جنبش دانشجویی، در کشاکش سیاست گریزی و سیاست رهایی بخش

امسال در دانشگاه ها مشابه چند ساله گذشته، حجم فعالیت های انتقادی و اعتراضی در روز ۱۶ آذر که جنبه آئینی پیدا کرده است، به بیشترین حد خود رسید. در این روند حجم برنامه ها در هفته ای که ۱۶ آذر در آن قرار دارد، تفاوت های زیادی با قبل و بعد از خودش دارد. جنبش دانشجویی در  شصت و پنجمین سالگرد شهادت قندچی، شریعت رضوی و بزرگ نیا حال و هوای متنفاوتی دارد که هم به لحاظ داخلی و هم خارجی آن را در موقعیت خاصی قرار داده است. گسترش اعتصابات و اعتراضات کارگری و پیش از آن معلمان فضای دانشگاه ها را در آستانه ۱۶ آذر تحت الشعاع قرار داده بود.

برای درک آنچه امسال در روز دانشجو در دانشگاه های کشور گذشت، نیاز است مروری خلاصه به وضعیت جنبش دانشجویی در سال های اخیر داشت. همچنان حجم و اشکال فعالیت در دانشگاه ها تفاوت چشمگیری با گذشته دارد و بر این مقیاس جنبش دانشجویی با نقطه اوج خود فاصله ای قابل اعتنا دارد. تمایل به سیاست کاهش یافته است اما بروز فعالیت های انتقادی سیاسی اگرچه پراکنده اجازه نمی دهد که از پایان سیاست در دانشگاه ها سخن به میان آورد.

سیاست زدایی ترویجی نظام از سوی نهاد ولایت فقیه که در زرورق نهی از کارکرد حزبی در دانشگاه ها و ضرورت پیشرفت علمی پیچانده می شود در کنار تلاش اعتدالی ها برای هضم شدن فعالیت های دانشجویی در مرزهای قابل تحمل نظام و سوق دادن دانشجویان به سرگرمی و تفننات معمولی  در کنار هزینه بالای نقادی قدرت مطلقه عوامل اصلی کاهش سیاست ورزی معطوف به خیر عمومی در دانشگاه ها هستند.

در حال حاضر  آستانه تحمل نظام در حدی پایین آمده است که کمترین اعتراض و تلاش برای تغییر فضا در دانشگاه ها احکام حبس ۲ سال به بالا و محرومیت از تحصیل را در پی دارد. ضعف عملکرد دولت روحانی و خلف وعده وی با دانشگاهیان و دانشجویان حتی تشکل های دانشجویی اصلاح طلب را نیز عملا در موقعیت ضعف قرار داده است. اما سایه سنگین بیکاری نیز بر سیاست گریزی در دانشگاه ها موثر است. در حال حاضر دانشجویانی که در فهرست زرد و قرمز نظام نیستند و فعالیت سیاسی و دانشجویی نکرده اند، به سختی می توانند بعد از فراغت از تحصیل حذب بازار کار شده و شغل متناسبی پیدا کنند، چه برسد به  دانشجویانی که  سابقه امنیتی و قضائی دارند. نگرانی خانواده ها  از آینده فرزندان شان و محرومیت آنها از داشتن شغل مناسب نیز فشار مضاعفی را بر دانشجویان وارد ساخته است. غلط نیست اگر گفته شود در وضعیت فلاکت بار اقتصادی کنونی ایران، هیچوقت فشار کار بر زندگی ایرانیان این قدر بالا نبوده است.

شبکه های مجازی نیز عملا بخش هایی از کارکرد های جنبش دانشجویی در گذشته را پر کرده اند. انتشار اخبار غیر رسمی وآزاد از سانسور و همچنین تضارب آراء و انتقال مباحت نخبگان به توده های مردم و بحث وگفتگو تا دهه پیش به نوعی مزیت های دانشگاه ها در قیاس با دیگر حوزه های جامعه بود که اینک حالت انحصاری برای جنبش دانشجویی ندارند.

اما در تبیین وضعیت جنبش دانشجویی و افول آن تنها این عوامل بیرونی در کنار تمهیدات مختلف دستگاه سرکوب اعم از بومی گزینی، سهمیه بندی جنسیتی، گسترش آموزش عالی پولی و مدرک فروشی  موثر نیستند بلکه متغیرهای داخلی نیز قابل توجه هستند. به نظر می رسد تفاوت های نسلی و سبک زندگی نیز در دوری بخش عمده ای از دانشجویان از سیاست و کنش اجتماعی معطوف به تغییر اثرگذار بوده است. مناسبات دانش آموزی در محیط های دانشگاهی گسترش یافته است که نقش دانشجو را صرفا در آموزش و کسب تخصص محدود می سازد. کاهش تقاضا برای تحصبلات دانشگاهی نیز به نوبه خودش از وزن اجتماعی دانشگاه ها به طور نسبی کاسته است.

اما بغرنجی ماجرا در آنجا است که بر اساس این شواهد و قرائن نمی توان نتیجه گیری دقیق و درستی در خصوص ماندگاری وضعیت کنونی داشت. همانطور که ممکن است تغییری کیفی و بازگشت ناپذیر در سلوک و رفتار دانشجویان پیش آمده باشد، این سناریو نیز محتمل است که وضعیت فعلی هر چند نزدیک به ۸ سال است که طول کشیده ولی مقطعی و گذرا باشد و دوباره در فرصت و شرایط مقتضی جریان دانشجویی به اشکال سنتی فعالیت خود برگردد و خصلت سیاسی آن در نحو برجسته ای متبلور شود.

از منظر بیرونی نیز گسترش بحران های چندگانه و بخصوص وضعیت تیره اقتصادی که چشم انداز روشنی برای مهار و یا حل آن مشاهده نمی شود، نیز جنبش دانشجویی را در شرایط خاصی قرار داده است. این جنبش در میان نیروهای جامعه مدنی تنها جریانی بود که به حمایت و همراهی با اعتراضات سراسری دی ماه ۹۶ پرداخت و تاوان آن را نیز با بازداشت های گسترده و احکام حبس سنگین پس داد. البته دامنه حرکت های حمایتی دانشجویان گسترده نبود ولی در حدی بود که باعث نگرانی دستگاه سرکوب شود. دانشجویانی چون معصومه محمدی، لیلا حسن زاده، سینا عمران ، علی مظفری، محسن حق شناس و سینا ربیعی که در آن مقطع فعال بودند، روی هم به ۳۱ سال حبس تعزیری محکوم شده اند! صدور احکام حبس و محرومیت های اجتماعی و سیاسی برای بخش دیگر فعالان دانشجویی چون فرشته طوسی تایید کننده این واقعیت است که مشکل قوه قضائیه با فعالان دانشجویی به دلیل شرکت در اعتراضات سراسری دی ماه ۹۶ نیست بلکه شرکت در تجمعات دانشجویی و طرح نظراتی که خوشایند بخش مسلط قدرت نیست، نیز هزینه های خاص خودش را دارد اگرچه به شدت همراهی با حرکت شالوده شکنانه سیاسی نیست.

در چنین فضایی سنگینی از لحاظ پرداخت هزینه  باز در دانشگاه های پلی تکنیک، نوشیروانی بابل، سهند تبریز و رازی کرمانشاه حرکت های سازمان یافته ای در حمایت از مطالبات کارگران و معلمان برگزار شد که بعضا با مداخله نیروهای بسیج دانشجویی به خشونت کشیده شد. این فعالیت ها که بازتاب رسانه ای گسترده ای پیدا کرد، ذهنیتی را قوت بخشید که  بر تداوم موجودیت جنبش دانشجویی تاکید دارد و می پندارد در صورت کاهش جو امنیتی آماده گسترش کمی وکیفی کنشگری نقادانه است. دیگر ویژگی برنامه های دانشجویی ۱۶ آذر امسال ویژکی جنبشی و میدانی آن از یک سو و شدت گرفتن مخالفت ها و اعتراضات به حسن روحانی است. در حالی که برخی از تشکل ها مانند انجمن اسلامی  دانشگاه های صنعتی شاهرود و دامغان به دلیل مهندسی برنامه دانشجویی حسن روحانی و جلوگیری برگزار کنندگان از طرح نظرات واقعی دانشجویان به تحریم آن برنامه روی آوردند، برخی از دانشجویان با حضور در سخنرانی روحانی به طرح شعارهای اعتراضی پرداخته و نمایندگان تشکل های غیر اصول گرا نیز به روحانی در خصوص بی توجهی اش به مطالبات مردم و وعده های انتخاباتی اش هشدار دادند.

سمت وسوى فعالیت هاى اکثریت دانشجویان بمانند دو سال گذشته در مسیرى متفاوت با اصلاحات دولت محور و بر اساس مولفه هایی چون رویکرد جنبشى ، نفى راهکارهاى مبتنى بر تعامل و گفتگوى انتقادى با دولت و یا محاسبه راهبردى بر روى اختلافات بین جناح هاى نظام بروز یافته است. به وضوح می توان مشاهده کرد که  گرایش به اصلاحات ساختاری و تغییرات بینادین قدرت در بین دانشجویان رو به رشد است و بر خلاف سال های ۹۰ تا ۹۴ گرایش های اصلاح طلب و دولت محور افول چشمگیری داشته اند.

اعلام همبستگى فعالان دانشجویى مستقل و منتقد با مطالبات معلمان و کارگران ناراضى  به گسترش دامنه اعتراضات، سازمان یافتگی آنها و تقویت توان نیروهاى جامعه مدنى کمک خواهد کرد. منتهی لازمه آن استمرار است که در شرایط کنونی دشواری های خاص خودش را دارد و نمی توان انتظارات بالایی از دانشجویان داشت. وخیم تر شدن بحران اقتصادی تاثیرش را بر دانشگاه و وضعیت نابسمان رفاهی دانشجویان نیز گذاشته است. در هفته های گذشته تجمعات متعددی در اعتراض به  کیفیت بد غذا در دانشگاه ها برگزار شده است.

اما علی رغم همه محدودیت ها و تردیدها، جنبش دانشجویی پتانسیل های بالقوه ویژه ای دارد که تقریبا اختصاصی است.  جنبش دانشجویى  به عنوان نیرویی که توامان خصلت صنفی و سیاسی دارد می تواند حلقه اتصال سیاست در معناى رهایى بخشى با مطالبات صنفى و گروهى اقشار اجتماعى و نیروهای جامعه مدنی شود. چه بسا آگاهی از این مسئله دلیل تشدید فضای سرکوب و سخت گیری های امنیتی بر دانشجویان باشد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.