خامنه ای و شیعه لندنی

خامنه ای بار دیگر در سخنرانی خود به مناسبت بزرگداشت بیست و ششمین سالگرد درگذشت آیت الله خمینی نسبت به ترویج شیعه لندنی هشدار داد. تقریبا قریب به سه سال است که خامنه ای در مناسبت های مختلف اعلام کرده شیعه ای که صدایش از لندن و واشنگتن پخش می شود فاقد ارزش است و نسبت به این مساله ایجاد حساسیت کرده است. او این بار اظهار داشت “ﺗﺴﻨﻦ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ” ﻭ “ﺗﺸﯿﻊ ﻟﻨﺪﻧﯽ” ﻫﺮ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺷﯿﻄﺎﻧﻨﺪ.

BBC9AD2C-B263-4F68-80F0-E3DC4EE7241D_w640_r1_s_cx24_cy11_cw68
اشاره وی به تسسن آمریکایی القاعده، داعش و سلفی های افراطی و تکفیری هستند. اما اشاره اش به شیعه لندنی جریان شیرازی ها است. البته در سنت رفتاری جمهوری اسلامی از ابتدا متهم کردن قرائت های دگر اندیش مذهبی و فقهی به قدرت های جهان سابقه دارد. پیش از انقلاب نیز از سوی جریان هایی کلیت روحانیت به وابستگی به بریتانیا متهم می شد. اما آیت الله خمینی مخالف درون دینی و حوزوی اش را به تحجر و ترویج اسلام آمریکایی متهم نمود. اکنون خامنه ای این الگو را در شرایطی دیگر به کار گرفته و مورد استفاده قرار می دهد. اما خود وی از سوی بخشی از نیرو های نظام در دوره رهبری آیت الله خمینی به عنوان یکی از بزرگان جریان اسلام آمریکایی و اسلام اشراف و مرفهین معرفی می شد.
البته منتسب کردن مخالف به وابستگی به بیگانه در حوزه های علمیه تا حدی رایج است. از آیت الله سید محمد شیرازی نیز نقل است که در محافل خصوصی تلویحا آیت الله خمینی را به قدرت های استعماری منتسب می کرده است.
اما بروز تحولاتی در حوزه های علمیه و رشد تمایلات به دیدگاه های سنتی در کنار افزایش توجه بخشی از طلبه های به نو گرایی دینی از دو سو تقویت کننده گرایش های سکولار در پهنه سیاسی ایران شده است. نگرانی از این موضوع که بار ها در سخنان خامنه ای و روحانیون حامی او در حوزه ها اعلام شده است، باعث شده تا برخورد با مراجع مستقل و افزایش فشار برای کنترل فضای حوزه ها افزایش یابد. اما مشکل خامنه ای با شیرازی ها سابقه تاریخی دارد.
خامنه ای از زمان مرحوم سید محمد شیرازی تلاش کرد طیف شیرازی ها را بسمت بیعت واطاعت از خود بکشاند اما تمهیدات مختلف وی جواب نداد. بعد از ناکامی در رایزنی های پشت پرده تهدید وفشار وزندانی کردن فرزندان واطرافیان آیت الله سید محمد شیرازی شروع شد. مدتی بعد وی در منزلش حصر شد. فرزندش سید مرتضی در زندان مورد اذیت و آزار قرار گرفت و مدعی است هنوز آثار شکنجه بر بدنش مشهود است. سید مرتضی شیرازی ابتدا محکوم به زندان شد اما بعدها در اثر فشارهای بین المللی محکومیتش لغو شد. اما طلاب از حضور در مجلس درس ایشان منع گشتند.
در مرحلۀ بعد نوبت به تطمیع وتلاش برای بهبود روابط در هنگام مرجعیت سید صادق شیرازی رسید، تا آنجا که خامنه ای در هنگام درگذشت سید محمد شیرازی اطلاعیه ای صادر کرد وعلیرغم تمامی آن برخوردها وآزارها از شخصیت او تجلیل کرد.
اما این راهکار نظام هم مؤثر نیفتاد وجریان مرجعیت شیرازی همچنان در جایگاه منتقد مذهبی وسیاسی نظام بویژه در طیف سنتی حوزوی ها باقی ماند.
در دورۀ بعد که مصادف با راه اندازی شبکه های ماهواره ای خصوصی ومستقل شیعه توسط هواداران آیت الله شیرازی بود، نیرو های امنیتی کوشیدند از آنها تعهد بگیرند تا اولا در چهارچوب سیاستهای ترسیم شدۀ نظام حرکت کنند. عوامل دادگاه ویژۀ روحانیت از مدیران شبکه های سلام وانوار درخواست کرده بودند که با نام بردن از خامنه ای وبه رسمیت شناختن مرجعیت ایشان از تسهیلات رسانه ای خاص در داخل ایران از جمله پخش زنده از اماکن مذهبی برخوردار شوند. اما جریان شیرازی ها این پیشنهادات نظام را رد کردند.
علاوه بر این انتقادات آیت الله سید صادق شیرازی از نظام وبرخوردهای خشونت بار با جنبش سبز ادامه یافت وتا رد علنی وآشکار نظریه ولایت فقیه ادامه یافت.
استقبال مذهبی ها وبرخی از قشر های هیأتی از گفتمان سنتی مستقل شیعه، نفوذ روزافزون این شبکه ها در میان طیف به اصطلاح ولایتی ( دوست داران ائمه) ودر نهایت خودکفایی این شبکه ها توسط کمک های مردمی در نهایت نظام را برآن داشت تا حسابهای بانکی را مسدود ودفاتر این شبکه ها را در تابستان گذشته مصادره نماید. این فشارها وتهدیدها همچنان ادامه دارد و ممکن است آیت الله سید صادق شیرازی نیز چون برادر ارشدش دچار حصر خانگی شود.
در عین حال در شرایط کنونی که درگیری های فرقه ای در جهان اسلام شدت یافته است، حکومت می کوشد در پوشش برخورد با جریان هایی در حوزه که رویکرد تقریب با اهل سنت را قبول ندارند و رویارویی عقیدتی با آنها را دارای اولویت می دانند، هم مخالفیی حوزوی اش را به حاشیه براند و هم آدرس غلط به افکار عمومی داخل و منطقه بدهد.
در یک دسته بندی با کل با رصد کردن مواضع سید محمد و سید صادق شیرازی می توان انتقادات آنها بشرح زیر را زمینه ساز مشکل با رهبران جمهوری اسلامی دانست.

تاکید بر ضرورت رعایت آزادی در اسلام
مذمت اختلاس، دروغ ورشوه و تاکید بر وظیفۀ حکومت مدعی اسلامی بودن در فراهم آوردن فضای عاری از فساد سیاسی واقتصادی
مخالفت با بحران وتنش آفرینی وجنگ افروزی . سید محمد شیرازی با ادامه جنگ بعد از خرمشهر مخالفت علنی کرد. همچنین شیرازی ها مدافع سیاست خارجی درست و آشتی با دنیا هستند.
تاکید بر فعالیت آزاد اقتصادی واقتصاد مبتنی بر شفافیت ورقابت آزاد
مخالفت با زندانی کردن افراد به خاطر بیان عقیده ونظر سیاسی
تاکید بر دفاع از حقوق زندانیان و توجه به این مساله که زندانی شدن افراد آنان را از حقوق شرعی وقانونی شان محروم نمی کند.
تاکید بر اینکه منابع طبیعی و بیت المال متعلق به افراد ملت بوده و حکومت حق هدر دادن این منابع را ندارد.
اعلام اینکه مازاد درآمدهای نفتی متعلق به مردم وامانت آنها در دست حکومت است که هرگونه هدر دادن آنها خیانت در امانت محسوب می شود.
مخالفت با نظریه ولایت فقیه فردی و ارائه بدیل شورای فقها
مخالفت با وابستگی حوزه های علمیه به حکومت و نفی استقلال حوزه ها

علاوه بر این نکات از آنجاییکه جریان شیرازی ها در خارج از کشور و بخصوص در عراق، سوریه، کویت و عربستان نفوذ دارند و برنامه های آنها متفاوت با سیاست حکومت است، این حوزه نیز بر تنش بین آنها می افزاید. در مراسم اربعین امسال که به طور سنتی شیرازی ها در آن حضور داشته و از مردم ایران خواستند در مراسم فوق شرکت کنند ،درگیری ها شدت یافت. بگونه ای که برخی از نیرو های حکومتی به پاره کردن عکس های سید صادق شیرازی پرداختند. در ماه های گذشته نیز در هیات های حکومتی حملات زیادی به شیرازی ها شده است. به لحاظ امنیتی نیز شیرازی ها در حال حاضر جزوز خطوط قرمز محسوب می شوند.
وضعیت متلاطم منطقه و اراده خامنه در قبضه گرفتن حوزه های علمیه و ایجاد این همانی بین تشیع و جمهوری اسلامی ایران باعث می شود که حملات وی به شیرازی ها ادامه یابد و در ادعایی خلاف واقع آنها را به وابستگی به انگلستان و آمریکا متهم نماید. در اصل از دید خامنه ای هر جریان اسلامی- شیعی که قائل به بنیاد گرایی شیعی و نظریه ولایت فقیه مطلقه نباشد، مطرود است و اما چون نمی تواند این موضوع را به صراحت بیان کند ناگزیر به ترور شخصیت و اتهام زنی روی می آورد. اما تجربه وی و جناح راست نشان می دهد این شیوه ها نهایتا جواب نمی دهد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.