حضور پر رنگی در تصمیم گیری ها نداشته است. افزایش التهابات در بازار ارز و تشدید بحران ساختاری و مزمن افتصادی ، مشکلات کابینه روحانی را بیش از گذشته نمایان ساخته است. در واقع تاثیر ضعف داخلی کمتر از فشار خارجی نبوده است.

روحانی در واکنش به افزایش چشمگیر نارضایتی ها تنها به تغییر رئیس بانک مرکزی رضایت داده است. وی در هفته های گذشته  در برابر کنار گذاشتن نوبخت از ریاست سازمان وبرنامه مقاومت کرده تا جایی که استعفای او را نپذیرفت. احتمال تداوم این مقاومت با توجه به گسترش اتتقادات ضعیف به نظر می رسد، اما اگر روحانی کماکان بخواهد برای حفظ نزدیکانش و ملاحظات حزبی، بوروکراسی را بیشتر قربانی سازد، آنگاه شکاف  نظام- مردم در طرد وی به وحدت می رسد. افزایش همگرایی با نهاد ولایت فقیه  توسط روحانی و تغییر مسیر از رویارویی با سپاه به تنش زدایی و وحدت از تیر ماه سال ۱۳۹۶ تا کنون تضمینی ایجاد نمی کند که روحانی کماکان از حمایت بالای نظام برخوردار باشد  وبتواند فرود آرامی از ریاست جمهوری داشته و در جمع بزرگان نظام محترم باقی بماند. انتظارات نظام از روحانی فاصله گیری بیشتر از اصلاح طلبان و بازگشت به شخصیت متقدم وی است که سمت و سویی  متفاوت با اکثریت مردم دارد.

اما جامعه و بخصوص نیروهای خواهان تغییر خشمگین و متحیر از رفتار دوگانه روحانی وخیانت در امانت آراء ریخته شده با چرخش گفتمانی و سیاسی، نسبت به آینده ایران هراسان شده اند. عملکرد ضعیف روحانی وگروه گرایی وی بشدت مورد اعتراض آنان نیز هست اگرچه رویکرد متفاوتی با نظام و فرماندهان سپاه دارند. بدینترتیب روحانی در شرایط دشواری قرار گرفته که امکان برقراری توازن بین دو طرف و حتی رفتار الاکلنگی را از وی سلب کرده است.

نوشته جعفری پیام صریحی به روحانی است که حفظ حمایت سپاه در شرایط ریزش پایگاه اجتماعی  نیازمند پرداخت بهای بیشتری است . در واقع فرمانده سپاه انتظار دارد دیدگاه های مورد نظر  در مدیریت اقتصادی کشور بیشتر مد نظر قرار بگیرد. در مجموع به نظر می رسد همانطور که شرایط خاص سیاسی و اجتماعی کشور در  سال ۹۲ به یک باره و غیر منتظره جمع کوچک اعتدالی ها را راهی ساختار پاستور و میدان داری در نهاد های انتخابی نظام کرد، اینک نیز تغییر شرایط آنها را با سرعتی مشابه در مسیر خروج و سقوط قرار داده است. در این فضا روحانی بعید است بتواند موقعیت بالادستی حلقه نزدیکانش در قوه مجریه را حفظ کند. اما در عین حال این بخت را دارد مردمی که از سر فشار فقر، بیکاری، سختی معیشت، رکود، فساد  وتبعیض به خیابان ها آمده اند، تضادی اصلی شان را ولی فقیه، سپاه و روحانیت به شکل عام تعریف کرده اند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.