استارت عارف برای انتخابات مجلس دهم

محمد رضا عارف در انتخابات هیات مدیره بنیاد باران شرکت نکرد. همین مساله، گمانه‌زنی‌هایی مبنی بر تمایل وی به ایفای نقش مستقل در عرصه سیاسی را موجب شده است؛ آیا عارف می‌خواهد از زیر سایه خاتمی بیرون بیاید؟
موقعیت او بعد از ۲۴ خرداد در عرصه سیاسی ارتقا یافته و به طور نسبی فعالیت‌ها و سخنرانی‌های عارف بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بیشتر شده است.

البته عارف کناره گیری خود از هیات رییسه بنیاد باران را امری عادی بر شمرد و هم‌چنین فعالیت‌های بنیاد امید ایرانیان را هم‌سو با بنیاد باران اعلام کرد.

download

وی اعلام کرد: «در سال ۸۸ تصمیم گرفتیم بنیاد امید ایرانیان که هم‌سو با بنیاد باران است با اولویت دادن به فعالیت‌های علمی، پژوهشی، اجتماعی و فرهنگی تاسیس کنیم. این بنیاد فعالیت سیاسی بصورت حزبی ندارد و محور فعالیتش اجتماعی، فرهنگی و علمی است.»

اما حضور عارف در بنیاد امید ایرانیان و به خصوص توسعه فعالیت‌های آن تاثیرات و نتایج سیاسی درپی داشته است. جمعی از نیرو‌های سیاسی و اجتماعی بعد از انصراف عارف از رقابت‌های انتخاباتی به وی پیشنهاد کردند تا یک حزب سیاسی جدید راه بیاندازد. وی ضمن برخورد مثبت با این پیشنهاد ولی جواب قطعی نداد و انجام آن را منوط به بررسی کارشناسی کرد. با گذشت بیش از ۵ ماه از انتخابات وی هنوز تصمیمش در این خصوص را نگرفته است.

انصراف عارف از انتخابات برای وی سرمایه سیاسی ایجاد کرد. اکنون او در بخشی از بدنه اصلاح‌طلبان و مدافعان گفتمان اعتدال طرفدار دارد. کناره گیری وی که در پیروزی روحانی در دور نخست تاثیرگذار بود از سوی رای دهندگان عمل بزرگوارانه و در خور ستایش تفسیر شد. از این‌رو بعد از انتخابات جمعی طی ملاقات‌ها و یا پیام‌های کتبی به تشکر از وی پرداختند. این حمایت‌ها اندوخته سیاسی برای عارف به وجود آورده و موقعیت بالقوه خوبی برای وی در انتخابات مجلس ایجاد کرده است.

البته او از پاسخ‌گویی به برنامه‌هایش در انتخابات مجلس طفره می‌رود و این بحث را زود هنگام بشمار می‌آورد. وی در پاسخ نسبت به سرلیستی احتمالی وی در انتخابات مجلس چنین گفت: «شخصا علاقه‌ای ندارم در این مقطع وارد مباحثی شوم که کمکی به انسجام اصلاح‌طلبان نمی‌کند. طرح این‌گونه مباحث زود هنگام است و در جهت افتراق بین اصلاح‌‌طلبان مطرح می‌شود. همه فعالیت‌ها باید در راستای مشارکت حداکثری مردم و افزایش انسجام و همبستگی و هم‌دلی پیش برود».

او با تاکید بر ضرورت شرکت در انتخابات مجلس تاکید کرد: «اصلاح‌‌طلبان باید با هماهنگی با یکدیگر و فعالیت تشکیلاتی منسجم در انتخابات مجلس آینده که انشاءالله به مانند انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم برگزار می‌ شود حضور جدی داشته باشند و اگر مشارکت مردم چشم‌گیر باشد پیروزی اصلاح‌طلبان دور از دسترس نیست.»

توجه به این اظهارات و هم‌چنین رصد کردن تحرکات عارف روشن می‌سازد که او به احتمال زیاد قصد کاندیدا شدن در انتخابات مجلس دهم را دارد و چه بسا بی‌میل نیست تا بر کرسی ریاست مجلس فوق تکیه بزند. بنابراین جهت‌ گیری فعالیت‌های سیاسی کنونی عارف مقصد حضور در مجلس دهم را نشان می‌دهد.

از این رو متمایز ساختن چهره خود و ارتقای جایگاه به عنوان یک ستون مستقل در اردوگاه اصلاح‌طلبان مورد توجه وی قرار گرفته است. او دیگر نمی‌خواهد صرفا دنباله روی خاتمی باشد و یا با پذیرش محوریت او فعالیت‌های سیاسی‌اش را انجام دهد. اگر چه تمایل ندارد با خاتمی نیز زاویه پیدا نماید بلکه می‌خواهد نوع هم‌کاری و فعالیت آن‌ها از حالت رابطه عمودی به رابطه افقی تغییر یابد.

البته عارف در جریان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از خاتمی تا حدی دل‌گیر است. او انتظار داشت خاتمی فعالانه از ابتدا از او حمایت می‌کرد. در این صورت چه بسا عارف در نظر سنجی‌های اولیه از روحانی جلو می‌افتاد.

یکی از جنبه‌های مغفول و رمز گشایی نشده انتخابات ریاست جمهوری اخیر، فرایند برتری یافتن روحانی بر عارف در ائتلاف اصلاح‌طلبان و رفسنجانی بود. این اتفاق به شکل طبیعی رخ نداد و عارف با دل‌خوری از صحنه کنار رفت و تا آخر نیز از حسن روحانی حمایت نکرد. در واقع او فقط انصراف داد ولی اعلام نکرد به نفع روحانی صحنه رقابت را ترک می‌کند. فقط بیان داشت درخواست خاتمی را قبول می‌نماید.

همین مساله باعث شد علی‌رغم گمانه‌زنی‌ها و در خواست برخی از رای دهندگان، روحانی پست معاون اولی را به عارف پیشنهاد نکند.

فعالان ستاد عارف مدعی بودند تیم اصلی ستاد روحانی با انجام برخی از شگرد‌های خاص امنیتی و هم‌چنین ارسال اطلاعات غلط به ستاد‌های عارف در شهرستان‌ها باعث شده‌اند تا روند نظر سنجی‌هایی که در شورای ائتلاف انجام می‌شد از حالت طبیعی بیرون آمده و تحت تاثیر فعالیت‌های سازمان‌ دهی شده حلقه یاران روحانی قرار بگیرد.

این ادعا بعد از انتخابات در هیاهو‌های پیروزی و فضای خاصی که ایجاد شد، گم گشت. انتشار اطلاعات و خاطرات فعالان دو ستاد در جریان رقابت‌های انتخاباتی و بررسی مستندات روشن می‌سازد که ادعای فوق تا چه حد معتبر است.

اما اگر شرایط سیاسی کشور در اسفند ۱۳۹۴ مشابه الان باشد آن‌گاه عارف از بخت خوبی برای راه انداختن جریان در انتخابات مجلس آینده برخوردار است. البته بیش از دو سال به رویداد فوق باقی مانده است و در عرصه سیاسی ایران دست‌خوش اتفاقات زیادی تا آن موقع است.

ولی اگر فرض کنیم تغییرات زیادی ایجاد نشود، امید به گفتمان اعتدال هم‌چنان باقی بماند، اعتدالیون و اصلاح‌طلبان تفاهم‌شان را حفظ نمایند و حکومت اجازه شرکت در انتخابات به بخش‌های رادیکال و مترقی اصلاح‌طلبان چون حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب ندهد و فقط لایه‌های محافظه کار و حد وسط اصلاح‌طلبان مجال رقابت را داشته باشند،آن‌گاه سرلیستی عارف و پیروزی لیست اصلاح‌طلبان دور از دسترس نخواهد بود. سوابق عارف و نظر مثبت رهبری به وی نیز باعث می‌شود تا حساسیت‌ها نسبت به پیروزی فهرستی با محوریت عارف از سوی اصول‌گرایان بالا نباشد.

به عبارت دیگر خامنه ای و اصول‌گرایان ترجیح می‌دهند عارف محوریت اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده را در دست بگیرد تا سید محمد خاتمی.

البته نقش آفرین شدن بالقوه عارف در فضای سیاسی نیز امری جدید است. تا پیش از سال ۱۳۹۲ وی فردی محبوب در بین اصلاح‌طلبان نبود و گرایش محافظه‌کار و تبعیت محض وی از خامنه ای باعث شده بود تا در بین نیرو‌های مدافع تغییر جایگاهی نداشته باشد اما تغییراتی که پس از ۲۴ خرداد در عرصه سیاسی کشور پدید آمده است و تنگناها و مشکلات موجود، وزن سیاسی عارف را نیز دگرگون ساخته است. او اکنون به طور نسبی قابلیت نقش آفرینی بالایی دارد. حال باید دید چگونه از این پتانسیل استفاده می‌نماید.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.