نشست آلماتی ۲ و کور سوی امیدی کم رنگ

نشست آلماتی اگر چه دستاورد مشخصی نداشت اما طرفین از این نشست با رضایت خارج شدند و کور سوی امیدی بر ماراتون هسته ای ده ساله دمیده شد. در خصوص این نشست اخبار و اطلاعات متعدد و در عین حال متعارضی منتشر شده است که دقت و درستی آنها معلوم نیست. هیات های رسمی نیز به بیان صحبت های کلی و مبهم اکتفا کردند که شناخت تصویر درستی از روند مذاکرات را دشوار می سازد.

Untitled-1 copy
قرار است هیات های کارشناسی در خصوص چارچوب اداره و نحوه پیشبرد دور جدید مذاکرات جلساتی را در استانبول داشته باشند و سپس نتیجه بررسی ها و مدالیته در ماه فرودین سال جدید در نشست آلماتی ۲ مبنا قرار گیرد.
از آنجاییکه هیچ توافق مشخصی در گردهمایی آلماتی ۱ صورت نگرفته است لذا نمی توان انتظار داشت که آلماتی ۲ لزوما منجر به گشایشی در بن بست هسته ای شود. بررسی الگوی حاکم بر مذاکرات و رویارویی هست ای در دهه گذشته نشان می دهد هر گاه بعد از یک دوره گسست ، مذاکرات شروع شده است ،ابتدا فضای مثبتی حاکم گشته و دور نخست مذاکرات با امیدواری آغاز می شود. اما به تدریج فضا سیر منفی یافته و بی حاصلی مذاکرات منجر به گسست دیگر می گردد. در واقع روند تنش هسته ای با شیب مثبت حرکت کرده است و مذاکرات در مقاطع کوتاهی نقاط گسست را متصل ساخته و دوباره زمینه ساز گسست های دیگری شده اند. در این میان شکاف بین جامعه جهانی و جمهوری اسلامی روند افزایشی داشته است.
بر اساس این پیشینه می توان پیشبینی کرد همانطور که نشست بغداد به خوشبینی اجلاس استانبول در سال گذشته پایان داد ، آلماتی ۲ نیز نقطه خاموش شدن چراغ امید شود. در عین حال محتمل است گفتگو ها ادامه یابد و به توافقی شکننده و نا پایدار منجر گردد.
بر اساس اخبار و شنیده ها این بار غرب به طور نسبی در مقایسه با گذشته امتیاز های بیشتری را ارائه داد. نه تنها غنی سازی زیر ۵ درصد خط دیگر خط قرمز محسوب نمی شود بلکه حتی غنی سازی بیست درصد در حد تولید سوخت مورد نیاز قابل تحمل ارزیابی گشته است. در این راستا تعطیلی سایت فردو مطرح نیست اما تعلیق و عدم فعالیت ان در مقیاس زیاد مورد نظر است.
غرب انتظار دارد ایران بخش زیادی از ذخیره اورانیوم غنی شده با غلظت بالا را به خارج از مرز ها منتقل سازد. همکاری با آژانس را در سطح بالایی ارتقاء دهد که شامل بازدید های منظم و مرتب کارشناسان آژانس از سایت فردو و مراکز نظامی مشکوک به فعالیت های اتمی غیر صلح آمیز مانند بارجین گردد.
در این صورت در مرحله نخست تحریم طلا برداشته می شود . سپس گام به گام تحریم های یکجانبه به تعلیق در می آید. البته این طرح کلی است و گرنه در مذاکرات صورت گرفته غربی ها بحث تعلیق تحریم ها در هیچ سطحی را مطرح نکردند. بلکه توافق نموده اند تا نشست بعدی تحریم های موجود افزایش نیابد. در واقع همانطور که بانکی مون دبیر کل سازمان ملل بعد از مذاکرات گفت توپ در زمین ایران است. مذاکره کنندگان ایرانی در مجموع از گفتگو ها راضی بودند. به باور آنها این بار ۱+۵ واقع بینانه تر با مسائل برخورد کرده و به برخی از پیشنهاد های ایران نزدیک شده اند.
تیم ایران در مذاکرات آلماتی چند سناریو را بر اساس باز خوانی پیشنهاد اجلاس مسکو تنظیم کرده بود تا به فراخور پیشنهاد ۱+۵ ارائه دهد. بر خلاف برخی از گزارش ها تیم ایرانی هیچگاه اعلام نکرد که تحت شرایطی حاضر است غنی سازی اورانیوم را در هر سطحی به تعلیق در بیاورد. مذاکره کنندگان به صورت رسمی هر گونه تفاهم در خصوص توقف موقت غنی سازی بیست درصدی را تکذیب کردند.
رصد کردن مواضع دست اندرکاران امور نیز نشان نمی دهد که چنین قصدی در افق زمانی پیش دیدنی وجود داشته باشد. سخنان رهبری در تعارض آشکار با چنین تفاهمی است وقتی که وی صریحا می گوید: “هدف آمریکا از مذاکره یک کار تبلیغاتی است.” “مذاکره در عرف آمریکائی ها یعنی گفتگو برای قبول حرف آنها.” “می گویند سر میز مذاکره بنشینید تا تحریم ها برداشته شود که این دروغ است”. “با گفتگو کننده غیر منطقی نمی شود مذاکره کرد.”
تصویر پردازی مثبت حکومت از مذاکرات آلماتی ۱ را می توان با مانور تبلیغاتی آن در داخل کشور و بخصوص انجام پروپاگندا مربوط دانست. حاکمیت می کوشد تا به افکار عمومی القاء کند که مقاومت آنها باعث عقب نشینی غرب شده است. لذا تداوم خط تقابل و ایستادگی ظرفیت این را دارد که منجر به پیروزی بزرگ تر گردد.
نگاه حاکم بر دولت دوم اوباما اعطاء امتیاز بیشتر برای ترغیب ایران به همکاری است. این امر نیز به نوبه خود حاکمیت را تشویق می کند که با پایداری بیشتر بر روی فعالیت های هسته ای امتیازات بیشتری به دست آورده و تفاهم هسته ای را با بهای بیشتری بفروشد. همانگونه که توسعه قابلیت هسته ای منجر به عقب نشینی خطوط قرمز جامعه جهانی در خصوص غنی سازی اورانیوم شده است. رسیدن ایران به منطقه بازگشت ناپذیر و نفوذ ناپذیر شدن تاسیسات هسته ای ، غرب را مجبور به پذیرش ایران هسته ای خواهد نمود.
از سوی دیگر حتی اگر بحران اقتصادی حاکمیت را به سمت سازش سوق داده باشد باز انتظار ایران این است که پایان دادن به ماجرا جویی هسته ای با تعلیق سریع و یا گام به گام تحریم های یکجانبه و جهانی همراه شود. امری که تقریبا نشدنی است. برداشتن تحریم ها در آمریکا و سازمان ملل تابع تشریفات قانونی وقت گیری هستند.
غرب تا از درستی تصمیم و عملکرد حکومت در کنار گذاشتن فعالیت های حساس هسته ای مطمئن نشود تحریم ها را ملغی نمی سازد. تفاوت در انتظار و شکاف گسترده توقعات خود مانعی مهم در مصالحه هسته ای است.
البته از منظر بیرونی و عبنی تعلیق غنی سازی بیست درصد و بالا در ازاء تعلیق خرید نفت و بانک مرکزی در گام نخست ، توافقی منطقی است.
غرب و بخصوص آمریکا و اسرائیل بر خلاف گذشته خط قرمز خود را به ساخت فیزیکی بمب اتمی تغییر داده اند. در گذشته دست یابی ایران به قابلیت فنی و فناوری تولید بمب خارج از آستانه تحمل ارزیابی می شد.
اما غرب در عین حال برای مجبور ساختن حکومت به کنار گذاشتن تنش هسته ای کماکان از اهرم فشار استفاده می نماید. اگرچه تا ماه فروردین بعید است تحریم جدیدی اعمال شود. اما کنگره آمریکا در آستانه تصویب طرحی است که در صورت استنکاف حکومت از غنی سازی اورانیوم با سطح بالا محدودیت هایی در خصوص معاملات بانکی با ارز یورو بر ایران تحمیل شود. این موضوع فقط اختصاص به برنامه هسته ای ندارد بلکه گریبان ناقضان حقوق بشر و نهاد سپاه پاسداران را نیز می گیرد.
اگر چه به نظر می رسد گرایش رادیکال تر در عرصه سیاسی آمریکا با این کار در صدد اعمال فشار به دولت اوباما هستند که به طور نسبی در مقایسه با دیدگاه مجلس آمریکا و لابی های اسرائیل خواهان سختگیری کمتری بر ایران هست ، اما این طرح حربه لازم را به مذاکره کنندگان اتمی آمریکا و در نتیجه غرب می دهد تا به عنوان پشتوانه مذاکرات استفاده نمایند.
همچنین کارشناسان غربی ریسک توافق ناقص و شکننده را بالا می دانند که می تواند ایران را در مسیر مشابهی چون کره شمالی قرار دهد. رفع نگرانی های امنیتی از دید آنان محتاج تفاهم جامع با ایران است و خطر توافق ساختگی به مراتب بیشتر از وضعیت کنونی ارزیابی می گردد.
از سوی دیگر حکومت نیز می کوشد تا از فضای مثبت مذاکرات برای ممانعت از توسعه تحریم ها و مهار تاثیرات منفی تحریم های کنونی بهره بجوید. اولیت حکومت کماکان افزایش قابلیت و ظرفیت های هسته ای در عین دوری از خطوط قرمز غرب و اسرائیل قرار دارد. در حال حاضر سانترفیوژ های پیشرفته تری در خط تولید قرار دارند که با سرعت و سهولت بیشتری اورانیوم را تغلیظ می نمایند. این سانتریفوژ ها قرار است جایگزین نسل قبلی پی ۱ و پی ۲ شود.
بر این اساس گذشت زمان فاکتور مثبتی از دید رهبران نظام محسوب می شود که آنها در شرایط بهتری می توانند خواست خود را تحمیل نمایند. بخش مسلط قدرت تمایل دارد تا مصالحه به نحوی صورت بگیرد که زیر ساخت های هسته ای آسیب نخورده و هر گاه که شرایط مساعد شود دوباره قطار هسته ای به راه بیفتد.
در مجموع مباحثی که در مذاکرات کارشناسان در استانبول دنبال می شود نقش مهمی در سیر آتی مذاکرات و کش و قوس هسته ای خواهد داشت.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.