با شروع به کار دکتر محمد فرهادی وزارت علوم وارد مرحله جدیدی شد و از بلا تکلیفی چهار ماهه بیرون آمد. آغاز مدیریت فرهادی بر وزارت علوم تفاوت های ملموسی با دوران فرجی دانا و سرپرستیهای تقریبا شش ماهه جعفر توفیقی و محمد علی نجفی دارد. فرهادی وابسته به طیف سنتی اصلاحطلبان است که بر خلاف نجفی و حلقه مدیران منسوب به دکتر مصطفی معین توجه زیادی به تقویت مناسبات جامعه مدنی در دانشگاه، کار ویژه نقادی و استقلال دانشگاه را ندارد.
مدیران نزدیک به دکتر معین در چارچوب سرمشق مدرن به دنبال تقویت دانشگاه مستقل و خود بنیاد بودند که در نهایت مدیریت دانشگاهها در تعامل و با جذب رضایت دانشگاهیان و دانشجویان اداره شود. آنها خطوط قرمز حکومت و بهخصوص رهبری را به میزان کمی در تصمیم گیریهای خود دخالت میدادند و محصول و خروجی عملکر آنها تقویت پارادایم استقلال و خود گردانی دانشگاه به عنوان نهادی مستقل از قدرت بود. البته آنها به دنبال تقابل دانشگاه و حکومت نبودند بلکه فکر میکردند از طریق مشارکت دانشگاهیان در ساماندهی به امور دانشگاهی روابط مناسبی بین حکومت و دانشگاه ایجاد شده و تهدیدها کمتر میگردد.
اما فرهادی به گفتمان کلاسیک اصلاحطلبان و در واقع دیدگاه خط امام تعلق دارد. وی میکوشد در چارچوب رعایت خطوط قرمز رهبری کارهایش را جلو ببرد. پایبندی وی به این مساله و اعتقاد به نظریه مطلقه ولایت فقیه و همچنین نگاه ایدئولوژیک وی به دانشگاه باعث شد تا رای بالایی از مجلسی کسب کند که پیش از وی فرجی دانا را استیضاح کرد و همچنین به جعفر میلی منفرد، محمود نیلی احمد آبادی و فخرالدین دانش آشتیانی رای اعتماد نداد.
حتی چهرههایی چون الیاس نادران و علیرضا زاکانی از اصولگرایان افراطی در حمایت و موافقت با فرهادی صحبت کردند. دلیل عمده آنها در نگاه مثبت به فرهادی عدم حضور وی در جمع مدیران تندروی مشارکتی به زعم آنان بود. الیاس نادران دو مزیت فرهادی را چنین اعلام کرد:
«اول مدیریت اخیر ایشان در هلال احمر است که نسبت به دوره قبل از خود سیاهنمایی نکردند. خارج بودن از حلقه تندروی مشارکتی و غیرمشارکتی برخلاف گزینههای قبلی پیشنهادی را نکته مثبت دوم فرهادی است. فرهادی به علت تندرویهای اصلاحطلبان در مجلس ششم نتوانست در دور دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی به مجلس معرفی شود.»
فرهادی در جلسه کسب رای اعتماد با انداختن چفیه ارادت خود به خامنهای را بهصورت نمادین آشکار ساخت. او همچنین از کلید واژهها و مفاهیم مورد توجه رهبری چون تاسیس اتاقهای نظریهپردازی و تقویت کرسیهای آزاداندیشی، تنظیم سند تحول آموزشعالی کشور، توسعه پایدار براساس اقتصاد مقاومتی حرکت به سوی الگوی ایرانی- اسلامی دانشگاه و توسعه پایدار علم و فناوری و توجه به مسائل فرهنگی دانشگاه، پژوهشهای قرآنی و فرهنگ عفاف و حجاب، حرکت جهادی استفاده زیادی کرد و آنها را در برنامه خود برجسته ساخت.
تاکید اصلی فرهادی در مدیریت وزارت علوم تاکید بر پیشرفت علمی است که همپوشانی با مواضع رهبری و اصولگرایان دارد. این پیشرفت علمی در چارچوب تمایلات و برنامههای حکومت محدود میگردد. در اصل پیشرفت علم به صورت درون جوش و بر اساسا نیازهای واقعی کشور نیست بلکه جهت دادن حرکت مراکز علمی کشور بر اساس نیاز حکومت مد نظر است. فرهادی با تاکید بر اهمیت رشد در علوم انسانی تصریح کرد که مصوبات شورای تحول در علوم انسانی در خصوص تغییر در متون موجود آموزشی را میپذیرد.
فرهادی اعلام کرد هیچ متنی را در جریان اعتراضهای انتخاباتی امضا نکرده و سخنان خامنهای را فصلالخطاب میداند. او برخورد منفی و هراسآلود حکومت در برابر جنبش سبز در قالب « فتنه» را پذیرفت و تاکید کرد فتنه خط قرمز او است. فرهادی برای اولین بار بعد از انتشار نامه یاد شده در سال ۱۳۸۸ به تکذیب پرداخت. جالب آن است که دانش آشتیانی نیز تکذیب کرد اما نمایندگان تکذیب وی را نپذیرفته و مته به خشخاش گذاشتند. اما در خصوص فرهادی تکذیب او را پذیرفتند و چون و چرا نکردند.
این برخورد دوگانه همچون موارد دیگر نشان میدهد نفس شرکت در اعتراضات انتخاباتی سال ۸۸ و همراهی با مهندس موسوی و کروبی برای نظام حساسیتزا نیست بلکه نسبت امروز با آن واقعه و تسلیم در برابر رهبری اهمیت اصلی را دارد. همچنین اگر حضور مدیری و کارگزار منسوب به جنبش سبز باعث هموارسازی مسیر فعالیت این جنبش شود برای حکومت قابل قبول نیست.
فرهادی از دید دستگاه امنیتی کشور و حاکمیت پادگانی فرد مورد تاییدی است و به همین دلیل با ریاست وی بر جمعیت هلال احمر موافقت شد که معمولا پوششی برای فعالیتهای مجموعههای وابسته به سپاه پاسداران است. فرهادی در زمینه تعیین روسای دانشگاهها تلویحا مشاوره با شورایعالی انقلاب فرهنگی، مجلس و رهبری را پذیرفت امری که روسای قبلی از آن طفره رفتند.
در خصوص تشکلهای دانشجویی نیز فعالیت گسترده و متعدد آنها را پذیرفت ولی شرط تعهد به اصول انقلاب و همچنین فعالیت مدیریت شده و کنترل شده را طرح کرد.
برنامه فرهادی
فرهادی منابع مورد نظر برای برنامه خود را این چنین تعریف کرده است:
بیانات و رهنمودهای رهبری در زمینه توسعه علم و فناوری
سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی
سیاستهای کلی علم و فناوری
اسناد بالادستی موجود در زمینه علم، تحقیقات و فناوری:
سند چشم انداز ۱۴۰۴ ایران، مجمع تشخیص مصلحت نظام، ۱۳۸۴
سیاستهای کلی نظام برای رشد و توسعه علمی و تحقیقاتی کشور، مجمع تشخیص مصلحت نظام ۱۵ اسفند ۱۳۸۳
سند نقشه جامع علمی کشور، شورای عالی انقلاب فرهنگی ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰
سند دانشگاه اسلامی، شورایعالی انقلاب فرهنگی ۲۵ تیر ۱۳۹۲
قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی شامل:
قانون تشکیل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و شورایعالی علوم، تحقیقات و فناوری مصوب ۱۳۸۳
قانون برنامه چهارم توسعه فصل چهارم (توسعه مبتنی بر دانایی) ۱۳۸۴-۱۳۸۸
قانون برنامه پنجم توسعه فصل دوم (علم و فناوری) ۱۳۹۰-۱۳۹۴
این منابع نشان میدهد مدیریت فرهادی منجر به تغییر بزرگی در مدیریت وزارت علوم نمیشود و همچنین مفاد برنامه وی با وعدههای روحانی در خصوص دانشگاهها فاصله دارد. البته فرهادی مدیریت امنیتی در دانشگاهها را رد کرده است. اما در عین حال با توجه به واقعیتهای موجود راهکار مناسبی برای کاشه فضای پلیسی ارانه نداده است. رویکرد او در خصوص تشکلهای دانشجویی بشرح زیر است :
تعمیق خردورزی و عقلانیت و تقویت روحیه آزاداندیشی و خلاقیت در دانشگاهها
– تقویت منطق خردورزی و روحیه آزاداندیشی و بازنگری در فضای عمومی و علمی دانشگاهی
– تأمین زیرساختهای حقوقی لازم جهت توسعه آزاداندیشی و بازنگری در قوانین موجود با هدف حمایت از روحیه خردگرایی و آزاداندیشی و پرسشگری
– تشکیل کرسیهای نظریه پردازی و تقویت فرهنگ کسب و کار دانش بنیان و تبادل آرا و تضارب افکار و آزاداندیشی علمی
رفع موانع فضای آزاداندیشی و نشاط علمی و اجتناب از ایجاد فضای امنیتی در دانشگاه از جمله:
– تعامل با تشکلهای دانشجویی و قانونمند کردن فعالیت آنها با حفظ محوریت فعالیت علمی در دانشگاه و احترام به قداست علم و فضای آموزشعالی
– محدود کردن دخالتهای نهادهای بیرونی در جهت برقراری و حفظ سلامت فضای آزاداندیشی و پرسشگری در دانشگاه
– اجتناب از برخوردهای انضباطی با رویکرد سیاسی و امنیتی و پذیرش و تحمل روحیه نقد و پرسشگری دانشجو و اعتماد به درستکار و درست اندیشه بودن قاطبه دانشجویان و هیئت علمی براساس اصل برائت اسلامی
در خصوص هیاتهای علمی دانشگاهها نیز برنامه وی بهشرح زیر است :
– احترام به کرامت هیئت علمی و اجتناب از برخوردهای دور از شأن با آنها در فرایندهای گزینش و امتیازدهی فرهنگی براساس ارزشهای بنیادین نقشه جامع علمی کشور و از طریق بازنگری در آیین نامهها و دستورالعملهای مربوطه با هدف ارتقای منزلت استادان، محققان و دانش پژوهان
– بهبود معیشت اعضای هیئت علمی در جهت ایجاد فراغ بال برای تمرکز فعالیتها و آموزش و پژوهش کیفی و افزایش بهره وری و اثربخشی آنان در تحقق مأموریتهای دانشگاهها و پژوهشگاهها.
– تأمین امکانات رفاهی مناسب برای دانشجویان در جهت احترام به کرامت انسانی دانشجو، امیدبخشی و شکوفایی استعدادها به ویژه در تحصیلات تکمیلی
البته موارد فوق فقط عناوین و دستورالعمل هستند و روش اجرایی ارائه نشده است. اما با توجه به اینکه وی در ابتدا توضیح میدهد رئوس یاد شده بر اساس عملیاتی کردن رهنمودهای رهبری و اصول ارزشی مندرج در نقشه جامع علمی کشور و سند دانشگاه اسلامی است، لذا پیشاپیش تحقق این موارد با موانع بزرگ مواجه است. مشکل اصلی تعارضی است که در ذهنیت فرهادی وجود دارد که میخواهد بر اساس ملاحظات خامنهای به نتایجی معکوس دست یابد.
چشم انداز پیش رو
حضور فرهادی به معنای مرحله جدیدی در وزارت علوم است که با عقب گرد از فضا و سیاستهای دوران فرجی دانا شروع میشود. البته دامنه این عقب گرد بعید است زیاد شود اما میتوان گمانه زنی کرد که فرهادی حد میانه مشی فرجی دانا و کامران دانشجو را دنبال کند. به احتمال زیاد نیروهای اصلی اداره کننده وزارت علوم عوض خواهند شد و نیروهایی که مورد حساسیت اصولگرایان و بیت رهبری بودند از وزارت میروند.
این دوره برای دانشجویان به منزله پایان تحولات و پیشروی دولت اعتدل و دور شدن از وضعیت دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد در دانشگاهها خواهد بود. فرهادی حد اکثر بتواند همین وضع موجود را در دانشگاهها حفظ نماید. تقریبا با اطمینان میتوان گفت دانشگاهها در ابعاد مختلف به دوران اصلاحات باز نمیگردند. البته نوع مواجهه نیروهای امنیتی و اصولگرایان با فرهادی نیز متغیری مهمی در تنطیم فعالیتهای خواهد بود. اما تقریبا با اطمینان میتوان گفت که آهنگ فعالیتهای تحول خواهانه در دانشگاهها و مدیریت وزارت علوم نسبت به دوران فرجی دانا کندتر میشود.