سناریو سازی ۹۸ و نیاز به بازخوانی اعتراضات ۸۸

نهمین سالگرد راهپیمایی حکومتی ۹ دی ۱۳۸۸ که توسط دستگاه سرکوب سازماندهی شد و نقش مهمی در فروکش کردن اعتراضات انتخاباتی ۸۸ ایفا کرد،  ویژگی های خاصی داشت. برای نخستین بار در این ۹ سال جزئیات جدیدی از مذاکرات مقام‌های عالی رتبه از جمله رهبر جمهوری اسلامی یا  محسنی اژه ای وزیر اطلاعات وقت منتشر شد. مجموعه ای با عنوان ” فتنه تغلب” در خصوص جنبش اعتراضی ۸۸ توسط مصطفی غفاری گرد آمده و بوسیله انتشارات انقلاب اسلامی (وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای) در ۴۶۰ صفحه منتشر شد که جامع ترین اثر نوشتاری در خصوص روایت نهاد ولایت فقیه ونیروهای همسو علیه جنبش سبز است.

همچنین تجمعات امسال در سطحی نزدیک به سال ۸۸ در شهرهای مختف برگزار شد و رسانه های اصول گرای تندرو مانور زیادی بر روی آنها دادند. اما این مانور نشان داد نظام هنوز در کابوس اعتراضات خیابانى جنبش سبز است و نگرانى از حرکت به مراتب رادیکال تر دى ماه ٩۶ این فوبیا را تشدید کرده است. در واقع این تجمعات حکومتى را باید نمایش ترس نهاد ولایت فقیه دانست. در ادامه تلاش می شود چرایی بازخوانی تجربه جنبش سبز از سوی نظام مورد بررسی قرار می گیرد و همچنین به تحلیل محتوایی اطلاعات جدید پرداخته می شود.

برجسته سازی اعتراضات ۸۸ و تلاش برای مرتبط ساختن آن با اعتراضات سراسری دی ماه ۹۶ و حتی اعلام اینکه ۸۸ به مراتب برای نظام خطرناک بوده است، خط اصلی پروپاگاندای نهاد ها و نیروهای مدافع خامنه ای در سالگرد ۹ دی امسال را تشکیل می داد. بمانند همیشه آنها کوشیدند ضمن تحریف وقایع و طرح صورت بندی کاذب از ماجرا با روایت یک طرفه اولا بر روی موفقیت نظام در عبور از چالش ها تبلیغ کرده و ثانیا نسبت به تکرار آن هشدار دادند.

این تناقض که نشانگر فقدان اعتماد به نفس و موقعیت شکننده نهاد ولایت فقیه و نیروهای حامی و حامل آن است، هم سردرگمی بخش مسلط قدرت را بازتاب می دهد و هم ابهاماتی پیرامون آنچه در زیر پوست بلوک قدرت می گذرد، ایجاد کرده است. برخلاف ادعای صورت گرفته اعتراضات سراسری دی ماه ۹۶ تفاوت های عمده ای با اعتراضات ۸۸ داشت و از سنخ مشابه نبود. اگرچه حرکت های سیاسی معمولا ارتباطی با وقایع گذشته دارند اما گسست ها و انفکاک این دو حرکت انقدر زیاد است که اشتراکات را به حاشیه می راند.

همچنین اعتراضات دی ماه ۹۶ که هنوز در سطحی به صورت متناوب ادامه دارد، در مجموع برای جمهوری اسلامی خطرناک تر بوده و ماهیت انقلابی دارد. البته هیچوقت به قدرت جنبش سبز در پایتخت نرسید اما گستره جغرافیایی و میزان شکاف با وضعیت موجود سیاسی به مراتب بیشتر بود. بنابراین برقراری این همانی بین دو رویداد یادشده مدعای کذبی بیش نیست.

اما می توان تصور کرد که نگرانی از تداوم و گسترش اعتراضات سراسری دی ماه ۹۶ و شکل گیری جنبشی فراگیر در حوزه اقتصاد سیاسی دستگاه امنیتی نظام را در موضع دفاعی قرار داده تا با برجسته سازی ۹ دی هم موازنه قوای وحشت و عوامل روانی را به نفع پایگاه اجتماعی خود تقویت کرده وهم آرایش نیروهای اجتماعی که از نقطه تعادل قبل از دی ماه ۹۶ خارج شده است را به جای قبلی خود برگرداند. اما دلیل مهمتر ارتباط بین بزرگ نمایی ۹ دی و پرداختن دوباره به جنبش سبز در ارتباط با ایجاد حساسیت پیرامون سال ۹۸ است که ابتدا از سوی خامنه ای شروع شد. در هفته گذشته چهره های نزدیک به رهبری و متعلق به اصول گرایان تندرو چون صادق آملی لاریجانی ، احمد علم الهدی و حیدر مصلح ابعاد ” فتنه ۹۸″ را روشن کرده اند که به زعم آنها قرار است نیروهایی در داخل نظام رهبری را آماج حمله قرار داده و وی را مقصر وضعیت تیره بار اقتصادی کشور جلوه بدهند. آنها این اتفاق را مشابه اعتراضات ۸۸ برشمرده و به نوعی با انتخابات مجلس یازدهم پیوند می دهند.

رصد کردن این اظهارات این فرضیه را قوت می بخشد که نهاد ولایت فقیه با احساس خطر از تشدید پیامد های تحریم های یک جانبه آمریکا در سال آینده به دنبال سناریو سازی امینتی است تا هر صدای مخالف بازگشت به سیاست تقابلی با آمریکا در درون حکومت را خاموش سازد و انسجام صوری و تحمیلی در بلوک قدرت برقرار سازد . هدف  ممانعت از شکل گیری  دیدگاه هایی است که معتقد به ضرورت مذاکره با دولت آمریکا  و رویکرد های احتیاط آمیز هستند و از این زاویه راهبرد مورد نظر رهبری و سپاه را تضعیف می کنند.

همچنین بخش مسلط قدرت با فرار به جلو مانع از این شود که مسئولیت مشکلات فزاینده کشور بر دوش رهبری گذاشته شود. برجسته سازی اعتراضات ۸۸ ازاین منظر قابل توجه است که یکی از خطوط تبلیغی مورد نظر، انداختن مسئولیت تحریم های کمرشکن دوران ریاست جمهوری دوم اوباما بر عهده میرحسین موسوی ومهدی کروبی است. بدینترتیب آدرس غلط در مورد منشا تحریم ها داده می شود  و تلاش می گردد تا رهبری تبرئه شود. اما بررسی شرایط کنونی جامعه و همچنین تحولات داخلی نیروهای نظام نه تنها تردید جدی در مورد موفقیت این تلاش های ایجاد می کند بلکه ابهامات زیادی را نیز دامن می زند. در حال حاضر حسن روحانی و اصلاح طلبان با راهبرد خامنه ای در عدم مذاکره با ترامپ در شرایط فعلی اتفاق نظر دارند. همچنین نیرویی در داخل نظام در حال حاضر وجود ندارد که بخواهد بمانند موسوی و کروبی  وحتی رفسنجانی به مخالفت با دیدگاه های خامنه ای بپردازد. مسیر اعتراضات اجتماعی کنونی نیز سمت گیری  منفی با هر دو جناح نظام دارد  وبر خلاف گذشته ظرفیت چندانی برای نیروهای میانه روی نظام ندارد . مگر اینکه اتفاقات جدیدی  در لایه های پنهان نظام در جریان است که بخش مسلط قدرت نسبت به گسترش آن خود را آسیب پذیر بشمار می آورد.

اما در خصوص جزئیات جدید منتشر شده ازگفتگو های مقامات نظام با موسوی و کروبی می توان گفت اطلاعات خاصی منتشر نشده است. خامنه ای و اژه ای از تلاش های خود برای اقناع رهبران نمادین جنبش سبز به متوقف کردن اعتراضات و کشاندن آنها به جامعه سخن گفته اند که پیشتر نیز به آنها اشاره کرده بودند. روایت های فوق ناقص، جهت دار و یک طرفه است. همانطور که داماد و نزدیکان موسوی و کروبی اظهار داشته اند باید تمامی فیلم های مذاکرات با خود آنها و نمایندگان کاندیداهای معترض انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری  منتشر شود تا افکار عمومی داوری درستی داشته باشد. اما همین اطلاعات هم بر عکس انتظارات بیت رهبری بیشتر به ضرر خامنه ای است و ابهامات نسبت به صحت نتایج انتخابات را بیشتر می کند. همچنین احترام بیشتری برای کروبی و موسوی و رهنورد در جامعه ایجاد می کند. این داده ها روشن می سازد آنها بی تفاوت به تهدید ها و تطمیع ها بر عهد خود با مردم باقی ماندند  وهزینه ها را به جان خریدند. اما نکات تازه را می توان در موارد زیر دسته بندی کرد:

  • خامنه ای برای اولین بار مدعی می شود با میرحسین موسوی رابطه عاطفی داشته است! در حالی که حامیان وی همواره بر اختلافات گسترده وی با موسوی و دوران مظلومیت او در زمان نخست وزیری موسوی مانور داده اند. برخی حتی مدعی شده اند موسوی از ابتدا منحرف بوده و به عنوان نیروی وابسته به آمریکا چهره اصلی اش را مخفی کرده بوده است! اما خامنه ای نشان داد علی رغم نزدیک شدن به یک دهه از نافرمانی موسوی همانطور که در جریان کسب رای برای نخست وزیری موسوی در کابینه اولش در برابر حملات امثال دیالمه از وی دفاع کرد، هنوز دیدگاه امثال حسین شریعتمداری ها را قبول ندارد و موسوی را به دلیل اشتباهات که البته از دید وی بزرگ است، سرزنش می کند، ولی شخصیت انقلابی وی را تخطئه نمی کند.
  • باردیگر آسیب پذیری بالا و هراس نظام از جنبش سبز و نافرمانی موسوی وکروبی مشخص می شود که چالشی جدی در درون جناح ها و کارگزاران نظام ایجاد کرده بود، بگونه ای که خامنه ای در جمع های خصوصی مجبور می شود به دفاع از خود و اتهام جناح اصلاح طلب در عدول از خط ومشی آیت الله خمینی بپردازد.
  • این اطلاعات بار دیگر اصرار غیر متعارف خامنه ای در مخالفت با ابطال انتخابات و برگزاری مجدد آن را آشکار می سازد. در حالی که اگر وی به سلامت انتخابات باور داشت، دلیلی نداشت که این طور سرسختانه مقاومت کند. او می توانست به صورت مشروط مخالفت کند و ابطال انتخابات را موکول به بازشماری تصادفی تعداد محدودی از صندوق های رای کند. همچنین اختلاف را به مدعی اصلی اختلاف یعنی شورای نگهبان ارجاع ندهد بلکه هیات مرضی الطرفینی را برای این کار انتخاب کند. اما وی این کار را نکرد و در دیدار با نمایندگان کاندیداهای معترض نیز آب پاکی را روی دستان آنها ریخت که در صورت بازشماری صندوق های رای نتیجه انتخابات تغییر نخواهد کرد. البته معترضان علاوه بر صندوق ها به نوع تجمیع آراء در وزارت کشور نیز اعتراض داشتند.
  • خامنه ای مدعی است که پیغام تنبه آمیز وی برای مهندس موسوی با پاسخ تقاضای ابطال انتخابات مواجه شده است و موسوی مدعی شده که اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی نیز چنین نظری دارند. خامنه ای در ادامه می گوید وی موضوع را بررسی کرده و رفسنجانی و خاتمی این ادعا را تکذیب کرده اند. از قرار معلوم در ان جلسه علاوه بر موسوی ، کروبی، خاتمی و رفسنجانی، سید حسن خمینی نیز حضور داشته است، حال اگر خاتمی و حسن خمینی در این خصوص روشنگری نکنند و ادعای خامنه ای را رد ننمایند، آنگاه فرصت دیگری برای شناخت مشی مذبذب آنها پدید می آید. رفسنجانی قبل و بعد از انتخابات بر وجود تقلب و تخلف تاکید داشت اما هیچگاه به صورت صریح خواهان ابطال انتخابات نشد.

در مجموع به نظر می رسد سالروز راهیپمایی حکومتی ۹ دی بیشتر اهداف دفاعی و بازدارنده داشته و بخشی از راهبرد نظام برای زمینه سازی جهت افزایش فضای پلیسی و سرکوب اعتراضات را  در آینده بازتاب می دهد. بعید است این تلاش ها تاثیری در موقعیت رهبران نمادین جنبش سبز ایجاد کند.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی, مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.