نشانه‌ها و تأثیرهای دیپلماسی نیویورکی روحانی

سخنرانی روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل روزنه‌های خوش بینی نسبت به تحول در سیاست خارجی جمهوری اسلامی را تنگ کرد، اما در عین حال هنوز امیدهایی به باز شدن گره هسته‌ای وجود دارد. می‌توان گفت که فصل جدیدی در ماراتن ده ساله هسته‌ای ایران شروع شده است. طرفین منازعه قبول کرده‌اند، وزن بیشتر را به دیپلماسی بدهند و آمادگی و اراده طرف مقابل در حل مشکلات را بسنجند. در این میان محل نزاع از سنجش توان مقاومت و قدرت تعقیب خواسته‌ها خارج از مسیر مذاکرات، به ارزیابی کف و سقف امتیاز‌های مورد نظر تبدیل شده است.

Ruhani-UN2

سخنان روحانی با استقبال اصول گرایان، رئیس قوه قضائیه و نیرو‌های سیاسی وابسته به سپاه پاسداران مواجه شد. آنها با سخنان اوباما نیز برخوردی نسبتاًمثبت کردند و خواهان تحقق عملی حرف‌های آشتی‌جویانه او شدند. سخنان رحیم صفوی را می‌توان برآیند نظر بخش‌های انتصابی حاکمیت دانست؛ او مدعی عقب نشینی آمریکا و ضرورت حفظ طلبکاری ایران از بزرگترین قدرت نظامی دنیا شد.

اما هواداران روحانی از سخنان وی همچون اصول گرایان استقبال نکردند. برخی حمایت کم رنگ نمودند و در عین حال جمعی نیز موضعی انتقادی اتخاذ کردند.

مقامات کشور‌های فرانسه و آلمان و ایتالیا در دیدار با روحانی و دیگر سطوح دیپلماتیک ایران خط کلی حرف اوباما و سیاست راهبردی آمریکا در سنجش عملکرد و دیدگاه عملی دولت روحانی را پی گرفتند. غرب با استقبال از تعامل روحانی منتظر اقدامات عملی او است. از این رو سنجش تحقق‌پذیری امید‌های تازه به مذاکرات ۱+۵ در روز پنجشنبه و نشست ماه اکتبر موکول می‌شود.

محور‌های سخنان روحانی در مصاحبه با خبرنگاران آمریکایی

روحانی در مصاحبه با رسانه‌های آمریکایی ابعاد دیگری از برنامه خود را روشن کرد. ابتدا در مصاحبه با “سی ان ان” و دیگر رسانه‌ها از جمله “ان بی سی” تصریح کرد که بر خلاف احمدی نژاد منکر اصل جنایت نازی‌ها علیه یهودیان نیست. اما ذکری از هولوکاست نکرد و تعیین اندازه و تعداد قربانیان را به مورخین و پژوهشگران واگذار کرد. پاسخ او تقاوت معناداری با ادعا‌های احمدی نژاد در انکار هولوکاست داشت.

روحانی علایمی نشان داد در این مورد که دولت وی وارد چالش با یهودی‌های جهان نمی‌شود و برخورد تهاجمی با اسرائیل نیز ندارد. او سعی کرد حساسیت‌های یهودیان دنیا را نسبت به حکومت ایران کاهش دهد. اما روحانی در عین حال برخورد تقابلی با دولت اسرائیل دارد، چنانکه در نیویورک مواضع سفت و سختی علیه آن اتخاذ کرد. دولت روحانی در زمینه صلح اسرائیل وفلسطین تمایلی به تلاش مثبت ندارد و سیاست حاکم بر سه دهه حیات جمهوری اسلامی را ادامه می‌دهد. دولت یازدهم همچنین می‌کوشد حساسیت‌ها نسبت به برنامه اتمی حکومت را به ساختار هسته‌ای اسرائیل تسر‌ی دهد و از این طریق به رویارویی با اسرائیل در چارچوب ایده خلع سلاح هسته‌ای بپردازد. دولت نتانیاهو نیز تمام سرمایه اش را در روز‌های قبل و بعد از سخنرانی روحانی برای بی اعتبار سازی وی به کار گرفته است. نتانیاهو توافق عمومی اوباما و روحانی برای تنش‌زدایی را مثبت ارزیابی نمی‌کند و پنهان نمی‌کند که برنامه دولت اسرائیال ایجاد اختلال در روند مذاکرات پیش روی ایران و ۱+۵ است. البته فشار اسرائیل و لابی هایش در امریکا در کنترل امتیازاتی که ممکن است آمریکا به ایران بدهد تاثیر دارد، ولی این عامل تعیین کننده ارزیابی نمی‌شود.

روحانی سعی کرد پیامدهای منفی عدم وقوع رخداد‌های نمادین در فرو ریختن یخ‌های رابطه با آمریکا را کنترل کند.

او اعلام کرد مشکلی با درخواست کاخ سفید در ملاقات کوتاه و دست دادن با اوباما نداشته است و تیم همراهش مشغول آماده سازی و برنامه ریزی بوده‌اند اما چون زمان بررسی کوتاه بود و از سوی دیگر تیم ایران می‌خواستند ملاقات به صورتی انجام شود که منافع ایران حاصل گردد، لذا تصمیم گرفتند فعلا این اتفاق نیفتد.

اما با کنار هم قرار دادن همه فکت‌ها دشوار بتوان حرف روحانی را باور کرد. دلایل وی نفی کننده ملاقات رسمی با اوباما است و مشمول اقدامات نمادین چون دست دادن، رد و بدل کردن کلمات کلی و ژست‌های سیاسی نمی‌شود.

مقامات آمریکایی ادعا کرده‌اند هیئت ایرانی به دلیل نگرانی از پیامد‌های تماس با اوباما در داخل ایران، از این کار انصراف داده‌اند. روحانی در مصاحبه با ان بی سی در داخل ایران و پیش از سفر به نیویورک، تمایلش برای رویداد‌های نمادین را نشان داده بود. از اینرو به نظر می‌رسد احتمالا پیام‌های مخالفتی از داخل ایران و راس بالای قدرت صادر شده و روحانی تصمیم قبلی اش را ملغی کرده است.

ین واقعیت نشانگر تنگناهایی است که روحانی در تنش‌زدایی با آمریکا با آن مواجه است. او بار دیگر اعلام کرد رهبری به وی اختیار داده تا آزادانه برای حل مشکلات مذاکره کند. اما این اختیار بعید است مشمول تصمیم گیری‌های کلیدی باشد. او فقط مجاز است در محدوده ترسیم شده وارد عمل شود نه اینکه هر طور خواست تصمیم بگیرد و با محدودیتی مواجه نباشد.

سیاست هسته‌ای

اما حرف اصلی روحانی روشن کردن جزئیات بیشتری از طرح مورد نظرش برای مصالحه هسته‌ای بود. او در مصاحبه با خبرنگاران آمریکایی در نیویورک آنگونه که ان بی سی گزارش داده است، حوزه انعطاف در خصوص فعالیت‌های هسته‌ای را اعلام نمود. روحانی بر پذیرش اصل غنی سازی اورانیوم در خاک ایران تاکید کرد و صحبت بر سر آن را غیر قابل قبول خواند. اما در عین حال اظهار داشت سطح و دامنه فعالیت‌های غنی سازی و تعداد سایت‌های فعال در این زمینه در جریان مذاکرات قابل گفت‌وگو است. این اظهارات در صورت همراهی رهبری و بخش‌های دیگر حاکمیت راه را برای مصالحه هسته‌ای باز می‌کند.

از موضع جدید روحانی می‌توان نتیجه گرفت ایران آماده ارائه امتیازاتی چون تعلیق غنی سازی بیست درصدی اورانیوم و عدم فعالیت سایت فردو است. ارائه این پیشنهادات و برخورد سازنده غرب در برداشتن متناسب و بهنگام تحریم‌ها قفل‌های هسته‌ای را می‌گشاید.

اگر این سخنان روحانی توسط ظریف و تیم مذاکره کننده ایرانی در جریان گفت‌وگو‌های پنجشنبه نیز تکرار شود و به صورت اقدامات مشخص و قابل راست آزمایی ارائه گردد، آنگاه گامی مهم در برداشتن موانع و تسهیل تفاهم هسته‌ای خواهد بود.

بررسی جوانب مختلف موضع گیری‌های دولت یازدهم در سیاست خارجی نشان می‌دهد، دولت روحانی به دنبال راه حل سریع برای حل بحران هسته‌ای است. در واقع انتظار دارد از طریق یک قدم بزرگ و به یکباره مشکل را حل نماید نه اینکه وارد فرایندی طولانی و گام به گام شود.

رفتار تیم جدید برای پیشبرد مذاکرات هسته‌ای ممکن است ماجرایی مشابه قطعنامه ۵۹۸ بارآورد که ایران در آن بر خلاف عملکرد گذشته خود به یکباره صلح را پذیرفت و با سرعت به سمت نهایی کردن و تصویب قرارداد پیش رفت. دلایل مختلفی را می‌توان برای انتخاب رویکرد تحول‌آور در نظر گرفت. نخست وابستگی بالای موفقیت برنامه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روحانی به تنش زدایی و رفع تحریم‌های فلج کننده است. از سویی دیگر با توجه به شرایط متغیر صحنه سیاسی ایران، ریسک امید بستن به فرایند زمان‌بر بالا است. سرمایه سیاسی روحانی چه به لحاظ اعتبار مردمی و چه همراهی و عدم مخالفت بخش مسلط قدرت محدود است و در چارچوب زمانی معینی وی می‌تواند این سرمایه را خرج نماید.

البته تیم مذاکره کننده جدید معتقد است، گفت‌وگو‌ها باید از مسیری جدید و غیر از نقطه‌ای که در آلماتی ۲ پایان یافت، شروع شود. یکی از افراد نزدیک به هیئت نمایندگی به خبرگزاری فارس گفته است: « به دنبال انتخابات ریاست جمهوری در ایران و دیگر تحولات مهم منطقه‌ای و بین‌المللی، فضای مذاکراتی بین ایران و ١+۵ نسبت به گذشته به طور کامل دگرگون شده و بنابراین مذاکرات هسته‌ای، نه در شکل و نه در محتوی، نمی‌تواند در مسیر گذشته خود حرکت کند.»

این برخورد هم تسهیل‌گر است و هم در عین حال می‌تواند بر پیچیدگی‌ها بیفزاید. اما این نکته را نمی‌توان رد کرد که شرایط جدیدی در مذاکره ایران و غرب رخ داده است، اگر چه به صورت کامل، گسسته از گذشته نیست. غرب تغییر راهبردی نداده است. هسته مرکزی سخنان اوباما، اولاند و هیگ تاکید بر ضرورت عمل متناسب ایران با ادعای تعاملی و مانور‌های تاکتیکی برای توافق است.

البته اوباما بیش از گذشته نرمش نشان داد و به اصل استدلال‌های حکومت ایران مشروعیت داد اگر چه آنها را کافی ندانست و به صورت تردید آمیز برخورد کرد.

در عین حال اوباما باید پیشنهاد مهم و جذابی از ایران دریافت کند و گرنه در برابر فشار‌های اسرائیل و نگرانی‌های امنیتی آن و همچنین حساسیت‌های کنگره نمی‌تواند به سمت کاهش فشار بر حکومت ایران حرکت کند. نامه مشترک مک کین و چاک شومر دو سناتور برجسته جمهوری خواه و دمکرات آمریکا نشان دهنده سخت گیری کنگره آمریکا نسبت به برداشتن تحریم‌ها علیه حکومت است. اما رفتار ایران هنوز نا معلوم است و بین تغییر استراتژیکی و تاکتیکی نوسان می‌کند. عقب نشینی حکومت از موضع قبلی هسته‌ای آشکار است اما دامنه و چگونگی آن مبهم است.

در کل مذاکرات پیش رو فرایند ساده‌ای نیست و متغیر‌های متعددی دارد و چه بسا برخی فاکتور‌های تازه در حال شکل‌گیری هستند. مذاکرات روند متحولی دارد و تصمیمات طرفین بسته به شرایط، در معرض تغییر و تحول است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.