روحانی، استمداد از دانشگاه و چالش برخورد دستوری

سخنان حسن روحانی در جمع دانشگاهیان بحث‌برانگیز شد. حرف‌های وی جنبه‌های مختلفی دارد، اما موضع‌گیری تند او در برابر مخالفان و دشواری‌های تحقق برنامه‌هایش در این برنامه روشن شد. بدین ترتیب معلوم شد که دولت یازدهم مسیر پر سنگلاخی را در پیشرو دارد و اجرای وعده‌ها با موانعی جدی روبه‌رو است.

72EFCB66-AD87-4ED3-8118-A100722FAFA4_w640_r1_s

اصول‌گرایان افراطی بعد از این سخنان صریح‌تر روحانی را نقد کردند و به نظر می‌رسد رویارویی آنها با دولت وارد فصل جدیدی شده و تجربه کارشکنی در دوره اصلاحات زودتر از زمانی که تصور می‌شد آغاز شده است.

روحانی برای غلبه بر موانع، نگاه راهبردی به دانشگاه و جنبش دانشجویی برای جلو بردن برنامه‌هایش دارد. وی در سخنانش به نقد دانشگاهیان پرداخت و هم در عین حال به مخالفان تندرو نیز حمله کرد. او سعی کرد چارچوب مورد نظرش برای فعالیت دانشگاهیان و دانشجویان را ترسیم نماید.

سخنان روحانی مانند گفت‌وگو با هنرمندان جنبه دستوری و آمرانه داشت. در عین حال او بر ضرورت فضای امن در دانشگاه‌ها برای ابراز نظر و تحقیق تاکید کرد و «شهامت سقراط‌گونه» را نیاز کنونی دانشگاهیان برشمرد و نشان داد که روی دولت یازدهم به ایجاد نشاط و تحرک در دانشگاه‌ها گشاده است و فراتر از یک بحث روشنفکری به آن نیاز مبرم دارد.

ولی دانشگاه زبان اقتدارگرایانه را نمی‌پذیرد. از رئیس دولت انتظار نمی‌رود که برای دانشگاهیان تعیین تکلیف کند. اگرچه محتوای حرف‌های روحانی با سنت نقادی و روشنگری دانشگاه تعارضی نداشت و بخش‌های زیادی از آن سازگار بود، به لحاظ شکلی مغایرت داشت. دانشگاه نیاز دارد که بند‌ها و موانع از پیشروی فعالیت آن برداشته شود، در آن صورت دانشگاه در خدمت رشد و توسعه کشور و گسترش عقلانیت و آزادی‌ها گام برخواهد داشت و نیازی به توصیه دولتمردان نیست.

البته تاکید روحانی بر ویژگی نقادی دانشگاه و استقلال آکادمیک ارزشمند است و این که دولت یازدهم به دانشگاه به عنوان محیطی برای راه حل می‌نگرد سرمایه‌ای برای دانشگاه است. اما تحقق این نگرش فراتر از حرف نیاز به اقدامات عملی و برطرف شدن موانع از سوی حکومت دارد. دانشگاه و جنبش دانشجویی هنوز گرفتار مناسبات غلط و میراث منفی دوره احمدی‌نژاد است. در چنین فضایی ابزاری در دست دانشگاهیان و دانشجویان نیست تا به وظیفه خودشان عمل کنند.

سخنان روحانی را می‌توان در دو سرفصل رسالت دانشگاه و برنامه هسته‌ای دسته‌بندی کرد.

روحانی به درستی خاموشی دانشگاه را از مشکلات بزرگ کنونی کشور برشمرد. او انتظار دارد جنبش دانشجویی و اساتید دانشگاه پشت سر برنامه‌ها و سیاست‌های دولت بسیج شوند و تخریب‌های مخالفان را خنثی سازند. در شرایط خاص جامعه ایران موفقیت فعالیت‌های تحول‌خواهانه به فعالیت‌های حمایتی گسترده دانشگاه نیاز دارد. در غیاب دانشگاه فعال و سرزنده، شکل‌گیری تغییر سیاسی و اجتماعی اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار است.

روحانی اعلام کرد که دولتش دانشگاه را فرصت می‌داند و محدودیت‌های امنیتی و از جمله ستاره شدن را نمی‌پسندد. او از عملکرد فرجی دانا وزیر علوم دفاع کرد و روشن ساخت که دولت مصمم است به برخورد‌هایی مثل محرومیت از تحصیل وستاره‌دار کردن دانشجویان پایان دهد.

اما دعوت روحانی برای فعال شدن دانشگاه با چارچوبی که وی تنظیم می‌کند سازگاری ندارد. برخلاف تصور وی همه دانشگاهیان عاشق انقلاب و امام نیستند، و قانون اساسی و رهبری نظام را قبول ندارند.

وضعیت کنونی دانشگاه محصول سیاست‌ها و نظرات رهبری و دستگاه امنیتی کشور است. ایستادگی روحانی بر سر مواضعش شکاف بین وی و بخش‌های انتصابی حکومت را افزایش می‌بخشد. اصول‌گرایان و نیرو‌های سپاهی و امنیتی از همین الان به رویارویی با وزارت علوم پرداخته و در تلاش هستند جلو فعالیت‌های اصلاحی وی را بگیرند. روحانی با حضور دوباره خود در دانشگاه‌ها و حمایت از فرجی دانا کوشید تا در برابر حملات بازدارندگی ایجاد کند. اما مخالفان با حرف‌های روحانی عقب نمی‌نشینند و با توجه به بالادستی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی دارند به تقابل مستقیم با خود روحانی می‌پردازند.

اما تحرک و پویایی جنبش دانشجویی فقط محدود به سیاست خارجی نخواهد ماند، بلکه مطالباتی را در حوزه حقوق بشر و توسعه سیاسی و فرهنگی تعقیب می‌نماید. مانع اصلی دانشگاه استبداد و ساخت مطلقه قدرت است. دولت روحانی در این خصوص تاکنون اراده محکمی از خود نشان نداده و برعکس سرمایه‌هایش را در زمینه سیاست خارجی متمرکز کرده است.

سابقه جنبش دانشجویی و موضع‌گیری‌های آن در زمینه سیاست خارجی تاییدکننده حرکت دولت برای تنش‌زدایی هسته‌ای و آشتی با دنیاست. جنبش تاکنون فعالیت عملی درخور و مطابق با انتظارات در این خصوص نداشته است. کنار زدن نگاه تقابلی و خصومت‌محور فقط از تدابیر دولتمردان اعتدال‌گرا حاصل نمی‌شود، بلکه نیازمند پشتیبانی اجتماعی و خلق فشار از پایین است. اما ایفای نقش جنبش دانشجویی محتاج توجه بیشتر دولت به تسهیل مسیر فعالیت و حداقل کمک به تشکیل تشکل‌های دانشجویی مستقل و بازگرداندن دفتر تحکیم وحدت رسمی به صاحبان اصلی آن است.

توجه به شکاف بین دانشگاه و صنعت و عدم توازن بین کیفیت و کمیت در برونداد نظام دانشگاهی دیگر بخش مهم سخنان روحانی بود. او تاکید زیادی کرد که حل مشکلات جامعه هدف اصلی باید باشد، نه صرف کسب مدرک بالا یا افزایش تعداد دانشجویان.

ولی حل این مسائل پیچیده امری نیست که یکباره و به صورت اراده‌گرایانه توسط دانشگاهیان و دانشجویان فراهم شود. این امر نیازمند زیرساخت‌هاست. اول از همه بند‌های امنیتی و موانع پیش روی شایسته‌سالاری و تخصص‌گرایی باید حل شود. روحانی به عنوان رئیس دولت باید راهکار عملی برای رفع فضای پلیسی از دانشگاه‌ها ارائه دهد و صرف مخالفت زبانی کارگشا نیست. حل مشکلات جامعه و ارتباط موثر و مفید بین تحقیقات و نیاز‌های توسعه امر زمان‌بری است که نیازمند پشتیبانی از سوی دولت و ثبات در سیاست‌گذاری‌هاست. دانشگاهیان در تصمیم‌گیری‌های کلان در حوزه امور آکادمیک نقشی ندارند و عملا درگیر مقاومت در برابر ساختار قدرت هستند.

سخنان روحانی اگر با اقدامات عملی متناسب و اعتمادساز از سوی دولت همراه شود، آن گاه می‌تواند پتانسیلی برای تحرک دوباره دانشگاه و حل مشکلات فراهم سازد.

روحانی به دانشگاه آمد تا بگوید به کمک و فعالیت آنها نیاز دارد و از سوی دیگر با مخالفان تعیین تکلیف کرد که قصد ندارد در برابر آنها تسلیم شود و در برابر نیروی بازدارنده آنها در قدرت چشم به تلاش نیرو‌های جامعه مدنی و در راس آنها دانشگاه دوخته است. او رسما مخالفتش با دیدگاه‌های انقباضی و تهدیدمحور نسبت به دانشگاه را اعلان کرد و روشن ساخت به محدودیت‌های حاکم نظر مثبتی ندارد.

این سخنان فرصتی را برای فعالیت‌های انتقادی و اعتراضی جنبش دانشجویی خلق می‌کند. البته راه افتادن دوباره قطار جنبش دانشجویی لزوما در مسیر مورد نظر روحانی نخواهد بود و حتی گریبان دولت وی را نیز می‌گیرد و حوزه‌هایی را نیز پوشش می‌دهد که دولت وی تمایل ندارد در آنها درگیر شود.

اما بحث‌برانگیزترین بخش سخنان روحانی در مورد مسائل هسته‌ای بود. او بخشی از مخالفان را نادان نامید. این اظهار نظر واکنش‌های گسترده‌ای را برانگیخت. اصول‌گرایان تندرو که مخاطب وی بودند خیلی سریع موضع گرفتند. برخی نظیر حسین شریعتمداری کوشیدند تا موضع‌گیری وی را در تناقض با دعوت دولت یازدهم به نقد نشان دهند و در وهله بعد او را متهم سازند که می‌خواهد با فرار به جلو و گشودن جبهه در حوزه هسته‌ای، افکار عمومی را از توجه به ناکامی دولت در توزیع سبد کالا به اقشار محروم منحرف سازد.

اما منتقدین روحانی فقط اصول‌گرایان نبودند. بخشی از اصلاح‌طلب‌ها و نیرو‌های تحول‌خواه نیز این شیوه برخورد را نپسندیدند. منتقدان به توافق ژنو طیف گسترده‌ای هستند. اگرچه اصل آن که با هدف تنش‌زدایی و رفع تحریم‌ها صورت می‌گیرد امری مثبت و سزاوار حمایت است، اما شیوه جلو بردن کار و بخصوص تصویرپردازی اغراق‌گونه دولت مورد انتقاد است.

منتقدان انتظار دارند دولت روحانی با استدلال و واقع‌گرایانه و به دور از رویکرد‌های تهییجی و پوپولیستی نسبت به مخالفان برخورد کند و در زمینه تلاش‌های سازمان‌یافته مدافعان رویکرد ستیزه‌جو در سیاست خارجی روشنگری نماید. طرح ادعا‌های کلی و بیان مبهم در خصوص مراکزی که به سازماندهی و تامین منابع مالی و سیاسی برای کارشکنی در مصالحه هسته‌ای مشغول هستند، ظرفیت موثری برای کارگشایی ندارد.

سخنان روحانی در مجموع اهمیت زیادی داشت و رابطه وی با دانشگاه و مخالفان اصول‌گرا را وارد مرحله جدیدی ساخت. پاسخ دانشگاه به استمداد روحانی مشخص می‌کند که رویارویی دولت یازدهم و مخالفانش چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد. روحانی گامی تهاجمی در رویارویی با مخالفان برداشت و در عین حال انتظاراتش از دانشگاه را نیز اعلام کرد. رویکرد تجویزی وی در دانشگاه کار نمی‌کند، اما اشتراکات سخنان وی با رسالت روشنگری و نقادی دانشگاه می‌تواند پیوند دولت یازدهم و جنبش دانشجویی و اساتید را تقویت نماید.

حرف‌های روحانی همچنین قرار گرفتن در میانه اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان را دشوارتر ساخت و عملا وی را بیشتر به سمت گفتمان اصلاح‌طلبی سوق داد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.