آخرین پالس های انتخاباتی خامنه ای

سید علی خامنه ای ۴۸ ساعت مانده به روز رای گیری ، به مناسبت تولد امام حسین آخرین سخنان انتخاباتی خود را بیان داشت. او در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری حضوری فعال در عرصه عمومی داشت و به نظر می رسد فرایند انتخابات در مراحل پیشا انتخاباتی ،نهضت ثبت نام ، بررسی صلاحیت ها و تبلیغات ،تحت نظارت وی انجام شده است. او برای آخرین بار به صحنه آمد تا حرف های نهایی ر ابزند. تا کنون اوضاع به نفع وی بوده است و تفریبا توانسته به اهدافش برسد اما نتیجه اصلی در روز ۲۵ خرداد هنگام اعلام نتایج روشن می شود. ممکن است رشته های وی پنبه شود .در سخنان خامنه ای نکاتی , وجود دارد که با توجه به انها می شود درک بهتری از سیاست حاکمیت برای انتخابات پیدا کرد. نکات فوق را بشرح زیر می توان دسته بندی کرد:

Untitled-1 copy
۱- تاکید بر مشارکت حداکثری
در این دوره خامنه ای مستقل از اینکه با نتیجه انتخابات چه خواهد کرد ، سیاست دلخواهش کشاندن هر چه بیشتر مردم به پای صندوق های رای است. او از این طریق می خواهد مشروعیت زایل شده نظام سیاسی را بخصوص در انظار جهانیان بازسازی نماید. وی حتی برای اولین بار مخالفان نظام را مخاطب قرارد اد که اگر کشور را دوست دارند در انتخابات شرکت نمایند. بنابراین سیاست خامنه ای کشاندن هر چه بیشتر بخش های مختلف جامعه و از جمله مخالفین به پای صندوق های رای است.
۲- تثبیت سالم بودن ساز و کار انتخابات
پس از سال ۸۸ ، عدم اعتبار ساز و کار انتخاباتی سایه سنگینی بر انتخابات ها داشت. این مسئله مانعی جدی پیشروی حاکمیت بود. ازاینرو خامنه ای می کوشد تا با نمایش مشارکت و برخورد مثبت گرایش های متنوعی از جامعه اعتماد بالا به ساز و کار انتخاباتی موجود را به نمایش بگذارد و ادعای تقلب در سال ۸۸ را غلط جلوه بدهد.
۳- حمایت از جلیلی
خامنه ای باز ضرورت اعتقاد رئیس جمهور به ایستادگی در برابر دشمنان خارجی و زیاده خواهی های غرب در پرونده هسته ای را برجسته ساخت.آدرس هایی که او داد با سعید جلیلی تطبیق دارد که تنها کاندید موجود است که به شکل مطلق از سیاست هسته ای حاکمیت دفاع می نماید. قالیباف و حداد عادل نیز تا حد زیادی دفاع می کنند ولی مابقی به درجاتی منتقد هستند. سعید جلیلی به لحاظ گفتمانی انطباق کامل با رهبری دارد. البته هنوز معلوم نیست حمایت تلویحی خامنه ای صرفا کدی است تا ماشین رای حاکمیت به نفع جلیلی وارد میدان شود یا اینکه اراده وی در رئیس جمهور شدن جلیلی را بازتاب می دهد. دیگر فاکتور نا مشخص میزان قدرت خامنه ای است. توان نرم افزاری و هژمونیک بخش وی در سالیان اخیر داخل بلوک قدرت تضعیف شده است. قدرت سخت افزاری او به موازات بیشتر شده است. حال انتخابات پیشرو فرصتی است تا مشخص شود خامنه ای می تواند تصمیماتش را به نحو دلخواه محقق سازد یا اینکه با تنگناهایی مواجه است.

۴- ابهام پیرامون طبیعی یا مصنوعی برگزار شدن انتخابات

در سخنان خامنه ای حاوی نکته ای ای نبود که بتوان نتیجه گرفت حاکمیت به صورت قطعی قصد دخالت در انتخابات و تغییر نتایج آراء را دارر. ممکن است رای هایی که به صندوق های رای ریخته می شوند با میزان تخلفات و تقلب های متعارف مبنای نتایج انتخابات قرار بگیرند. به نظر می رسد خامنه ای ضمن حمایت از جلیلی اما در برابر رای آوردن دیگران بازدارندگی ایجاد ننماید. کاندیدا های دیگر و بخصوص قالیباف نیز برای وی مشکل ساز نمی شوند. اگر چه فرض تقلب بزرگ نیز منتفی نیست. بخصوص اشاره وی بر قانون گرایی کاندیدا ها تا پایان کار می تواند نشانه ای دال بر این امر باشد.
۵- استفاده از انتخابات برای تداوم ستیزه جویی در سیاست خارجی
خامنه ای بار دیگر تاکید کرد که سیاست هسته ای و برخورد تقابلی در سیاست خارجی ادامه می یابد. او مستقل از اینکه چه کسی رای می آورد می پندارد انتخابات گرم و رقابتی باعث می شود تا فشار های خارجی بر جمهوری اسلامی کم شود و خنثی گردد. او می خواهد رای های ریخته شده در صندوق های رای را به سند حقانیت سیاست خارجی نظام تفسیر کند و به واسطه این پشتوانه فعالیت های هسته ای حساسیت برانگیز را ادامه دهد. خامنه ای به صراحت متذکر شد که رای های بیشتر و محکم تر قدرت منتخب ملت در برابر دشمنان را بیشتر می کند .البته موفقیت وی محل تردید است. بخش عمده ای از رای دهندگان با هدف مخالفت با ماجراجویی هسته ای و کاهش تنش به پای صندق های رای می روند. رای آوردن روحانی به معنای شکست سسیاست هسته ای حکومت است. اگرچه فرادستی بخش های غیر انتخابی و سیاستگزاری وی در سیاست خارجی و مسائل اتمی محور هایی هستند که وی می تواند حتی با ریاست جمهوری روحانی ، راهبرد ستیزه جویی خارجی اش را جلو ببرد.
۶- مانور روی آزاد بودن انتخابات
خامنه ای با حمله به کشور های خارجی و اپوزیسیون که آزادی انتخابات را زیر سئوال برد ه اند مدعی شد تمامی گرایش های جامعه در انتخابات نمانیده دارند. از قبل هم معلوم بود که وی بگونه ای شرایط را مدیریت می نماید که گزینه هایی منتقد وضع موجود و از جمله اصلاح طلبان در انتخابات مهندسی شده نمانیده داشته باشند. حال او می خواهد این اقدام را به منزله آزاد بودن جا بیندازد. البته ادعا های وی بعد از رد صلاحیت مشایی و رفسنجانی و ممانعت از کاندیداتوری گرایش های مختلف مخالف ،فاقد وجاهت است. ۸ کاندیدای تایید صلاحیت شده معادل تمام جفرافیای سیاسی ایران نیستند.

۷- آسیب پذیری در برابر فشار ها و انتقادات خارجی
خامنه ای در سخنانش بار ها به نقشه های دشمنان و رسانه های آن در ایجاد مشکل برای انتخابات اشاره کرد. این مسئله نشانگر حساسیتی است که حاکمیت نسبت به فعالیت های رسانه های خارجی و طرح دیدگاه های بدیل در مورد انتخابات دارند. از این منظر معلوم می شود حکومت در این خصوص آسیب پذیر شده و حد اقل فعالیت های رسانه های خارجی آنقدر تاثیر داشته است که رهبری جمهوری اسلامی این چنین با غیط و ناراحتی واکنش نشان می دهد.

۸- تضعیف جنبش سبز
خامنه ای بار ها در سخنانش به نکوهش اقدامات رهبران نمادین جنبش سبز پرداخت و اعتبار فعالیت های حامیان آنها و اعتراضات خیابانی را در زیر پوشش رفتار های غیر قانونی زیر سئوال برد. او می خواهد نحوه مواجهه رفسنجانی و تسلیم در برابر حکم حکومت را جایگزین نا فرمانی موسوی و کروبی در جنبش اعتراضی نماید. توفیق وی در این راه نیز محل تردید جدی است. بن بست ها و مشکلات موجود فایده مندی نا فرمانی و مقاومت را برجسته خواهد ساخت.
حال باید دید نتیجه انتخابات روز جمعه چه قدر با برنامه های خامنه ای تطبیق می کند

 

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.