روز دانشجو و افول بیشتر روحانی در جامعه

امسال ۱۶ آذر تحت الشعاع اعتراضات صنفی گروه های اجتماعی و تشدید وخامت اوضاع اقتصادی بود.اگرچه جنبش دانشجویی هنوز از وضعیت رکود بیرون نیامده اما با توجه به فضای سنگین امنیتی و برخوردهای شدید امنیتی و قضائی، در کل برنامه های برگزار شده و بویژه وجه جنبشی آن واعلام همبستگی با مطالبات معلمان و کارگران قابل قبول بود. فعالیت های برگزار شده در بزرگداشت ۱۶ آذر امسال معیار و محک مناسبی برای ارزیابی موقعیت اجتماعی حسن روحانی است.

جنبش دانشجویی در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی برخورد های متفاوتی داشته است. در ابتدای ریاست جمهوری با توجه به شرایط سخت دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و حاکمیت یکپارچه اصول گرایان  و وعده هایی که حسن روحانی داد برای تقریبا دو سال گرایش های اصلاح طلبانه و امید به اصلاح از بالا موقعیت فرادستی  در جنبش دانشجویی پیدا کرد. اما بعد از استیضاح رصا فرجی دانا و حضور محمد فرهادی در راس وزارت علوم روند معکوس شروع شد و فضای مدیریتی دانشگاه ها به سمت دوران دولت های نهم و دهم رجعت پیدا کرد. از این مقطع به بعد جنبش دانشجویی آرام آرام به سمت رویکرد جنبشی تغییر رویه داد. در سال های ۹۴ تا ۹۶ فعالان دانشجویی از مسیر حمایتی به حمایت انتقادی از دولت سمت گیری کردند. عملکرد ضعیف وزارت علوم و تسلیم در برابر وزارت اطلاعات و عقب نشینی هایی چون نادیده گرفتن بورسیه های غیر قانونی و عدم پاسخگویی به انتظارات دانشجویان در خاتمه یافتن فضای پلیسی در دانشگاه ها باعث شد تا به تدریج اعتراضات نسبت به روحانی واصلاح طلبی دولت محور گسترش یابد.

البته سرخوردگی دانشجویان منجر به کاهش تمایلات سیاسی شد که در کنار سیاست زدایی مد نظر نهاد ولایت فقیه رکود در دانشگاه ها را تداوم بخشید در این سال ها کماکان جنبش دانشجویی از وضعیت کنش های انتقادی ضعیف سال های ۹۰ تا ۹۲ خارج نشد که البته در ارتباط با رکود عرصه سیاسی بود. اما این اعتبار را باید به جنبش دانشجویی داد که در انتخابات ۹۶ با ارزیابی واقع بینانه از عملکرد دولت یازدهم تحت تاثیر وعده ها و رویکرد رادیکال حسن روحانی در فعالیت های انتخاباتی قرار نگرفت و با برخوردی احتیاط آمیز به حمایت فعال از وی نپرداخت و در عین حال به درستی از رفتن به سمت تحریم و مشروعیت زدایی نیز خودداری کرد. این هوشمندی در عقبگرد سریع روحانی بعد از انتخابات آشکار شد که دانشجویان بر خلاف دیگر نیروهای جامعه مدنی و نخبگان سیاسی سرمایه اجتماعی خود را خرج اعتدالی ها حتی در شکل تاکتیکی نکردند. آنها پیشاپیش و قبل از ظهور موج پشیمانی از رای به روحانی حساب خود را از وی جدا کردند.

در اعتراضات سراسری دی ماه دانشجویان تنها جریان از نیروهای جامعه مدنی و فعالان سیاسی داخل کشور بودند که از اعتراضات حمایت فعال کرده و تاوان سنگینی نیز پرداخت کردند. البته دامنه برخورد حمایتی دانشجویان گسترده نبود اما در حدی بود که باعث نگرانی دستگاه امنیتی نظام شد که در پوشش برخورد پیشگیرانه و جلوگیری از گسترش دامنه اعتراضات و مانایی آن به بازداشت گسترده فعالان دانشجویی روی آورد.

نقطه اصلی تقابل جنبش دانشجویی با روحانی عمکلرد وزارت اطلاعات بود که به عنوان بخشی از دولت خط اول برخوردهای امنیتی و ایذائی با دانشجویان منتقد بدل شده بود. در واقع تعارض عملکرد روحانی که وعده دانشگاه امن را به جای دانشگاه امنیتی می داد، نقطه کانونی شکاف دانشگاه با دولت روحانی را تشکیل می داد. ازاینرو ۱۶ آذر ۹۶ نقطه عطفی در جدایی بود که گفتار درمانی وی و برخوردهای شعاری را در حضورش در دانشگاه به بن بست رساند و خود وی نیز با آگاهی از ماجرا به تخطئه جنبش دانشجویی پرداخت و با وام گرفتن گفتمان خامنه ای دانشجویان را انذار داد که دانشگاه ها محل فعالیت احزاب نیست و در این پوشش سعی کرد انتقادات دانشجویان را به الهام از گروه های اصلاح طلب و دیگر جریان های سیاسی منتسب نماید.

با این سابقه قابل پیشبینی بود که ۱۶ آذر  ۹۷ بخصوص بعد از صدور احکام حبس سنگین برای کنشگران دانشجویی فعال در اعتراضات دی ماه ۹۶ به تقابل جدی جنبش دانشجویی و دولت اعتدال منجر شود. روحانی با رفتن به دانشگاه سمنان و مهندسی برنامه سخنرانی رئیس جمهور در بزرگداشت روز دانشجو از ابعاد انتقادات بکاهد. اما این حربه کارساز نیفتاد. برخی از تشکل های دانشجویی منطقه مانند انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شاهرود و انجمن اسلامی دانشگاه دامغان برنامه را تحریم کردند. اما تشکل های دیگر و دانشجویانی که توانستند در سالن حضور پیدا کنند در حضور رئیس جمهور اعتراضات خودشان را اعلام کرده و به روحانی در خصوص تداوم مشی خنثی ، وادادگی در برابر اقتدارگرایان و سردرگمی در اداره قوه مجریه هشدار دادند. آنها با شعار “تورم ، گرانی، جواب بده روحانی” خواهان پاسخگویی وی نسبت به وضعیت فلاکت بار اقتصادی شدند. آرام ترین انتقادات ، تذکر به وی بود که تعامل با اصول گرایان و مدافعان دانشگاه تسلیم و منقاد در برابر قدرت خودکامه با توجیه خنثی کردن کارشکنی های آنها نتیجه معکوس به بار آورده است. ا

غلب جریان های دانشجویی فعال نیز به سمت برنامه های میدانی رفته و با تاکید بر رویکرد های جامعه محور به حمایت از اعتصابات و اعتراضات کارگران و معلمان پرداختند. سردادن سرود ” گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون” در مراسم روز دانشجوی دانشگاه نوشیروانی بابل به شکلی نمادین فضای آوانگارد جنبش دانشجویی را به نمایش گذاشت. نامه سرگشاده پانصد فعال نشریات دانشجویی در ادامه بیانیه شوراهای صنفی دانشجویی دانشگاه های کشور  هشدار صریحی به روحانی بود که کاسه صبر دانشجویان و همه نیروهای مدنی از “شدت گرفتن سرکوب و دست به یکی کردن وزارت خانه های کشور واطلاعات دولت اعتدال با با نهادهای موازی برای بستن دهان ها و نفس ها” به سر آمده است. آنها در فرازی از بیانیه اظهار داشتند که ” این نامه صدای هشدار آخرین نسل دانشجویانی است که به شما اعتماد کردند”.

از آنجاییکه احتمال تغییر در مشی دولت اعتدال ضعیف به نظر می رسد، می توان پیشبینی کرد که مواجهه انتقادی جنبش دانشجویی با حسن روحانی به سمت تقابل میل خواهد کرد. امروز جنبش دانشجویی با تجربه شکست خورده راهبرد اصلاحات دولت محور دوباره در مسیر جنبشی سال های اواخر دهه هفتاد قرار گرفته است. به نوعی می شود گفت تجربه منسابات متغیر جنبش دانشجویی با سید محمد خاتمی در دوران دولت اصلاحات در سطحی محدود تر با حسن روحانی در حال تکرار شدن است.

یکی از ویژگی های جنبش دانشجویی  میزان الحراره بودن جامعه است و از این زاویه می توان نوع برخورد دانشجویان با روحانی و گسترش اعتراض به وی را شاخصی از سرخوردگی و یاس نسبت به رئیس دولت دوازدهم نیز به حساب آورد. روحانی که بیش از پیش به رئیسی با عمامه سفید شبیه شده است، با چالش ریزش پایگاه اجتماعی مواجه  است که البته به نظر می رسد وی توجهی به این مساله ندارد و اینک که پروژه دو دوره ریاست جمهوری خود را متحقق می بیند در اندیشه فرود آرام از ریاست جمهوری است تا به سرنوشت روسای جمهور قبلی دچار نشده و در بلوک قدرت موقعیت خود را حفظ کند.

اما هزینه این برخورد ابزارانگارانه با نیروهای معترض به وضع موجود سرنوشت وی و اصلاح طلبان را در جامعه به مخاطره می افکند. اکنون جنبش دانشجویی با همه چالش های درونی و بیرونی نوک پیکان حساب کشی جامعه  از بلوک قدرت و بویژه حسن روحانی  است . تلاش دانشجویان برای  خلق قدرت اجتماعی  فضا برای تغییرات بنیادین و فراگیر در ساختار قدرت را تقویت می کند.  از سوی دیگر تضاد بین عوامل نهاد ولایت فقیه در دانشگاه که دفتر نمایندگی رهبری و بسیج دانشجویی نیروهای اصلی هستند، با جنبش دانشجویی افزایش خواهد یافت و همانند حمله به تجمع مسالمت آمیز دانشجویان پلی تکنیک ، آنها می کوشند تا با بهره برداری از فرمان ” آتش به اختیار” آقای خامنه ای به افسران نرم نظام از طریق خشونت فیزیکی و پرونده سازی فعالیت های انتقادی دانشجویان را خنثی کنند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.