صحبتهای حسن روحانی بعد از ناکامی نشست مسقط در شکستن بنبست در مذاکرات توافقات جامع سمت و سوی متفاوتی دستکم در ظاهر پیدا کرده است. بین این حرفها و سخنان وی در ایام تبلیغات در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم تفاوتهای ملموسی و معناداری وجود دارد. اما رصد کردن مواضع وی نشان میدهد حرفهای وی به لحاظ راهبردی یکسان بوده و فقط تاکتیکهایش فرق کرده است. در ادامه به تشریح این ادعا پرداخته میشود.
حرفهای او در حاشیه جلسه دولت و همچنین در سفر به باکو در این خصوص نقطه عطفی را تشکیل میدهد. وی در باکو به صراحت ابراز داشت تحریم سلاحی زنگ زده است و مردم ایران به نقطهای از مقاومت در برابر تحریمها رسیدهاند که تاثیر آن را به صفر رساندهاند. وی همچنین غرب را غیرقابل اعتماد دانست و مسوولیت شکست احتمالی مذاکرات را تلویحا متوجه دولت آمریکا و اختلافات داخلی آن نمود. روحانی همچنین مدعی شد ایران در سایه همکاری با همسایگان میتواند مشکل تحریمها و سختگیریهای غرب را حل نماید.
بهنظر میرسد اشاره روحانی به همسایگان، روسیه باشد و گرنه توانایی آذربایجان در حد تامین نیازهای ایران نیست. سخنان روحانی شاید با توجه به نزدیکی محتمل دولت آذربایجان به پوتین و تغییر صفبندی در موازنه قوای جدید در آسیای میانه ایراد شده باشد و آذربایجان را با روسیه هم بردار در نظر گرفته است.
برای درک تفاوت مواضع روحانی بازخوانی حرفهای انتخاباتی وی در سیاست خارجی و برنامه هستهای مفید است. وی در یکی از فیلمهای تبلیغاتیاش که در صدا و سیما پخش شد گفت:
«تمامی گرفتاری ما این است که همه تلاش نشد برای اینکه پرونده به شورای امنیت نرود. هیچکسی مقصر نبود. امروز همه باید تلاش کنیم که پرونده که ظالمانه به شورای امنیت رفته به شورای حکام برگردد. خیلی خوب است که سانتریفیوژها بچرخد، اما به شرط اینکه صنعت، اقتصاد و زندگی مردم هم بچرخد. باید قدرت ملی خود را بسازیم و سپس با تدبیر با دنیا سخن بگوییم.»
روحانی در مصاحبه با روزنامه جام جم گفت از سال ۱۳۶۷ در گسترش فعالیتهای هستهای حضور داشته و اقداماتش را چنین توضیح میدهد:
« سال ۶۷ قرار شد غنیسازی کنیم و بعد تلاش کردیم اولین سانتریفیوژ را به دست بیاوریم که در همان سال به دست آوردیم و به دنبال این بودیم که بتوانیم قطعاتش را بسازیم تا شیوههای دیگر غنی سازی مثل لیزر را دنبال کنیم؛ بنابراین به عنوان کسی که از آن آغاز در کنار این روند بودم و دورانی که مسوول پرونده هستهای شدم، دورانی بود که ایجاد فرصت کردم تا این فناوری تکمیل شود؛ یعنی من از مهر ۸۲ کاری کردم که بتوانیم شش ماه بعد اولین مرحله UCF اصفهان را افتتاح کنیم، آب سنگین اراک را سعی کردیم تا تابستان ۱۳۸۳ به نتیجه برسانیم، کیک زرد بندرعباس و آمادگی زیرزمین نطنز که تا پایان دوره ما ادامه داشت و آخر ۸۴ کامل شد. منتهی من از اول معتقد بودم که باید با کمترین هزینه، این فناوری را تکمیل و حفظ کنیم و نگذاریم بهانهای برای دشمنانی شود که سالیان دراز دنبال پیدا کردن بهانهای برای بردن ایران به شورای امنیت بودند؛ البته همه کارهایی که من کردم با به دست آوردن اجماع سران نظام بوده است؛ بنابراین همه کارها با تدبیر دسته جمعی بوده و مدیریت اجرایی آن به عهده ما بود. من به اقدامها و خدماتم تا پایان عمرم افتخار میکنم. من و همکارانم بهترین شیوه را برای این که کشور دچار جنگ نشود و به شورای امنیت نرود و تحریم نشود، اتخاذ کردیم، البته در هر دوره شرایط کشور و شرایط بینالمللی متفاوت است.»
وی روش خود را چنین توضیح داد و مذاکره مستقیم با آمریکا را نیز مفید ارزیابی کرد:
«اگر رئیس جمهور شوم حتما با شیوه جدیدی کار را پیش خواهم برد و از همه تجربیات گذشته استفاده خواهم کرد؛ البته همیشه منافع ملی و امنیت ملی برایم اصل است. مساله هزینه ـ فایده معیار برای انتخاب بهترین راه است. دنیای سیاست نیاز به دانش، تجربه و هنر کافی دارد. اساس روش جدید به ساماندهی یک مذاکره جدی و منطقی برمیگردد تا ضمن کم کردن بهانه دشمنان، بتدریج تحریمها کاهش یابد و پرونده از شورای امنیت به آژانس برگردد.»
روحانی همچنین ضمن تاکید و مانورهای بسیار بر روی ضرورت تعامل مثبت با غرب و تنشزدایی گفت برای حل مشکلات کشور باید سراغ کدخدای جهان یعنی آمریکا برویم. فرازی از سخنان وی در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف بهشرح زیر است:
«راه سومی هم در این بین وجود دارد که بنده آن را تعامل سازنده با جهان مینامم. سوال اینجاست که مگر زمانی که با کشورهای دنیا تعامل برقرار کرده بودیم ضرر کردیم؟ مثلا در ماجرای هستهای در سال ۸۲ ایران، کره جنوبی، مصر و لیبی با هم دچار مشکل شدند پس از آن لیبی تسلیم شد و تمام امکانات خود را تحویل آمریکا داد. مصر و کره عذرخواهی کردند و ضمن دستگیری دانشمندان خود آنها را تحویل مقامات قضایی دادند اما جمهوری اسلامی ایران راه تعامل سازنده را برگزید و سخن آمریکا و اسرائیل در مورد ساخت بمب از سوی ایران را دروغ خواند.
در آن زمان با در پیش گرفتن راه تعامل علاوه بر زمان خریدن برای خود به دنبال تثبیت حق فعالیت صلح آمیز هستهای بودیم و از طرفی هم بر خلاف آنچه آمریکاییها میخواستند زمینه را برای جنگ فراهم کنند اوضاع را آرام ساختیم. در آن زمان نه UF4 و نه UF6 و نه حتی آب سنگین و کیک زرد میتوانستیم تولید کنیم چون در حال خرید تجهیزات بودیم و فقط در نطنز در یک چرخه دهتایی توانسته بودیم به صورت آزمایشگاهی غنی سازی را انجام دهیم.
… بسیاری از اروپاییها آقا اجازه میخواهند اما آمریکاییها به قول معروف کدخدا هستند پس اگر با کدخدا ببندیم راحتتر هستیم تا اینکه به سراغ یک مقام پایینتر برویم. حال که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی نوروزی اشاره کردند و راه را باز گذاشتند دولت بعدی باید با رعایت خط قرمزهای مد نظر ایشان روابط را از تخاصم به سمت تنش پیش ببرند.»
وی بعد از انتخاب به ریاست جمهوری نیز در مصاحبه مطبوعاتی گفت:
«دوره توقف غنیسازی گذشته است. الان در شرایط خاصی هستیم. بسیار راههای اعتمادساز فراوانی موجود است. حسن روحانی یادآوری کرد که ما با ژاک شیراک در مذاکرات سال ۲۰۰۵ به توافق پایانی رسیدیم که چگونه اعتماد بینالمللی حاصل شود و غنی سازی ادامه یابد آلمان نیز قبول کرد اما بریتانیا با فشار آمریکا موافقت نکرد و کار ناقص ماند. یکی از راه حلها همین توافقات من با آقای شیراک است. وی اظهار داشت: موضوع هستهای صرفا راه حل مذاکراتی دارد و بس. نه تهدید مؤثر است نه تحریم. وی اضافه کرد احقاق حقوق حقه ملت ایران از مهمترین امور است.»
حسن روحانی همچنین گفت: «دو راه حل برای رفع تحریمها موجود است یکی قدم گذاشتن در مسیر شفافیت بیشتر و افزایش اعتماد متقابل. وی همچنین گفت سعی میکنیم تحریم دیگری روی ندهد. …. این تحریمها به سود هیچکس نیست و تنها اسرائیل از چنین تحریمهایی بهره میبرد. باید در گام نخست از سوء تفاهمها و تنشهای غیر ضروری در روابط با قدرتهای بزرگ و همچنین برخی قدرتهای منطقهای کاست. اولویت سیاست خارجی دولت من در درجه اول تامین و حفظ منافع ملی از طریق اعتمادسازی و تنشزدایی با جهان خارج است. اولویت سیاست خارجی دولت من در درجه اول تامین و حفظ منافع ملی از طریق اعتمادسازی و تنشزدایی با جهان خارج است»
روحانی در ماههای اولیه شروع به کار در مناسبتهای مختلف و از جمله سخنرانی در دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد که حل مشکلات کشور در گرو رابطه خوب با دنیا و به طور خاص کشورهای غربی است.
ارزیابی تعارضها
سخنان کنونی روحانی در ظاهر متفاوت با قبل است. اما بررسی عمقی و ژرف کاوی سخنان قبل و فعلی وی روشن میسازد که تعارضی در کار نیست. مواضع راهبردی هستهای روحانی تغییری نکرده است. او در ایام انتخابات تاکتیک متفاوتی را برگزید. او سیاست تنشزدایی را به عنوان قرائت حداقلی از سیاست خارجی تقابلی میکند. دلیل حفظ اعتماد رهبری هم دقیقا به این مساله بر میگردد. او در مقایسه با اصولگرایان افراطی، خواهان تنشزدایی و کاهش اختلافات با غرب است. اما بر خلاف تصور غالب او هیچگاه به دنبال برقراری روابط استراتژیک با غرب نبوده است.
او هم در کتاب خاطرات و هم در تبلیغات تلویزیونی به صراحت گفت که در معماری و پایه گذاری ساختار هستهای که در دوره احمدینژاد باعث انزوای ایران در دنیا شد نقش داشته است و توافق پاریس از نظر وی پوشش و بستری برای جلو بردن و ایجاد زیر ساختهای هستهای بوده است. او اعتراف کرد سیاستی مشابه دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد را با ظاهری فریبنده و کم خطر دنبال میکرده است و از این رو در تعقیب سیاست هستهای در عین بیاعتنایی به حساسیتهای غرب و جامعه جهانی تفاوت بنیادین با اصولگرایان نداشته است. او راه کم خطرتر و پیچیدهتر را مفید برگزیده است.
حال که امکان رسیدن به توافق جامع کم شده است به نظر میرسد روحانی تاکتیک دیگری برگزیده و به رویکرد رقیب و مورد حمایت رهبری و نیروهای همسو نزدیک میشود. حرفهای وی در باکو قرابت راهبردی با سخنان جلیلی در ایام تصدی مدیریت مذاکرات هستهای داشت. از این رو اگر مذاکرات توافق جامع تا مهلت ۲۴ نوامبر به جایی نرسد و بنبست موجود منجر به تمدید مذاکرات شود و یا مذاکرات شکست بخورد میتوان انتظار داشت روحانی انتقاد و مخالفت با غرب را شدت بخشیده و به سیاست نگاه به شرق بیشتر روی خوش نشان دهد.
بنابراین وی بر خلاف تبلیغ اصولگرایان افراطی، فردی غربگرا و یا معتقد به آشتی کامل با دنیا و کنار گذاشتن رویکرد انقلابی در سیاست خارجی و تبدیل به یک کشور عادی در مجموعه نظم جهانی نیست بلکه با تنشزدایی در صدد تعقیب الگوی چینی است.