کارت زرد مجلس و دستان خالی روحانی

حسن روحانی برای اولین بار در دوران ریاست جمهوری به مجلس رفت تا به پنج سئوال نمایندگان مجلس در موضوعات  “استمرار تحریم های بانکی”، “رکود بی سابقه اقتصادی”، “عدم کاهش بیکاری”، “قاچاق کالا” و “افزایش نرخ ارز” پاسخ دهد .تلاش اولیه روحانی و معاون پارلمانی اش، اقناع نمایندگان به انصراف از سئوال بود که ناکامی در این خصوص روابط با علی لاریجانی رئیس مجلس را نیز تحت الشعاع قرار داد.

روحانی در پاسخ به سئوال های یاد شده دفترچه ۴۷ صفحه ای مکتوب به نمایندگان ارائه کرد و در صحبت هایش کوشید با لحنی آرام که فضا به تشنج کشیده نشود، به سلامت از جلسه اعتراضی مجلس عبور کند. اشاره به دیدار با رهبری  قبل از ورود به مجلس و تاکید بر ضرورت عدم استفاده ترامپ از  تنش بین  مجلس و دولت هم احتیاط توصیه شده از بالا را نمایان ساخت تا نشانی باشد از چرایی مصلحت اندیشی روحانی در تنظیم پاسخ ها و هم پیامی به نمایندگان بخصوص اصول گرایان تندرو داده شود که مراعات حال وی را کرده و در چارچوب افزایش وحدت مجلس و دولت عمل کنند. اما آنچه در حین سخنان روحانی در مجلس گذشت و از قبل هم قابل پیشبینی بود که از چارچوب گفتار درمانی، برخورد شعاری، انکار گستردگی مشکلات و طرح آمار های شک برانگیز خارج نباشد، در هر دو سطح جامعه و بلوک قدرت به ضرر دولت اعتدال شد و موقعیت آن را متزلزل تر ساخت. حتی تقریبا قریب به اتفاق حامیان روحانی در جمع اصلاح طلب ها و اعتدالی ها زبان به انتقاد گشودند و نارضایتی خود را از پاسخ های وی ابراز داشتند. تنها حسام الدین آشنا مشاور وی در تلاشی ناموفق سعی کرد محافظه کاری روحانی را در  قالب نجابت و تفاوت با مشی احمدی نژاد در ایجاد تنش در مجلس توجیه کند که با توجه به سوابق وی در طرح ادعاهای نادرست و راه اندازی پروپاگانداهای ضعیف بازتابی در افکار عمومی نیافت. البته آنگونه که از علی مطهری نقل شده است، انتقاد اصلاح طلبان از سوی روحانی قابل پیشبینی بوده و ظاهرا برایش اهمیت نداشته است. بر مبنای برخی گزارش ها ،علی مطهری قبل از شروع جلسه مجلس در صحبتی با روحانی  شروط حمایت فراکسیون امید را اطلاع می دهد که وی در واکنش می گوید:« حمایت نکنند مهم نیست!»

روحانی در جلسه ای که نمایندگان مجلس در راستای شان نظارتی خود بر قوه مجریه برگزار کردند، بیش از گذشته دستان خالی خود را آشکار ساخت که تقریبا به پایان کار رسیده است. دولت دوازدهم طرح و برنامه ای برای خروج کشور از وضعیت فلاکت بار اقتصادی ندارد و در حوزه سیاسی و فرهنگی نیز کاملا در وضع موجود هضم شده و عملکردش فرقی با مشی اصول گرایان میانه  و سنتی ندارد. در این وضعیت شکاف بین اکثر رای دهندگان و روحانی تشدید شده و در آستانه ترمیم ناپذیری قرار گرفته است. ریزش پایگاه اجتماعی روحانی شتاب بیشتری یافته و تعداد کسانی که تصور می کنند فریب خورده و یا در رای دادن به وی در انتخابات ۹۶ اشتباه کرده اند رو به افزایش است. در واقع طرف اصلی اعتراض به عملکرد روحانی مردم هستند . وی اگر دوباره در معرض انتخاب قرار بگیرد، بعید است در برابر رقبایی چون محمد باقر قالیاف و ابراهیم رئیسی برنده شود.

وضعیت وی در بلوک قدرت نیز بسامان نیست. نگاه منفی اصول گرایان افراطی به قوت قبل باقی است و آنها در زمینه اعتبار زدایی و تخریب وی حتی مصمم تر از قبل هستند. اصول گرایان میانه و سنتی نیز نگران عملکرد ضعیف روحانی در حوزه اقتصادی هستند. اعلام عدم رضایت از پاسخ های روحانی در ۸۰ درصد سئوال ها آسیب پذیری وی را در مجلس افزایش داد.  اکنون شیخ اعتدال  دیگر رئیسی جمهوری نیست که در سال گذشته با ۲۴ میلیون رای موقعیت به ظاهر مستحکمی در جامعه و بلوک قدرت پیدا کرده بود. این سقوط شدید هم نشانگر مقطعی بودن آن رای و عاری بودن از جنبه های راهبردی و ایجابی است وهم نشانگر ناپایداری سیاست در ایران.

رصد کردن سمت گیری های نمایندگان از فراکسیون های مختلف نشان می دهد فضا در مجلس برای استیضاح روحانی و برکناری وی  مساعد است.  درخواست سئوال از رئیس جمهور را اصول گرایان افراطی آغاز کردند اما در نگاه منفی به پاسخ های روحانی و نارضایتی از عملکرد دولت دوازدهم بخش های دیگری از نمایندگان نیز به آنها پیوستند. دست کم یک سوم اعضای فراکسیون امید واغلب فراکسیون مستفلین (نزدیک به علی لاریجانی) در نشان دادن کارت زرد به روحانی مشارکت کردند. علی لاریجانی که تمایل به کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ دارد، ناگزیر از فاصله گرفتن از روحانی است و این ملاحظه در جریان نهایی شدن سئوال از روحانی و ارزیابی منفی مجلس خود را نشان داد. تنها نظر مخالف رهبری به دلیل مصلحت سنجی سیاسی مانع از طرح استیضاح روحانی در مجلس شده است. آقای خامنه ای در دیدار با اعضای کابینه در هفته بزرگداشت دولت خوشحالی خود از نحوه پاسخ به سئوالات روحانی را ابراز داشت و در عین حال تاکید کرد که شکاف بین انتظارات مجلس با واقعیت های موجود باید پر شود. این سخن به صورت تلویحی همراهی بیشتر رهبری با نظرات نمایندگان منتقد مجلس را نشان می دهد. اما بخش مسلط قدرت  همچنان ترجیح می دهد روحانی با عقب نشینی بیشتر ،همراهی با وضع موجود و فاصله گرفتن با شعار ها و وعده های انتخاباتی فرود آرامی از قدرت داشته باشد. در این چارچوب مستقل از اینکه سئوال های نمایندگان جنبه کیفری نداشت و حاوی نقض قوانین و وظایف نبود، بعید است پرونده روحانی از سوی مجلس به قوه قضائیه فرستاده شود و اگر هم چنین بشود باز دور از انتظار است که دستگاه قضائی رسیدگی جدی انجام دهد.

اعتراضات نمایندگان مجلس به روحانی بر بستر ناخشنودی هر دو جناح اصلی حکومت از عملکرد روحانی قابل درک است.  رفتار روحانی هملنطور که در جلسه یادشده شده منکر بحرانی بودن اوضاع شد و گفت مشکلات موجود در حد آسیب است، متناسب با مدیریت وضعیت غیر عادی نیست. اصول گرایان در مجموع انتظار دارند دولت روحانی در واکنش به آنچه آنها جنگ اقتصادی آمریکا ارزیابی می کنند، سرعت عمل بالایی داشته و با راه اندازی کار های ستادی فعالیت هایش را به صورت کمی و کیفی گسترش دهد. آنها نسبت به برخورد واکنشی، سیاست های غیر منسجم، ارائه آمار های غلط و تبلیغاتی، سیاه نمایی نسبت به عملکرد دولت های نهم و دهم و تصمیمات غلط وفساد ساز دولت اعتراض دارند. اصلاح طلب ها ضمن اینکه انتظار بیشتری از روحانی دارند، عمده انتقاد شان به وی اجتناب از شفاف سازی مشکلات، محافظه کاری ، طفره رفتن از روشنگری پیرامون کارشکنی های دولت سایه، خودداری از تغییر مدیران ضعیف ، فقدان تیم قوی اقتصادی و اتخاذ سیاست های غلط و از همه مهمتر نادیده گرفتن وعده هایی است که روحانی در حوزه های سیاسی و فرهنگی داده است. در عمل نیز عدم توزیع کرسی های قدرت مطابق انتظارات، دلیل اصلی مخالفت برخی از اصلاح طلبان محافظه کار و سهم خواه است.

از نظر جامعه نیز چرخش گفتمانی روحانی، خلف وعده، ناتوانی در بهبود اوضاع سیاسی و فرهنگی و معیشتی، انفعال، فقدان پارادایم اقتصادی درست، پوپولیسم، حامی پروری و باند بازی، تسلیم کامل در برابر نهاد ولایت فقیه، خودداری از اصلاحات ساختاری در حوزه اقتصاد و مبارزه با فساد و در یک کلام مشی خنثی و بی اثر دولت در حل مشکلات است که باعث شده چشم انداز تیره ای پیش روی جامعه باشد. برخورد روحانی بگونه ای است که بخش مهمهی از جامعه تصور می کنند وی در ایران زندگی نمی کند! و حرف هایش تناسبی با واقعیت های کشور ندارد.

ازاینرو مهمترین ایرادی که متوجه سخنان روحانی در مجلس است، صورت بندی غلط و درک نادرست از مشکلات است. او کوشید با تصویر سازی رمانتیک ، دادن امار های غیر واقعی و دستکاری شده، و سفید نمایی عملکرد دولت تا قبل از دی ماه ۹۶ را خیلی موفق جلوه دهد! و مشکلات را متوجه به شکل گیری اعتراضات دی ماه ۹۶ کند! در حالی که وضعیت کشور در کل دوران ریاست جمهوری او از بحران خارج نشد فقط با وعده و وعید های وی و وزرایش آهنگ سیر قهقرایی کشور کند شد و حتی کشور در مسیر درست قرار نگرفت. دوره اول ریاست جمهوری او به تحقق برجام و توصیه به صبر تا به ثمر رسیدن دستاورد هایش گذشت. سرمایه گذاری در کشور به نوعی به تعلیق در امده و همه منتظر آینده روشنی بودند که روحانی در حرف نوید می داد ولی از همان موقع هم اعمال دولت جایی برای خوشبینی باقی نمی گذاشت. طبیعی بود این وضعیت نمی تواند ادامه یابد.

اعتراضات دی ماه ۹۶ نقطه آغاز ترکیدن حباب روحانی بود و مردم مستاصل از مشکلات و وعده های نسیه ای که نقد شدن آنها بعید به نظر می رسید، به خیابان ها آمدند و با توجه به شکاف گسترده حرف ها  وعمل روحانی با ناامیدی از وی و راهبرد سیاسی اصلاح طلبان، خواهان تغییرات گسترده سیاسی شدند. اعتراضاتی که پس از دی ماه ۹۶ در عرصه عمومی کشور بروز یافته است نه گسست از سیر وقایع گذشته بود و نه توطئه جریان خارجی و یا جناح رقیب ، بلکه عکس العمل طبیعی به سرریز شدن کاسه صبر جامعه است که ادامه دارد. در واقع این اعتراضات معلول مشکلات است نه علت آن. البته ضعف عملکرد دولت روحانی دلیل بخشی از مشکلات است نه تمامیت آن، اما رفتار دوگانه روحانی بخصوص با بالابردن انتظارات در انتخابات ۹۶ و عمل در مسیری معکوس با افزایش همگرایی با نهاد ولایت فقیه، باعث شده  است تا وی سهم ویژه از  اعتراضات و نکوهش ها را به خود اختصاص دهد. انداختن بار اصلی مشکلات بر دوش ترامپ  و سیاست های تهاجمی دولت آمریکا نیز فرافکنی است . اغلب کارشناسان اقتصادی متفق القول هستند  که منشا اصلی مشکلات داخلی است.

خطاهای بزرگ دولت در مداخله های دستوری نابجا بخصوص در زمینه تعیین ارزش دلار ۴۲۰۰ تومانی ، به تاخیر انداختن برخورد عمقی در حل مشکلات با غلبه نگاه پوپولیستی و سطحی نگر و تکرار رویه های شکست خورده قبلی ،بحران اقتصادی را نه تنها تعمیق بخشیده است بلکه اساسا امید به مهار و کاهش معضلات را نیز با تردیدهای جدی مواجه ساخته است. نتیجه این نارسایی در آسیب پذیری بالای اقتصاد کشور نسبت به عوامل روانی قابل مشاهده است. در این چارچوب بازار ارز و طلا نسبت به سخنان روحانی واکنش منفی نشان داد تا با تداوم فضای عدم قطعیت و سردرگمی بر قیمت دلار و سکه طلا افزوده شده و به مرز های افزایشی قبلی برگردند.

به نظر می رسد روحانی دیگر سپردفاعی ندارد  وحربه گفتار درمانی اش نیز دیگر نه تنها کارساز نیست بلکه پاشنه آشیل وی شده است. روحانی چنان آسیب پذیر شده است که  بخش مهمی از وزرایش در صف استیضاح قرار دارند واو همانطور که  در جریان رای سلب اعتماد مجلس از وزرای کار و اقتصاد معلوم شد، توان دفاع ندارد. اگر شرایط به همین نحو پیش برود  و تغییر بزرگی در عملکرد دولت دیده نشود، روحانی حتی بدون استیضاح هم عملا موضوعیتی در عرصه سیاسی نداشته و تنها نامی از وی در قوه مجریه باقی خواهد ماند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.