تکانه‌هایی در شورای نگهبان

انتخاب حقوق‌دان‌های جدید شورای نگهبان، فعالیتش در عقیم‌سازی جمهوریت و جلوگیری از تحقق کامل اراده ملت در عرصه حکمرانی را وارد مرحله تازه‌ای ساخته است. عباسعلی کدخدائی هم از شورا رفت.

وی از سال ۱۳۸۴ سخنگویی شورای نگهبان را بر عهده داشت. او از معتمدین ونزدیکان شیخ احمد جنتی است و همچنین روابط نزدیکی با بیت رهبری و اصول گرایان افراطی دارد. بر مبنای برخی گمانه زنی‌ها مدیریت سیاسی شورای نگهبان، هماهنگ سازی ناظران و نیرو‌های تحت خدمت شورای نگهبان و اجرای خواسته‌های رهبری در مهندسی انتخابات توسط او صورت می‌گرفته است.

377270_987

در اصل جنتی ریاست و نظارت عالیه را بر عهده دارد ولی اجرای تدابیر خاص و هدایت تصمیمات شورای نگهبان در چارچوب خواست حاکمیت توسط عباسعلی کدخدایی در ۸ سال گذشته انجام شده است. او نقش محوری در ابلاغ و رسانه‌ای کردن عملکرد شورای نگهبان و دفاع از تصمیمات در انتخابات‌های سال ۸۸ و ۹۲ ایفا کرد.

او آنگونه که خود مدعی است از حسن روحانی و علی لاریجانی خواسته بود که از هاشمی رفسنجانی بخواهند که برای حفظ شان خود و مصلحت نظام از کاندیداتوری انصراف بدهد. صادق لاریجانی وی را به همراه ۵ حقوق‌دان دیگر به مجلس معرفی کرد اما بر خلاف توقعات وی نتوانست جزو سه نفر اول بشود. محسن اسماعیلی که ملایم ترین دیدگاه در بین اعضاء شورای نگهبان را دارد توانست با کسب ۹۱ درصد رای نمایندگان حاضر در مجلس رتبه اول را بدست آورد. بعد از وی سام سوادکوهی و نجات‌الله ابراهیمیان به ترتیب با کسب ۵۷ درصد و ۵۰ درصد نفرات بعدی شدند. این دو از چهره‌هایی هستند که در طول سه دهه گذشته در دستگاه قضایی فعالیت کرده و مدارج حقوقی را طی نموده‌اند.

کدخدایی ۱ یک رای کمتر از ابراهیمیان بدست آورد. تا بعد از ۱۲ سال از جمع اعضاء حقوق دان شورای نگهبان خارج گردد. او در ۸ سال گذشته همزمان نقش‌های معاونت اجرایی و سخنگویی شورای نگهبان را نیز بر عهده داشت.

انتخاب مجلس معنادار بود و تا حدی با پیروزی روحانی هم‌سویی داشت. جایگاه کدخدایی در بین حقوق‌دان‌های شورای نگهبان مشابه سعید جلیلی در بین کاندیدا‌های ریاست جمهوری بود. همچنین رای بالا به اسماعیلی که نزدیک‌ترین فاصله با منتقدین شورای نگهبان را دارد نیز پیام روشنی داشت که اکثریت مجلس خواهان تغییر رویه شورای نگهبان است. البته تغییر مورد نظر محدود به رعایت مولفه‌های پایه‌ای جمهوری اسلامی و حفظ بازی خودی‌ها است. اما با عملکرد جاری شورای نگهبان زاویه دارد.

معاونت اجرایی و امور انتخابات توسط دبیر شورای نگهبان انتخاب می‌شود. با توجه به نظر مثبت جنتی، می‌توان پیشبینی کرد کدخدایی پست معاونتش در شورای نگهبان را حفظ نماید. اما تصمیم شورای نگهبان مبنی بر مسکوت گذاشتن انتخاب سخنگو وصرفا انتخاب دبیر و قائم مقام دبیر، امر غیر متعارفی بود که حتی مورد توجه خبرگزاری فارس نیز قرار گرفت. به نظر می‌رسد اختلافات در داخل شورای نگهبان رو به افزایش است و این امر باعث شده تا کدخدایی نتواند توسط اکثریت اعضاء شورا به سخنگویی برگزیده شود. همچنین برایند نظرات بگونه ای بوده که فعلا سخنگو نیز انتخاب نشده است و ممکن است شورای نگهبان دیگر سخنگویی تعیین ننماید.

اختلاف در شورای نگهبان امر جدیدی نیست اما این اختلاف تاثیری بر برونداد شورای نگهبان تا کنون نداشته است. الیته تصمیم گیری‌های اصلی شورای نگهبان معمولا توسط اراده‌های مسلط قدرت و در بیرون از شورا گرفته می‌شود. در انتخابات سال ۱۳۸۸ شایع بود که دو عضو شورا تمایل به ابطال انتخابات داشته‌اند. در این دوره نیز مساله رد صلاحیت رفسنجانی در شورای نگهبان مساله ساز شده بود و حذف رفسنجانی از زقابت‌ها تنها با نظر مثبت سه فقیه و ۵ حقوق دادن صورت گرفت. آیت الله هاشمی شاهرودی غایب بود. آیت الله مومن مخالفت کرد و سرانجام با پافشاری شیخ محمد یزدی و احمد جنتی و رای مثبت مدرس یزدی و اکثریت حقوق‌دان‌ها، صلاحیت رفسنجانی احراز نشد.

اما این رویداد بسادگی انجام نشد. رفسنجانی مدعی است ابتدا شورای نگهبان صلاحیت وی را تایید کرده است. اما با حضور وزیر اطلاعات فضا عوض می‌شود. اگر چه با مخالفت برخی از اعضاء، حیدر مصلحی در هنگام تصمیم‌گیری جلسه شورای نگهبان را ترک می‌کند. کدخدایی این مساله را رد می‌کند اما در عین حال اصل حضور حیدر مصلحی را می‌پذیرد که به عنوان رئیس یکی از منابع استعلام شورای نگهبان اطلاعاتی را در خصوص کاندیدی دیگر مطرح کرده است. حضور وزیر اطلاعات و یا رایزنی‌های وی برای لیست نهایی افراد تاییدصلاحیت شده مسبوق به سابقه است. اما این مذاکرات پیش از جلسات نهایی شورای نگهبان صورت می‌گرفت.

حال به نظر می‌رسد بعد از این واقعه اختلافات در شورای نگهبان بیشتر از قبل شده است اگر چه هنوز جدی نیست. عدم انتخاب کدخدائی به عنوان سخنگو یکی از جلوه‌های این اختلاف است. از بیرون نیز اصول گرایان منتقد وضع موجود و مخالفان یکه تازی ولی فقیه و اصول گرایان افراطی از بیرون فشار می‌ آورند تا شورای نگهبان تغییراتی را انجام دهد. طرح پیشنهاد علنی شدن مذاکرات شورای نگهبان در این راستا است.

تا پیش از انتخابات یزدی و جنتی بخش تند رو و شاهرودی و مومن بخش میانه‌روی فقهای شورای نگهبان را نمایندگی می‌کردند. مدرس یزدی در وسط آنها قرار داشت. مهدی شب زنده‌دار که به عنوان عضو جدید شورای نگهبان جایگزین آیت الله رضوانی شد، مشی‌ای مشابه مدرس یزدی دارد. او فقط در حوزه علمیه فعالیت می‌کرده و با شورای فقهی شورای نگهبان همکاری می‌کرده است. در مجموع مدرس یزدی و شب زنده‌دار به شاهرودی و مومن نزدیک‌تر هستند. اما شیخ محمد یزدی نیز بعد از انتخابات تغییر موضع محدودی پیدا کرده و از گفتمان سوم تیر دور گشته و به اصول‌گریان سنتی نزدیک‌تر شده است. بنابراین موازنه قوای کنونی شورای نگهبان نشانگر افزایش فاصله این شورا با اصول‌گرایان تند رو است.

البته این مساله تا جایی است که تصمیم گیری‌ها بر عهده شورای نگهبان باشد و گرنه اگر قرار بر دخالت رهبری و اراده‌های مسلط بیرون از شورا باشد، شکاف داخلی تعیین کننده نیست. در روز‌های آینده مشخص می‌شود که عملکرد شورای نگهبان نیز در فصل جدید سیاسی ایران تغییر می‌کند یا اینکه اختلافات از محدوده کنترل شده و نا چیز عبور نمی نماید.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

1 پاسخ به تکانه‌هایی در شورای نگهبان

دیدگاه‌ها بسته هستند.