توجه به رهبر عرفان حلقه

محمد علی طاهری در شرایط سختی در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین بسر می برد. چهار هفته از زمان اعلام اعتصاب غذای تر او می گذرد.او از سال ۱۳۹۰ توسط نیرو های حفاظت اطلاعات سپاه بازداشت شد. در مدت ۲۷ ماه حبس که به شکل مستمر در سلو های انفرادی بوده است، وی فقط یک هفته مرخصی داشته است و مقامات قضایی تکلیف پرونده وی را روشن نکرده اند. او در دوران بازجویی مورد اذیت و آزار و فشار روحی قرار گرفته و مجبور به اعتراف تلویزیونی برای علیه خود و دیدگاه های عرفانی اش شد.

5702541405_f757faab45-e1328064638671

در حال حاضر و بر طبق اخبار رسیده طاهری به دلیل از سر گذراندن اعتصاب غذا های پیاپی، شکنجه های جسمی و روحی مکرر و مداوم، عفونت گسترده در ناحیه فک و دندان، در وضعیت بسیار وخیم و نگران کننده ای از نظر جسمی بسر می برد.

هدف آقای طاهری از اعتصاب غذا پایان بخشی به بی عدالتی ها، اجرای عدالت قضایی و آزادی است. او تا کنون ۵ شکوائیه به رئیس قوه قضائیه ارسال داشته است. موارد مهم تظلم خواهی و اعتراض وی به شرح زیر است:

· ارائه حکم جعلی اعدام و اعمال شکنجه های روحی روانی بر اثر صدور حکم اعدام

· تهدید خانواده در صورت عدم همکاری با اطلاعات سپاه

· وعده آزادی در قبال انجام مصاحبه فرمایشی و عمل نکردن به وعده

· دریافت اعتراف زوری و ایجاد فشار برای نوشتن و امضای اعترافات اجباری

· بازجویی غیر استاندارد با چشم بند و رو به دیوار و…

· دروغ پردازی و افترا و ترور شخصیتی از طریق وارد کردن اتهام ارتباط نا مشروع از طریق لمس نا محرم

· جلوگیری از ملاقات با خانواده تا ٩ ماه( تا اتمام دادگاه بدوی)

· عدم انتقال به بند عمومی

· جلوگیری از ملاقات و تماس تلفنی با وکیل اول قبل از دادگاه بدوی و وکیل دوم قبل از دادگاه تجدید نظر

· سرقت لوازم و وسایل، از طریق شکستن درب گاوصندوق های دفتر موسسه در حالی که دفتر به دستور مقامات قضایی پلمپ بوده است

· عدم استرداد لوازم و مدارک شخصی ضبط شده حتی پس از صدور حکم دادگاه تجدید نظر

· برگزاری دادگاه غیر علنی و پشت درب های بسته و انجام تفتیش عقاید

· اخذ استعلام های سفارشی، فرمایشی به منظور تایید اتهامات

· اطاله دادرسی از طریق حجیم کردن کیفر خواست با اتهامات ساختگی

· تهدید به قطع ارتباط با خانواده و تبعید به شهرستان دور در قبال اعتصاب غذا

· جلوگیری از پاسخ کتاب های فرمایشی ارائه شده به دادگاه از طرف موسسه بهداشت معنوی، زیر شاخه اطلاعات سپاه پاسداران و توقیف جوابیه های این کتاب ها (افسون حلقه، عرفان حقه و…)

· سو استفاده از آلبوم های عکس های خانوادگی و قرار دادن آنها در معرض دید عموم

محمد علی طاهری بنیانگزار عرفان حلقه و دو طب مکمل فرادرمانی و سایمنتولوژی است. او در سالیان گذشته توانسته است طرفداران زیادی در ایرانیان داخل و برون مرزی پیدا کند. حامیان وی محدود به افراد مذهبی نیستند و طیف متنوعی را چه به لحاظ باور های مذهبی، دیدگاه های سیاسی و پایگاه اقتصادی در بر می گیرند.

حساسیت نهاد های امنیتی بعد از بروز شکاف بین جریان احمدی نژاد و حاکمیت نسبت به طاهری به اوج رسید و مورد برخورد امنیتی وقضائی قرار گرفت. انتساب جریان احمدی نژاد به رمالی و فال گیری و ارتباط با غیب برنامه ای بود که نهاد های امنیتی و حامیان رهبری برای اعتبار زدایی از احمدی نژاد در طرفداران نظام در پیش گرفتند. در این راستا طاهری و عرفان حلقه و افراد دیگری که برنامه های عرفانی و ارتباطات ماورائی خارج از چهارچوب های مورد نظر حکومت را دنبال می کردند، طعمه سناریو های امنییت شدند. تا با اخذ اعترافات دلخواه، برنامه حاکمیت در عرصه عمومی برای زمینگیر کردن جریان احمدی نژاد و مهار انها جلو رود. البته ارتباط خاصی بین طاهری و مشایی وجود نداشته و ندارد. اصول و موازین عرفان حلقه تفاوت ماهوی با بینش امثال مشایی دارد. اما نیرو های امنیتی از این امر بهره برداری کردند و به مانند دیگر پرونده ها، با ایجاد فشار و مسئولیت ناپذیری دستگاه امنیتی، شخصیت متهمان را خرد کرده و دعاوی کاذب را از دهان آنها جاری ساختند.

البته گرایش با علوم خفیه وغیبی و ارتباط با نیرو های فرا مادی در حلقه یاران احمدی نژاد طرفدارانی داشت و این دولت مدعی هدایت غیر مستقیم از سوی امام زمان بود. همچنین ارتباطاتی با برخی از جن گیر ها داشت. ولی بزرگنمایی این مساله یک پروژه امنیتی تحت هدایت بیت رهبری بود. در حالی که بر مبنای برخی شنیده ها خود رهبری با جن گیر ها ودعا نویس های معروف تهران در ارتباط است. یا برخی از بزرگان حوزه مدعی رابطه با غیب هستند. در دولت های قبلی نیز برخی از افرادی که به جن گیر وفال گیری مشهور هستند محل مراجعه مقامات ارشد دولتی بوده اند. بنابراین مساله ارتباط جن گیر ها و رمال ها هدف اصلی حمله به دولت احمدی نژاد از سوی دستگاه قضایی و امنیتی نبود بلکه از این موضع استفاده ابزاری کردند.

دلایل برخورد با طاهری ریشه های عمیق تری نیز دارد. فعالیت های عرفانی و روان درمانی وی که در ارتباط با گزاره های دینی انجام می شود به دلیل استقلال وی خوشایند حکومت نیست. همچنین روحانیت نیز نظر منفی نسبت به این گونه فعالیت ها دارد. رشد نسبی زیاد پیروان این حلقه برای حاکمیت نگرانی های امنیتی و ایدئلوژیک ایجاد کرده بود.

بنابراین قابل انتظار بود که در شرایطی طاهری در تور امنیتی نظام قرار بگیرد. یکی از حساسیت های بالای جمهوری اسلامی از ابتدا تا کنون شکل گیری تشکل های مستقل و دگراندیش بوده است. تشکیلات اساسا از دید دستگاه امنیتی و رهبری جمهوری اسلامی امری منفی است و حتی از خودی ها هم تحمل نمی شود. ولی شدت برخورد حکومت با جریان های مستقل که در صدد تشکل یابی هستند ویا جمع زیادی را جذب می کنند، بالا است.

پیروان عرفان حلقه در ایران زیاد هستند وتعداد آنها رو به افزایش است. این مساله باعث هراس حکومت است و به این دلیل، شکست شخصیت طاهری و وادار کردن وی به اعتراف اجباری و اقرار بر علیه خودش را در دستور کار قرار دادند.

حمایت از آزادی طاهری و احقاق حقوق وی از منظر حقوق بشری امری شایسته و بایسته است. حقوق شهروندی او نقض شده ست. او محق است تا در سابه آزادی های مذهبی به ترویج عقاید و باور هایش بپردازد. حکومت حق دخالت و ایجاد محدودیت برای وی را ندارد. از این رو از فعالان حقوق بشری انتظار می رود به پشتیانی از حقوق پیروان عرفان حلقه مستقل از موافقت و یا مخالفت با باور های آنها، بپردازند.

یکی از سویه های منفی فعالیت های حقوق بشری در ایران، تمرکز توجهات نهاد ها و مدافعان برجسته به فعالان سیاسی و افراد مشهور است. معمولا فعالان مدنی و شخصیت های مذهبی و قومیتی کمتر مورد توجه واقع می شوند واخبارو اطلاعات مربوط به آنها در حاشیه قرار می گیرد. در نتیجه مامورین امنیتی وقضایی با فراغ بال بیشتر به نقض حقوق و سرکوب آنها می پردازند.

از اینرو شایسته است تقاضا برای آزادی طاهری و دیگر فعالان مذهبی و معنویت گرای دگر اندیش و مستقل در کانون توجه سازمان ها و مدافعان حقوق بشری در داخل و خارج قرار بگیرد. طاهری در موقعیت وخیمی است است. هر اتفاقی برای وی بیفتد مسئولیتش با مقامات قوه قضائیه است. بنابراین تا دیر نشده با تجمیع حمایت ها به یاری وی بشتابیم.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.