گامی جدید برای ایجاد قطب قدرتمند جمهوری‌خواهی در سیاست ایران

بیانیه ۴ سازمان(۱) « اتحاد جمهوری خواهان ایران»”، « حزب چپ ایران»، « سازمان های جبهه ملی ایران در خارج از کشور» و « همبستگی جمهوری خواهان ایران» در خصوص نیاز مبرم ملی به ایجاد جمهوری متکی بر آرای آزاد مردم ایران از رویدادهای خبرساز اخیر بود. این ۴ سازمان جمهوری خواه عرفی( سکولار) تمایز مشی و برنامه سیاسی خود با دیگر گرایش های سیاسی ایران که در ارتباط با نظم های « موروثی» و «ولایی» فعالیت می کنند، را اعلام کردند.

آنها در عین حال تصریح کردند که مجموعه نیروهای دمکراسی خواه را متنوع و متکثر ارزیابی می کنند ودر نهایت ساختار دمکراسی و نظام حکمرانی پساگذار باید از سوی مردم ایران در چارچوب رعایت پلورالیسم و حقوق شهروندی تعیین شود. از دید آنها تعامل با مشروطه‌خواهان از هر نوع آن،” تنها بر سر توافق بر بنیان قواعد دموکراسی، پلورالیسم و رقابت سیاسی و همچنین تنظیم چارچوبی برای کاهش مخاطرات دوران گذار و تسهیل مسیر انتخاب مردم برای استقرار نهادهای سیاسی دمکراتیک خواهد بود.”

در فرازی دیگر از بیانیه یادشده ” اقدامات مدافعان بازگشت به رژیم سلطنتی و مانور بر سر گفتمان‌های “باستان‌گرایی ایدئولوژیک”، “پوپولیسم راست” و “ناسیونالیسم افراطی” سراب معرفی شده است همچنین تلاش برای ترسیم یک ” منجی” از آقای رضا پهلوی  محکوم به شکست دانسته شده و در تعارض با نقش نمادین شاه مشروطه واصول دموکراسی ارزیابی شده است.  صادر کنندگان همچنین اظهار داشته اند: «شکل‌گیری اپوزیسیون توانمند برای مدیریت دوران گذار نیازمند به رسمیت شناخته شدن تکثر و تنوع موجود و پرهیز از رمانتیسم و الگوهای وحدت‌ صوری و همبستگی بر سر پذیرش قواعد دموکراسی و اصول رقابت سازنده و پرهیز از تخریب و بد اخلاقی‌ها است.»

در بخش پایانی بیانیه بر مخالفت با” سیاست‌های آلترناتیوسازی از سوی قدرت‌های خارجی و اتکاء اپوزیسیون به آن ها برای تحولات سیاسی در کشور” تاکید شده و اعلام شده است:

«  ما تاکید داریم که راه نجات کشور از بحران‌های دامنگیر آن، گذارخشونت‌پرهیز از جمهوری اسلامی، جدائی دین از دولت و ایجاد حاکمیت متکی بر رای و اراده‌ی آزاد مردم و پاسخگو به منتخبان خود است.»

این بیانیه را می توان تلاش بخشی از گروه های جمهوری خواه عرفی (سکولار) برای سازمان یابی  و تبیین برنامه متمایز خود برای آینده ایران به حساب آورد. البته آنها همانطور که خود نیز تصدیق کرده اند، معادل تمامی نیروهای جمهوری خواه نیستند اما می کوشند جمهوری خواهی فقط یک نام نباشد بلکه در پراتیک سیاسی موضوعیت یافته و هدفی راهبردی باشد نه اینکه جنبه زینتی پیدا کرده و وجه تفاوت آن با مشروطه خواهی پادشاهی و اصلاح طلبی در عمل مشخص نباشد.

همچنین تاکید بر اهمیت کار تشکیلاتی و سازمان یافته در برابر مدل توده ای و مبتنی بر جمع شدن مقطعی اشخاص ،دیگر ویژگی این بیانیه است. البته اهمیت نقش فعالان منفرد  وشخصیت های ملی در شرایط کنونی ایران  و فقدان توسعه سیاسی نفی نشده است.

با توجه به شرایط کنونی سیاسی ایران تقاضا برای وجود چنین حرکتی که در نهایت جمهوری عرفی (سکولار) مقید به موازین دمکراسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر را به عنوان یک  بدیل (آلترناتیو) سیاسی ومفهومی در برابر جمهوری اسلامی معرفی کند، وجود دارد. جمهوری خواهی عرفی یک جریان ریشه دار با سابقه پر فراز ونشیب ۱۷۰ ساله در ایران است که نسب آن به تلاش جمعی از سیاست ورزان پایتخت بعد از مرگ محمد شاه قاجار بر می گردد که با الهام از جمهوری فرانسه از صدرالممالک اردبیلی دعوت کردند تا با پذیرش ریاست جمهوری به حیات سلطنت در ایران پایان دهد که وی نپذیرفت.

مخاطب این بیانیه بخشی از جامعه دمکراسی خواه ایران است که مدل جمهوری متناسب با  حاکمیت جمهور ملت بدون هر گونه پسوند ایدئولوژیک و عقیدتی را می پسندد و خواهان نفی تمامی اشکال پیشامدرن حکمرانی در فردای ایران است.  تثبیت هویت و برنامه سیاسی مستقل جمهوری خواهان و ایجاد قطب جمهوری خواهی که نیازمند مشارکت فراگیر همه گرایش های جمهوری خواهی است و به این ۴ سازمان محدود نمی شود، لزوما منافاتی با ائتلاف سازی با دیگر گرایش ها در مسیر گذار مسالمت آمیز به دمکراسی ندارد. منتهی پویش هایی را نفی می کند که می پندارند شکل گیری ائتلاف فراگیر دمکراسی خواهان و تجمیع نیرو نیازمند به تعلیق در آمدن هویت های سیاسی و وحدت همگان حول چارچوب کلی دمکراسی خواهی است! در حالی که اساسا دمکراسی به میانجیگری شکل نظام سیاسی تحقق یافته و موجودیت عینی آن ضمن اشتراکات در پایه های اساسی در هر جامعه ای متفاوت  است. بین محتوی و فرم  حکمرانی نوعی ارتباط و هم آوایی وجود دارد و نمی توان گسست  کامل بین آنها برقرار کرد. از آنجاییکه ساختار دولت و نوع بورکراسی  آن حالت شی گونه ندارد، ازاینرو روبنای دموکراسی در برابر زیربنای آن منفعل  نیست و نمی توان رابطه دمکراسی با فرم را صرفا به ابزارانگاری تقلیل داد.

هر نظام سیاسی دمکراتیک ویژگی های شکلی خاص و متمایز خودش را دارد. تاسیس این نظام ها و ساختار های دولت (State) آنها اموری تصادفی و خودبخودی و یا محصول بی توجهی نیروهای سیاسی و اجتماعی به جنبه های شکلی نبوده است، بلکه دقیقا با توجه به شرایط اجتماعی، فرهنگ سیاسی، ریسک های بازسازی اقتدارگرایی ، موازنه قوا و نحوه رویارویی بین صاحبان قدرت آمرانه و دمکراسی خواهان در یک فرایند بین الاذهانی پدید آمده اند.

این ملاحظات برای آینده ایران نیز صدق می کند .بیانیه یادشده ذهنیتی را در بین جمهوری خواهان تقویت می کند که سیاست ورزی شان را  باید ابتدا حول افزایش همگرایی و ایجاد قطب قدرتمند جمهوری خواهی در اپوزیسیون سامان بدهند و سپس  با دیگر نحله های دمکراسی خواه  در خصوص توافق بر سر تبیین مناسبات دوران گذار و قواعد بنیان دمکراسی، پلورالیسم، تحقق نامشروط حقوق شهروندی و رقابت سیاسی وارد گفتگو شوند. به عبارت روشن تر همیشه پرچم متمایز و مستقل جمهوری خواهی را زمین نگذارند. ازاینرو این بیانیه را می توان از زاویه ای دعوت به شکل گیری همبستگی بر اساس پذیرش تکثر سیاسی موجود در جریان های دمکراسی خواه  دانست که  بر اساس دو اصل بنیادی سیاست یعنی “رقابت سازنده” و “توافق” می کوشد نیروهای سیاسی و اجتماعی را حول گذار خشونت پرهیز به دمکراسی همسو سازد. در این مسیر با درس آموزی از انقلاب بهمن ۵۷  تکاپوهایی چون  “ایجاد هژمونی حول اشخاص و جریان ها “، “شکل گیری ائتلاف های خلق الساعه “و “رویکرد های تخیلی در ایجاد وحدت صوری بر فراز تفاوت ها ” نفی می شود.

 

 

منبع:

  • http://iranma.us/190106/?fbclid=IwAR0YBRB0sGfFt-GAmqeG_uCoKPf7DuefC1xtHN8QdKmIRyh_UbbPQ0mjHw0

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.