نخستین اظهارات پوتین، با کاهش نسبی خطر وقوع جنگ، بحران اوکراین را وارد فصل جدیدی ساخت. پوتین تاکید کرد که روسیه یانوکوویچ را رییس جمهور مشروع اوکراین میداند و به خواست وی نیروی نظامی به شبه جزیره کریمه ارسال کرده تا از منافع اتباع روسیالاصل در اوکراین دفاع نماید. وی مانور نظامی ارتش روسیه در مرزهای اوکراین را برنامهای از قبل برنامهریزی شده و بدون ارتباط با حوادث اوکراین توصیف کرد.
پوتین مشخص ساخت حضور نظامی روسیه در شبه جزیره کریمه و تصرف نهادهای دولتی و نظامی این ایالت خود مختار اوکراین با هدف فشار سیاسی و نظامی به دولت جدید اوکراین برای بازگشت به توافقات بین یانوکوییچ و کشورهای آلمان، لهستان و فرانسه است. پوتین دولت الکساندر تورچینف را غیر قانونی خواند و مدعی انجام کودتا در اوکراین شد. وی پارلمان اوکراین را نیز نیمه قانونی دانست که نمیتوانست رییس جمهور را این چنین برکنار کند بلکه باید استیضاحش میکرد. پوتین گفت: «مردم اوکراین دوست هستند و روسیه قصد حمله نظامی را ندارد.» اما در عین حال گزینه نظامی را به عنوان آخرین راه حل برای دفاع از حقوق شهروندان روسیالاصل در اوکراین طرح کرد.
او همچنین دستور بازگشت ۱۵۰ هزار از نفر نیروهای ارتش روسیه به پادگانها را نیز صادر کرد. در حال حاضر ۱۶ هزار از سربازان و درجه داران روسیه در اوکراین حضور دارند که مقامات روسیه مدعی هستند این رقم در چارچوب توافقنامه با دولت اوکراین در نحوه اداره پایگاه نظامی روسیه در کریمه است. ویتالی چرکین سفیر شوروی در سازمان ملل اظهار داشت که طبق معاهده فوق روسیه حق دارد تا ۲۵ هزار سرباز در کریمه داشته باشد.
اما طبق گزارشهای محلی، نیروهای روسیه به سمت سربازان اوکراینی که میخواستند وارد محیطهای نظامی محل خدمتشان شوند شلیک هوایی کردند. دولت روسیه مدعی است نیروهای نظامی اوکراین در کریمه منحل شده و بخش زیاد آن به دولت محلی پیوستند. دولت جدید محلی کریمه بعد از سقوط یانوکوییچ و در جریان حضور نیروهای با هویت ناشناس در سطح شهر و تصرف ساختمانهای دولتی و نصب پرچمهای روسیه تشکیل شد. این دولت سمت و سوی روسی دارد. حضور بعدی نیروهای نظامی روسیه احتمال اینکه نیروهای ناشناس یاد شده، سربازان و کماندوهای روسی بودند را به میزان چشمگیری افزایش داد.
چشمانداز پیش رو
سخنان پوتین و دور شدن ارتش روسیه از مرزهای اوکراین سطح تنش را به صورت موقت کاهش داد. سناریوی جنگ بین روسیه و اوکراین که ابعاد جهانی پیدا کند، هنوز منتفی نیست. جلسه روسیه و ناتو فاکتور مهمی است. اما به نظر میرسد اقدام روسیه در شبه جزیره کریمه و تهدید شدید نظامی اوکراین اهداف دیپلماتیک و سیاسی برای تسلیم و یا به زیر کشیدن دولت فعلی اوکراین را دنبال مینماید. روسیه میخواهد با تحت فشار قرار دادن اوکراین در صورت امکان یانوکویچ به قدرت برگردد و انتخابات ریاست جمهوری را برگزار نماید و یا دولت تورجنیف امتیازات مورد نظر را به روسیه بدهد. آنگاه اگر این دو سناریو عملی نشد آنوقت گزینه گرجستانی کردن اوکراین با تشویق به جدایی نقاط شرقی و تبدیل آنها به مناطق خود مختار تحت حفاظت روسیه در دستور کار قرار بگیرد.
دولت موقت اوکراین همانطور آرسنی یاتسنیوک نخست وزیر دولت موقت تصریح کرد، قصد رویارویی نظامی با روسیه جهت عقب راندن آنها از کریمه را ندارد و در این خصوص چشم انتظار اقدامات آمریکا و غرب هستند.
ابزار اصلی غرب نیز در عقب راندن روسیه، تنبیههای اقتصادی است. بازار روسیه به شدت در برابر تیره شدن روابط با غرب آسیب پذیر است. در روزهای گذشته نرخ برابری روبل در برابر دلار با افت چشمگیر مواجه شد. اما وابستگی غرب بهخصوص اروپا به گاز روسیه نیز به نوبه خود محدودیتهایی را برای اعمال تحریمها ایجاد میکند. همچنین آمریکا در تنظیم تفاهم نامه نهایی و جامع هستهای با ایران و پایان دادن به جنگ داخلی در سوریه نیاز به همراهی روسیه دارد.
دولت موقت و جنبش اجتماعی و مردمی پشت سر آن با روسیه و نگاه هژمونیطلبانه آن به اوکراین مشکل جدی دارند. آنها نمیخواهند وابستگی استراتژیک با روسیه داشته باشند و دولتی همگرا با روسیه را شکل دهند.
البته پیوندهای تاریخی، اقتصادی و ژئوپلتیک ناگزیر حکم به حسن همجواری با روسیه میدهد اما پوتین و اوراسیا گرایان و ملیگرایان روسی انتظار دارند تا اوکراین با امتناع از پیوستن به ناتو و رعایت منافع استراتژیک روسیه لطمهای جدی به امنیت ملی روسیه وارد نکند.
شکاف بین انتظارات پوتین و حد انعطاف و امتیاز دهی جنبش کیف و دولت موقت زیاد است و امکان جمع کردن بین این دو در چارچوب شرایط کنونی دشوار است. تورجنیف رسما روسیه را به اشغال نظامی متهم کرد و فرمان آماده باش نیروهای نظامی اوکراین را صادر کرد. او مدعی است نیروهای نظامی اوکراین در کریمه آماده رویارویی با قوای روسیه و دفاع از حق حاکمیت اوکراین هستند. یاتسنیوک نیز تلاش روسیه برای تسخیر کریمه و الحاق آن را غیر موفقیت آمیز خواند.
آمریکا تا کنون به مانور سیاسی و دیپلماتیک روی آورده است. جان کری به کییف رفت تا حمایت آمریکا را اعلام نماید. اوباما نیز هشدار داد که حمله نظامی روسیه به اوکراین هزینه سنگینی در بر دارد و اظهار داشت که روسیه در جای غلط تاریخ ایستاده است. پناتگون همکاریهایش با ارتش روسیه را به تعلیق در آورد. آمریکا تعهد کرد یک میلیارد دلار کمک مالی به دولت جدید اوکراین انجام دهد. ایالات متحده همچنین در پی تحریم نشست گروه جی-۸ در مسکو است. به علاوه، اوباما، آینده اوکراین را در روابط خوب همزمان با غرب و روسیه توصیف کرد.
اما رفتار قبلی اوباما در تعیین خط قرمز و سپس عدول از آن باعث شده است تا تهدیدهای وی جدی گرفته نشود. دولت روسیه در سالهای گذشته برای گسترش نفوذ خود در اقمار سابق شوروی با هزینه چندانی مواجه نشده است و این مساله مشوق روسیه برای مداخله بیشتر در اوکراین است.
اما در عین حال موانع جدی برای حضور نظامی روسیه در اوکراین وجود دارد. نخست مخالفتهای داخلی در روسیه است. هفتاد درصد مردم روسیه طبق نظر سنجی نشریه تایم با حمله نظامی به اوکراین مخالف هستند. اعتراضهایی در مسکو نیز به صورت پراکنده صورت گرفته که با سرکوب دولت متوقف شدهاند.
اهمیت اوکراین برای غرب و آمریکا به مراتب بیشتر از گرجستان است لذا واکنش غرب تندتر خواهد بود و حمله به اوکراین منجر به بازسازی مناسبات جنگ سرد و انزوای بیشتر روسیه خواهد شد. ارتش اوکراین اگر چه هم تراز روسیه نیست اما خیلی ضعیفتر از آن نیست و غلبه بر آن برای روسیه آسان نخواهد بود. ضمن اینکه آغاز جنگ بین روسیه و اوکراین احتمال دخالت ناتو را گسترش میدهد و در این صورت روسیه کار راحتی برای جلو بردن طرحش نخواهد داشت. مقاومتهای سربازان اوکراینی در شبه جزیره کریمه همین الان مشکلاتی را برای ارتش روسیه در تصرف غیرخونین و بدون تلفات انسانی کریمه را به همراه داشته است.
پیامدهای منفی اقتصادی دیگر عاملی است که هزینههای حمله نظامی به اوکراین را افزایش میدهد. روی برگرداندن حزب یانوکوویچ نیز امکان مانور و اثرگذاری توسط وی در اوکراین را به صفر رسانده است. روسها متوجه این موضوع شده فقط میخواهند از وی برای برقراری موازنه در اوکراین و جلوگیری از شکلگیری دولتی غربگرا در آن و نزدیک شدن ناتو به مرزهای غربی روسیه استفاده نمایند.
سناریوهای پیشرو
حال با توجه به مباحثی که در پیش گفته شد میتوان سنارویوهایی را برای آینده بحران اوکراین در نظر گرفت. منتها باید توجه داشت که آینده اوکراین تابعی از تاثیرات متقابل متغیرهایی چون اراده پوتین، میزان تمایل دولت موقت اوکراین در امتیاز دادن به روسیه، چگونگی تصمیم و اراده غرب در مواجهه با ماجراجویی روسیه، میزان وحدت و هماهنگی نیروهای سیاسی و اجتماعی اوکراین و واکنش روسی زبانهای این کشور است.
در این راستا سه سناریوی زیر را میتوان محتمل دانست:
گرجستانی کردن اوکراین
در این حالت مشابه برخوردی که روسیه با گرجستان و اوستیای جنوبی و آبخیز کرد، منطقه شرق اوکراین شامل بخشی از کیف تا ساحل دریای سیاه که ارتدوکس مذهب و متمایل به روسیه هستند به پایتختی خارکوف را از اوکراین جدا کرده و تحت حکومتی خود مختار که تحتالحمایه و پشتیبانی دولت روسیه است در بیاورد.
این حالت فراتر از اتفاقاتی است که اکنون برای خود مختاری کامل شبه جزیره کریمه و تبدیل آن به منطقه نفوذ روسیه در حال انجام است. کریمه که سالیانی نگین قلمروهای روسیه تزاری و جماهیر شوروی بود، برای روسیه اهمیت کلیدی و سوق الجیشی دارد. ۶۰ درصد جمعیت دو میلیونی این جزیره خود مختار ولی تابع حکومت اوکراین به روسی صحبت میکنند. مهاجرت روسها و تغییر ترکیب جمعیتی کریمه از زمان اشغال آن توسط کاترین دوم امپراطور روسیه شروع شد. بعد از آن تاتارها که اکثریت ساکنان این جزیره را تشکیل میدادند و متحد امپراطوری عثمانی بودند تحت فشار و اذیت قرار گرفتند. در دوره استالین رسما بخش زیادی از تاتارها مجبور به کوچ اجباری شدند. خروشچف که اسلافش اوکراینی بودند در سال ۱۹۵۴ بر مبنای تقسیمات داخلی شوروی، کریمه را به اوکراین اختصاص داد. با فروپاشی شوروی، شبه جزیره کریمه به صورت حکومتی خود مختار و با پارلمان مستقل بخشی از کشور اوکراین در آمد.
اما بعد از پیروزی جریان مدافع الحاق به اتحادیه اروپا در اوکراین، دولت جدیدی در کریمه با نخست وزیری آکسینوف تشکیل شد. آکسینوف که به جناح هوادار روسیه تعلق دارد، بلافاصله اعلام کرد که دولت جدید اوکراین قبول ندارد و تمام نیروهای نظامی و امنیتی شبه جزیره فقط بایستی از دولت کریمه دستور بگیرند. وی همچنین از روسیه «برای حفظ صلح و آرامش» درخواست کمک کرد. بدین ترتیب به نظر میرسد روسها پذیرای حضور کریمه در اوکراین غرب گرا نباشند و از این رو تصمیم گرفتهاند تا کریمه را از اوکراین جدا نمایند.
مانع روسیه برای این کار واکنش تند آمریکا و غرب، هزینه تحریمها و انزوای اقتصادی و همچنین عدم همراهی روس زبانهای اوکراین با طرح جدایی است. جامعه اوکراین به لحاظ زبانی، فرهنگی و سیاسی دو قطبی شده است اما این دو قطبی به معنای تمایل به تجزیه کشور و دو پاره شدن آن نیست. برخی از رهبران دولت جدید اوکراین و مخالفان آن مانند تیموشنکو روسی تبار هستند. تا کنون تمایلی دیده نشده که اکثر روسی زبانهای اوکراین خواهان جدایی از طریق حمله نظامی روسیه باشند. آنها از مداخله روسیه برای حفاظت از خود و جلوگیری از حمله ملیگراهای افراطی استقبال میکنند اما بعید است متمایل به بیشتر از آن باشند. اوکراین یکپارچه مورد تاکید آمریکا و غرب است و آنها پذیرای تکرار الگوی دوره استعمار و کلینیزاسیون در منطقه استراتژیک اوکراین نیستند.
اما جدا شدن شبه جزیره کریمه و استقلال کامل آن محتمل است. ساکنان کریمه با اوکراین به لحاظ سیاسی، تاریخی،ژتوپلتیک و نژادی تفاوتهای قابل ملاحظه ای دارند. اوکراینیها تنها یک چهارم جمعیت شبه جزیره کریمه را تشکیل میدهند.
گزینه نرم افزاری تهدید نظامی و چانه زنی دیپلماتیک
در این حالت روسیه از فشار نظامی و همچنین فشارهای اقتصادی مانند حذف تخفیف در بهای گاز استفاده میکند تا دولت جدید اوکراین را برای ایجاد نظم سیاسی متوازن بین روسیه و غرب و رعایت خطوط قرمز روسیه جلب نماید. در کوتاه مدت رسیدن به توافق با دولت در پذیرش روابط استراتژیک با روسیه و احتراز از پیوستن به ناتو و رعایت منافع روسیه مد نظر است. البته اولویت اول روسیه تحت فشار قرار دادن اوکراین برای بازگشت یانوکویچ به قدرت و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری توسط وی است اما بعید به نظر میرسد که همه تخم مرغهایش را در سبد وی بگذارد. در این سناریو روسیه در میان مدت و دراز مدت روی پاشنه آشیلهای اوکراین سرمایه گذاری میکند تا در انتخاباتهای آینده پیروز شود. وضعیت وخیم اقتصادی اوکراین، تشتت نیروهای سیاسی و عدم ثبات فاکتورهایی هستند که روسیه را امیدوار میسازد تا با اتخاذ روشهای نرمافزاری بتواند در آینده نه چندان دور،وضعیت کنونی در اوکراین تغییر پیدا کرده و دوباره دولتی همگرا با روسیه سر کار بیاید.
شروع دوباره جنگ سرد
در این سناریو که احتمال آن ناچیز است در صورت ابرام و ایستادگی دولت جدید اوکراین در نادیده گرفتن تقاضایهای روسیه، دوباره الگوی دوران جنگ سرد تکرار میشود. دولت روسیه بدون اعتنا به تهدیدهای غرب به جنگ با اوکراین و اشغال نظامی کامل این کشور روی میآورد و از طریق ابزار نظامی دولتی همگرا با خود را بر سر کار میآورد. هزینههای این اقدام خیلی بالا است و عملا روسیه به نقطهای بر میگردد که بافروپاشی شوروی به پایان رسیده بود. تبعات سنگین اقتصادی و سیاسی موانع جدی برای اتخاذ این رویکرد توسط پوتین هستند. اما او نشان داده که در چارچوب ملاحظات متعارف سیاست خارجی دنیا و همچنین موازین بین المللی عمل نمیکند. او در حال حاضر موافقت پارلمان روسیه را برای حمله نظامی به اوکراین در دست دارد. دیگر مانع وی توانایی ارتش اوکراین در جنگ با ارتش روسیه و مقاومت در برابر پیروزی سریع است. پیوستن ناتو نیز اوضاع را پیچیده تر میسازد. البته چگونگی پاسخ و انعطاف حاکمان جدید اوکراین و تعامل آنها با مقامات روسی نیز فاکتوری مهم در عملی نشدن این سناریو است.
سرعت تحولات در اوکراین بالا است و عملا به موضوعی جهانی تبدیل شده است. وجود فاکتورهای متعدد پیشبینی فرجام کار را دشوار میسازد. اما آنچه روشن است تحقق خواستههای جنبش اعتراضی اوکراین که یاکونویچ را فراری داد، کار آسانی نیست. همچنین نظم بینالمللی بعد از فروپاشی جهان دو قطبی نیز در آستانه تغییر و تحول است. ماجرای اوکراین فرصتی بود تا نشان دهد روسیه دیگر پذیرای نقش تضعیف شده دوران پسا جنگ سرد نیست. حال باید دید عرض اندام روسیه در اوکراین که برای جلوگیری از شکست و بازدارندگی در برابر پیشروی غرب صورت گرفت چه نتایج عملی در بر خواهد داشت.