مصاحبه با سایت شهروند یار پیرامون انتخابات آزاد

نظر شما در ارتباط با شعار انتخابات آزاد در شرایط کنونی چیست؟ چه نقدهایی بر آن وارد است ؟
به شعار انتخابات آزاد از جهات مختلف می توان نگریست. اگر بخواهیم آن را تبدیل به استراتژی گذار به دموکراسی بنمائیم ، پاسخ بنده منفی است. این برنامه نمی تواند بن بست موجود در فضای سیاسی را بشکند. به دلیل اینکه موانع پیش روی دموکراسی در ایران خیلی فراتر از آزاد نبودن انتخابات است. انتخابات نیز ویژگی ها و پیش نیاز هایی دارد تا بتواند ابزار ارزشمندی برای تحقق دموکراسی باشد. این ویژگی ها در پنج عنصر کلان موثر،رقابتی، آزاد ،منصفانه و سالم تعریف می شود. بنابراین انتخابات آزاد یک بعد لازم برای انتخابات معنا دار و مفید است ولی همه آن نیست. اولا باید انتخابات موثر باشد. یعنی محصول انتخابات اختیار و اقتدار لازم برای پاسحگویی به اعتماد عمومی و اجرای برنامه های وعده داده شده را داشته باشد. این امر نیازمند یک ساختار سیاسی است که راس سلسله مراتب اقتدار آن توسط انتخابات تعیین شود و در برابر مردم پاسخگو باشد. به قول پوپر فضیلت دموکراسی بیشتر در این است که مردم هر وقت اراده کردند بتوانند از طریق ساز و کار تعریف شده ای حاکم را عزل کنند.
انتخابت در جمهوری اسلامی ، غیر آزاد ، ناعادلانه ، تقلب آمیز ، نا سالم و غیر موثر و فاقد ظرفیت برای انتقال قدرت واقعی است. از دید اینجانب همه پرسی برای تغییر قانون اساسی و ایجاد ساختار انتخاباتی نوین که متناسب با دموکراسی باشد ، می تواند استراتژی مناسب باشد. اما انتخابات آزاد خود می تواند موضوعی برای یک کمپین و فعالیت جداگانه باشد تا در این خصوص فرهنگ سازی شود و میزان اطلاعات و اگاهی های عمومی ارتقاء یابد . همچنین معیاری برای سنجش و داوری عملکرد مسئولین انتخابات های پیش رو مشخص گردد.
کمپین انتخابات آزاد این قابلیت را دارد که در حاشیه انتخابات و آزادی نسبی که در فضای سیاسی ایجاد می شود ، چالشی برای خاکمیت ایجاد کند و در برنامه آنها برای برگزاری انتخابات نمایشی و کشیدن مردم پای صندوق رای ایجاد اختلال بکند.
خود شما به عنوان یک فعال سیاسی، اگر بخواهید در انتخابات آینده مشارکت داشته باشید حداقل های لازم برای جلب مشارکت شما در انتخابات چه چیزی می تواند باشد؟
من همانگونه که گفتم در انتخابات های جمهوری اسلامی شرکت نمی کنم . این تصمیم را پس از انتخابات دومین دوره شوراهای شهر گرفتم واکنون نیز تفاوتی در فضای سیاسی نمی بینم. به نظر من راه آزادی و حقوق بشر در ایران خارج از مسیر انتخابات می گذرد. علاوه بر موانع ساختاری ، بخش مسلط قدرت هیچگونه نرمش وانعطافی مبنی بر پذیرش الزامات انتخابات آزاد و منصفانه نشان نداده هست. فضا نیز بگونه ای است حتی برخی از کسانی که تا پیش از این از شرکت در انتخابات دفاع می کردند اکنون می گویند دیگر نمی توان در وسط ایستاد و تا شرایط یک انتخابات کاملا آزاد فراهم نشود ، در انتخابات شرکت نمی کنند. به نظر من به لحاظ اصولی و استراتژیک تعیین معیار و پیش شرط را کارامد نمی دانم .بلکه نیروهای دموکراسی خواه باید در فکر سازماندهی جنبش اجتماعی مشابه مصر و تونس باشند تا بتوان تغییرات بنیادی در ساختار سیاسی ایجاد کرد ،بعد انتخابات موضوعیت پیدا می کند.
فرض کنیم جمهوری اسلامی حداقلهای لازم برای یک انتخابات آزاد را فراهم نکرد به صورتیکه گروههای سیاسی ای که در انتخابات گذشته شرکت کرده بودند نیز حاضر به شرکت در انتخابات نشوند! چه راهکارهایی می تواند پیش روی نیروهای تحول خواه باشد؟ آیا تحریم می تواند کافی و موضر باشد؟
به نظر من در هر شرایطی برخی از نیروهای اصلاح طلب در انتخابات شرکت می کنند. بخصوص باید توجه داشت که در روستا ها وشهر های کوچک شرکت در انتخابات های مجلس حالت سیاسی ندارد بلکه محلی و منطقه ای است. بنابراین نظام در انتخابات های مجلس می تواند حداقل تا ۳۵ درصد جامعه را برای شرکت بسیج کند. بنابراین تحریم انتخابات نیز کارامد نیست. می توان از فضای انتخابات و بخصوص باز شدن نسبی برای تحرک بخشیدن به جنبش سبز استفاده کرد. در شرایط کنونی شکست حصر رهبران سمبلیک جنبش سبز و آزادی زندانیان سیاسی اولویت دارد.
فرض کنیم جمهوری اسلامی حداقلهای یک انتخابات آزاد را فراهم نکرد و نیروهای سیاسی مانند اصلاح طلبان در سطح قابل توجه ای از شرکت در انتخابات کناره گیری کردند، در اینصورت جمهوری اسلامی با چه پیامدی روبرو خواهد شد؟
در چنین حالتی ،هزینه برای جمهوری اسلامی ایجاد خواهد شد و بحران فقدان مشروعیت ان تشدید می شود. بررسی رفتار حاکمیت نشان داده است علی رغم اینکه به نیروهای مخالف و کسانی که مواضع شان در چارچوب قابل تحمل نظام نمی گنجد ،میدان نمی دهد ولی همیشه ترجیح می دهد و با روش های مختلف اعم از تهدید و در باغ سبز نشان دادن می کوشد تا آنها و بخصوص اپوزیسیون داخل کشور نگاه مثبت به انتخابات داشته باشند و یا به هیچوجه به سمت تحریم فعال نروند. در حال حاضر هم به نظر می رسد رهبری و نهاد های امنیتی انتظار دارند که اصلاح طلبان و نیروهای مدافع تغییر نسبت به اصل شرکت در انتخابات و یا اصلاحات انتخابات محور رویکرد وسمت گیری مثبت داشته باشند.
همچنین بزرگترین نگرانی رهبری و اصول گرایان در انتخابات مجلس نهم حلقه یاران احمدی نژاد هست . جلب نظر مثبت اصلاح طلبان و فضا دادن به بخش های محافظه کار و مقید به نظام و ولایت فقیه اصلا حطلبان بخشی از سیاست مهار و خنثی سازی جریان احمدی نژاد هست. به نظر می رسد طبق صحبت های ترقی و مرتضی نبوی ، قرار است سهمیه اصلاح طلبان مدافع نظام و ولایت فقیه در مجلس آینده افزایش یابد . البته همچنان اقلیت مجلس خواهند بود.
بنابراین دست رد زدن اصلاخ طلبان و نیروهای تحول خواه در انتخابات نهمین دوره مجلس ، مدیریت این انتخابات در مسیر مطلوب را برای حاکمیت دشوار می سازد.
همچنین طیف سنتی و بازاری – روحانی اصول گرایان ترجیح می دهند ائتلافی با بخش های حکومتی اصلاح طلبان و شبکه نیروهای هاشمی رفسنجانی تشکیل دهند تا با بخش های افراطی اصول گرایان رقابت کنند.
از این رو عدم شرکت در انتخابات عرصه را برای تشدید بحران در درون بلوک قدرت مساعد می سازد.
همچنین باید توجه داشت یکی از تبعات منفی و نا خواسته کمپین انتخابات آزاد ، ایجاد نگرش مثبت نسبت به اصل مشارکت در انتخابات است. بنابراین وقتی حاکمیت در لحظات اخر دست به رد صلاحیت کاندیداهای غیر خودی می زند و آزادی انتخابات را منتفی می سازد دیگر فرصت برای اقناع بخشی از افکار عمومی که بواسطه کمپین انتخابات آزاد نسبت به رای دادن نظر مثبت پیدا کرده اند ، جهت رای ندادن کافی نیست و عملا نتیجه این کار بیشتر به نفع حاکمیت ، گرایش های قدرت طلب ویا کسانی می شود که انتخابات محوری را در چارچوب دموکراسی صوری دنبال می کنند .

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.