عقب‌نشینی رحیم‌پور ازغدی و حمله به «شیرازی»ها

در هفته‌های گذشته حملات گرایش‌های وابسته به حکومت به جریان شیرازی‌ها شدت یافته است. تیپ امام صادق قم در بولتن داخلی خود گزارش تند و خلاق واقعی را بر علیه بیت آیت‌الله صادق شیرازی منتشر نمود. سرفصل‌های این گزارش عبارت بودند از معرفی اجمالی خاندان شیرازی، اهداف سازمان یافته در بیت شیرازی، اقدامات و برنامه‌های جریان شیرازی‌ها، مرتبطین فعال داخلی و خارجی، حوزه‌های مورد هدف بیت شیرازی، تلاش «پیر استعمار» برای فرقه‌سازی. با توجه به جایگاه تیپ امام صادق در سپاه پاسداران این گزارش‌ها می‌تواند برنامه‌ای هدفمند برای محدود کردن و چه بسا خانه نشین کردن سید صادق شیرازی باشد.

704

در اقدامی مشابه، سایت الف وابسته به احمدی توکلی با انتشار مطلبی کوشید جنجال‌های ناشی از سخنان رحیم پور ازغدی را به جریان شیرازی‌ها نسبت دهد. رحیم پور ازغدی از تئوریسن های جریان افراطی اصول گرایان چندی پیش در یک سخنرانی گفت:

«سالی که ۶ ماهش عزاداری است، آن عزاداری دیگر ارزشی ندارد! هی ایام خلق می‌کنند؛ ایام محسنیه جدیداً خلق شده. آن روز دیدم یک کتاب قطور برای حضرت محسن نوشته‌اند، کسی که به دنیا نیامده! بعد از همان شخص پرسیدم شما کل کتاب‌هایی که برای حضرت زهرا(س) چاپ کرده‌اید به این قطر نمی‌رسد، چطور برای حضرت محسن با این قطر کتاب درآوردید؟ اینجور که شما ایام درست می‌کنید آقا جان باید کل سال که عزاداری کنیم و مردم به کارشان نمی‌رسند… اگر نصف سال را در تقویم به بهانه‌های مختلف شروع کنیم به عزاداری، کمترین ضررش این است که کسی رغبتی برای آمدن در مجلس عزداری نخواهد داشت و برایش عادی می‌شود. این موضوع از ایام اهل‌بیت قداست‌زدایی می‌کند. چیزی که نادر نباشد، دیگر مرغوب نیست. به نظر بنده این وهن اهل‌بیت است. باید کاری کنیم تا گفتیم مراسم عزاداری شخص بدود، نه اینکه بگوید ای بابا باز هم مجلس عزا!»

بعد از این سخنان موج سنگینی بر علیه از سوی برخی هیات‌های مذهبی همسو با حکومت و برخی جریان های مذهبی راه افتاد. شدت این حملات در حدی بود که ازغدی با حضور در نماز جمعه و طی سخنرانی حرف‌هایش را تغییر داد و به جریان سنتی مذهبی و منتقد حکومت حمله کرد. فرازی از سخنان وی در نماز جمعه بشرح زیر است:

«حرف‌هایی را بنده زدم که عده‌ای جاهل و عده‌ای که اسلام‌شان اسلام آمریکایی و تشیع لندنی است درباره آن جنجال به راه انداختند. به جای آن که حرف‌ها را به طور کامل از صداوسیما پیگیری کنند تکه‌های گزینش شده‌ای از آن حرف ها را در شبکه‌های ماهواره ای پخش کردند. ۹۰ درصد هیأت‌های ما برای خدا و به عشق اباعبدالله کار می کنند و اگر هیأت های عزاداری نبودند اصلاً عزاداری اباعبدالله فراموش می شد. اما مجالسی هست که آبروی شیعه را می برد که ان شاالله ریشه این هیأت ها خشک شود».

«تشیع لندنی به اندازه وهابیت خطرناک است. امروز اینها شبکه‌های ماهواره‌ای راه انداخته‌اند و در مشهد و قم و اصفهان و نجف در حال تربیت طلبه‌اند. اینها همان‌هایی هستند که وقتی ۱۵ خرداد شد امام گفت ما عزاداریم و امسال جشن نیمه شعبان نمی‌گیریم گفتند خمینی(ره) سیاسی است».

« برخی از مداحان برای یک دهه عزاداری سی، چهل میلیون پول می‌گیرند. اینها اگر روز عاشورا بودند به صحنه نمی‌آمدند. اینهایی که در مجالس‌شان می گویند من رقاصه عباسم هیچکدام حاضر نیستند با داعش بجنگند. امام حسین(ع) فرمود الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم… فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون. هنگامی که باید از جان و آبرو بگذرند فرار می‌کنند. آن کسانی به اباعبدالله(ع) و حضرت محسن ارادت واقعی داشتند که در بدر و خیبر و زیر آتش و بمباران ایستادگی کردند و جنگیدند نه شما شیعه‌های انگلیسی که کمک می کنید به وهابیت و فیلم عزاداری‌های‌تان را در شبکه های ماهواره‌ای پخش می‌کنند. شماها طرفدار حضرت محسن نیستید. کاسبید».

او آشکارا مصداق حرف هایش را عوض کرد. در حالی که مخاطب اصلی سخنان وی هیات‌های حامی رهبری هستند که در طول سال‌های گذشته سبک جدید عزاداری راه انداخته و در تلاش برای افزایش روز های عزاداری هستند. عزاداری محسنیه که تازه باب شده است و در عزاداری‌های سنتی و قدیمی شیعه وجود نداشته، اکثرا توسط هیات‌های حامی حکومت راه افتاده است. به عنوان مثال هیات حزب‌اللهی‌های کرمانشاه مراسمی به این نام در هجده شب برگزار کرد و در یکی از شب‌های حجت‌الاسلام محمدی عراقی از نزدیکان خامنه‌ای در آن شرکت کرد.

خبرگزاری شبه امنیتی فارس نیز با انتشار مطلب تحلیلی ادعای بدعت و تعارض با موازین دینی در خصوص ایام محسنیه را رد کرد و در عین حال بر مصلحت اندیشی در نحوه اجرای آن تاکید نمود.

اما پروپاگاندای حکومتی به مانند فعالیت بر علیه تکفیری‌ها و اسلام‌گرایان جهادی سنی با برخورد گزینشی و سیاسی جریان شیرازی‌ها و روحانیت سنتی را آماج حمله قرار داد. ازغدی نیز با تغییر موضع مخاطب حملاتش را عوض کرد و همسو با پروژه حکومت شعله‌های آتش حمله به جریان شیرازی‌ها را شعله ورتر ساخت. بر خلاف ادعای ازغدی گران‌ترین مداحان کنونی کشور همان‌هایی هستند که در برنامه‌های بیت رهبری حضور فعال و همیشگی دارند. بنابراین آدرس‌های غلط رحیم پور ازغدی ره به جایی نمی‌برد.

شدت و حجم مطالب تحریف آمیز، بدعت گونه و مغایر با مشی امام حسین و واقعیت های عاشورا به مراتب در هیات‌های جدید و موسوم به حزب‌اللهی در مقایسه با جریان شیرازی‌ها بیشتر است. این هیات‌ها که موسیقی جاز و پاپ را با نوحه خوانی ترکیب کرده و صرفا به شور و تخلیه هیجان جوان‌ها بها می‌دهند تا جایی جانب افراط را پیموده‌اند که صدای اعتراض مراجع به کرات بلند شده است. امسال خامنه‌ای مجبور شد با دادن تذکر‌ها و دستوراتی چون حرمت لخت شدن به مهار این هیات‌ها بپردازد.

اعتراض علمای اهل سنت بیشتر به موضوعات و گزافه‌گویی‌هایی است که در این هیات ها طرح شده است. وهابی‌ها و سلفی‌های افراطی عمدتا با تمسک به این سخنان می‌کوشند مسلمانان سنی را بر علیه شیعیان ایرانی تحریک کنند.

حال سایت الف در ادامه سیاست حکومت سعی کرده است تا با زدن اتهاماتی ناروا ضرورت جلوگیری از «مباحت تفرقه افکن» در جهان اسلام و پرهیز از ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی را به پروژه امنیتی حذف شیرازی‌ها و تضعیف روحانیون سنتی و مخالف ولایت فقیه تنزل دهد.

در این مطلب، تامین بودجه از لندن برای فعالیت شبکه‌های ماهواره‌ای، توهین به مقدسات اهل سنت و سب و فحاشی نزد آنان، عدم همراهی با آیت الله خمینی در مبارزه بر علیه حکومت شاه و اسلام سیاسی، عزاداری شیعه در مراسمات مجعول و شنیعی چون قمه زنی و راه رفتن روی خار، عدم حمایت از بشار اسد و اعتقاد به دین منهای سیاست به عنوان مشکلات جریان شیرازی‌ها بر شمرده شده که به زعم نعیمه موحد، نویسنده مقاله در سایت الف، در لباس شیعه بر علیه شیعه فعالیت می‌کنند!

اما بررسی این ادعا ها ضمن اینکه نشان می‌دهد نویسنده مقاله فرد بی اطلاع از تاریخ عزاداری شیعه است، جهت‌گیری تحریف آلود و سیاسی را نشان می‌دهد که همسو با پروژه امنیتی حکومت است.

ادعای دریافت کمک مالی از دولت بریتانیا و یا جریان‌های انگلیسی از اتهامات بلااستنادی است که بر طبق موازین اسلامی از گناهان کبیره است. اما رسانه‌های وابسته به حکومت بی اعتنا به ضرورت ارائه مدرک همچون موارد دیگر به ترور شخصیت روی می‌آورند. حمله به مقدسات اهل سنت از ایراداتی است که به جریان شیرازی‌ها وارد است اما رویکرد برخی از جریان‌های وابسته به حکومت و همچنین مراجعی چون آیت الله مکارم شیرازی به مراتب از آنها شدید‌تر است و سهم آنها در دامن زدن به اختلافات سنی و شیعه بیشتر است. خود حکومت عامل اصلی ایجاد تضییع و محدودیت برای اهل سنت در ایران است. شماری از رهبران اهل سنت در ایران قربانی ترور‌های خاموش و قتل های زنجیره‌ای شده‌اند. بنابراین اگر قرار است فضای تنش و درگیری فرقه‌ای در ایران از بین برود باید نگاهی جامع وغیر تبعیض آمیز داشت و ابتدا حکومت و جریان های وابسته به آن رویه خود را اصلاح نمایند.

قمه‌زنی و راه رفتن روی خار و کلا عزاداری با اذیت و آزار بدنی سابقه دیرینه در شیعه دارد و محدود به پیروان شیرازی‌ها نیست. در حال حاضر کسانی که قمه می‌زنند نیز فراتر از جریان شیرازی‌ها هستند. نویسنده مقاله یا نمی‌داند و یا خود را به تجاهل زده است که آیت الله سید محمد شیرازی از معدود چهره‌های روحانی برجسته پیش از انقلاب بود که به حمایت از آیت الله خمینی پرداخت و تا سال‌ها از مدافعان اسلام سیاسی بود. بعد از انقلاب در اعتراض به عملکرد حکومت به تدریج با آیت‌الله خمینی اختلاف پیدا کرد. اما ناخشنودی از عملکرد سیاسی حکومت، انتساب درستی به شیرازی‌ها است که انگیزه اصلی بهره برداری سیاسی حکومت از نگرانی عمومی نسبت به تشدید اختلاف شیعه و سنی را تشکیل می‌دهد.

آنها با عملکرد حکومت در سوریه، لبنان و فلسطین و عراق مخالف هستند و به دلیل نفوذ در کشورهای عربی مانعی برای پروژه‌های حکومت محسوب می‌شوند. همچنین مخالفت آنها با نظریه ولایت فقیه و حمایت از جدایی دین از دولت باعث می‌شود تا حکومت در شرایطی که گرایش دوری از سیاست در حوزه‌‌های علمیه رو به رشد است از حضور آنها احساس خطر کند.

در مجموع فضاسازی‌های رسانه‌ای یاد شده این تصور را قدرت می‌بخشد که حکومت دارد حلقه محاصره بر علیه جریان شیرازی‌ها را تنگ تر می‌کند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.