محمود احمدی نژاد در هفته گذشته اقداماتی را انجام داد که میتوان آنها را نشانههایی دال بر بازگشت وی به سیاست به شمار آورد. رئیس دولتهای نهم و دهم بعد از پایان ریاست جمهوری به حاشیه رفت و به طور موقت میدان سیاست را ترک گفت. تلاش وی و نزدیکانش برای راه اندازی دانشگاه و حفظ نیروها در ساختمانهای دولتی به موانعی جدی برخورد.
او در دو سالی که گذشت به صورت پراکنده و موردی در اماکن عمومی ظاهر شد اما از اظهار نظر پیرامون موضوعات سیاسی خودداری کرد و همچنین واکنش مستقیمی نسبت به حملات دولت روحانی ومنتقدانش نشان نداد. در این مدت در بیت رهبری بر خلاف محمد خاتمی به روی او باز بود اما مناسبات گرمی حداقل در ظاهر مشاهده نشد.
در هفته گذشته نخست دفتر محمود احمدی نژاد اعلام کرد علیه اسحاق جهانگیری به دلیل نشر اکاذیب به دادگستری شکایت کرده است. اگر چه عادل حیدری وکیل احمدی نژاد دلیل اقامه دعوی را پیشگیری از تداوم رفتار ناهنجار برخی مقامات مسئول در دولت کنونی و در موافقت با درخواست های مکرر مردم(حامیان احمدی نژاد) نامید، اما به نظر میرسد اقدام حقوقی رئیس جمهور سابق و شکست رویهای که وی «سکوت وحدتبخش» مینامید، نوعی احساس خطر و برخورد دفاعی را به نمایش میگذارد.
بعد از بازداشت حمید رضا بقایی و رواج شایعاتی مبنی بر دستگیری اسفندیار رحیم مشایی این تصور قوت یافت که حلفه محاصره بر احمدی نژاد در حال تنگتر شدن است. از اینرو با توجه به درگیریهایی که وی با مرکز قدرت در اواخر ریاست جمهوری داشت، نگرانی از مجازات تاخیری و گام به گام ممکن است او را به واکنش واداشته باشد تا تهاجم صورت گرفته را مهار کند.
شکایت احمدی نژاد از اسحاق جهانگیری اگر به جریان بیفتد، اتفاق مهمی در عرصه سیاسی ایران خواهد بود و آرایش نیروهای سیاسی را دستخوش دگرگونی خواهد ساخت. دولت حسن روحانی اشتیاق وافری به برجسته شدن تضاد با دولت احمدی نژاد نشان داده است و ایجاد فضای دو قطبی در این خصوص را به نفع خود میداند. صادق لاریجانی به عنوان رئیس قوه قضاییه نیز انگیزههای روشنی در برخورد با احمدی نژاد دارد که وی و خانوادهاش را تلویحا متهم به «فساد مالی و راه اندازی منسابات مافیایی» کرده است.
اما متغیر اصلی تصمیم رهبری است که تا کنون روی خوشی به افشاگریهای دولت حسن روحانی نسبت به تخلفات دولت گذشته نشان نداده و تحت عنوان «سیاه نمایی» به انتقاد پرداخته است. همچنین بر دخالت مهندسی شده قوه قضائیه در تخلفات انتسابی به دولتهای نهم و دهم نیز اصرار دارد.
اما اقدام مهم محمود احمدینژاد سخنرانی در افتتاحیه نشست سراسری تبیین مبانی و آرمانهای انقلاب اسلامی و امام بود کهبا سازماندهی حامیان وی انجام شد. این نشست در نوع خود اولین تحرک بزرگ پایگاه اجتماعی احمدی نژاد در دوره موسوم به اعتدال است. نشست فوق به صورت بسته ودر شرایط شدید امنیتی برگزار شد. برای تمامی میهمانان این همایش کارتهایی دارای بارکد امنیتی تهیه شده و میهمانان پس از کنترل شدن این کارت ها اجازه ورود به محل برگزاری همایش را داشتند.
قرائن نشان میدهد این حرکت آغاز فعالیت سیاسی جریان احمدی نژاد است که میخواهد در فضای سیاسی کشور جایگاهی مشخص را تسخیر کند. احمدی نژاد دردولت دهم ارادهاش بر راه اندازی جریان سیاسی مستقل از دو قطب اصلی جمهوری اسلامی و راه اندازی خط سوم را نشان داد اما به دلایلی موفق نشد. ولی بعد از رد صلاحیت مشایی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و خلع ید از دولت در ماههای آخر فعالیت به واکنش تند روی نیاورد و برعکس راهکار فعالیت سیاسی تدریجی وبازگشت به قدرت در آینده را انتخاب کرد.
سکوت وی در دو سال اول حیات دولت اعتدال قرینهای بود که وی میخواهد آغاز فعالیت مجدد سیاسی را با نمایان شدن افول روحانی پیوند بزند. اما این شروع غیر مترقبه در حالی که هنوز فضا بر علیه وی است، این تصور را تقویت مینماید که جریان احمدی نژاد تداوم سکوت و حاشیه گزینی را تهدید تلقی کرده و ناگزیر حرکت خود را شروع کرده است.
راهبرد احمدی نژاد برای حضور مجدد در عرصه سیاسی بازسازی گفتمان و مبانی اعتقادی آیت الله خمینی است. او این مسئله را از سخنان آیت الله خامنهای در مراسم سالگرد درگذشت بنیانگذار جمهوری اسلامی به عاریت گرفته است تا بازگشت به سیاست به مانند گذشته در چارچوب همراهی و حمایت از مواضع ولی فقیه صورتبندی شود. احمدینژاد درسخنانش کوشید خود را در موضع «مظلومیت» نشان دهد که از همه طرف مورد حمله قرار گرفته است اما در همینحال خود موضع خود را بالا برده و گفت به حملات اعتنایی نمیکند و طرف اصلی خود را آمریکا میداند. او با برجسته کردن ضرورت تداوم دشمنی با آمریکا میخواهد حمایت پایگاه اجتماعی نظام و مدافعان برخورد خصمانه با شیطان بزرگ را جلب کند.
اما تکیه اصلی احمدی نژاد سرمایه گذاری بر بازخوانی مواضع آیتالله خمینی در جهتی کاملا متضاد با علی اکبر هاشمی رفسنجانی، حسن خمینی و حسن روحانی است. هدف وی از ارجاع به آیتالله خمینی و احیای گفتمان مورد نظر وی در زمانه حاضر بر تبیین محافظهکاری جدید با نگاهی بنیادگرایانه در سیاست داخلی و خارجی با چاشنی تودهگرایی و نگاه آخرالزمانی است.
از این رو باز به مانند گذشته جایگاه سیاسی خود را در ایجاد دو قطبی با رفسنجانی تعریف کرده است که با بیان خاطراتی جدید و تفسیر متناسب با ذائقه کنونی افکار عمومی، میکوشد به دنبال روزآمد کردن آیتالله خمینی و رفع موانع گفتمانی وهویتی تجدید نظر طلبی در جمهوری اسلامی باشد.
اما احمدی نژاد با درک نیاز رهبری و بخش مسلط قدرت به مقابله با این رویکرد، در تلاش است تا با حمله به مواضع رفسنجانی و اصلاح طلبان موقعیت خود را در سپهر سیاسی نظام بهبود بخشیده و اختلافات گذشته با راس هرم قدرت را ترمیم نماید.
در نشست یاد شده کسانی مانند مجتبی ثمرههاشمی، مجید نامجو وزیر سابق نیرو، علی نیکزاد وزیر سابق راه و شهرسازی، شمسالدین حسینی وزیر سابق اقتصاد، خسرو معتضد مورخ، مرتضی تمدن، علیاکبر جوانفکر، مهدی غضنفری وزیر سابق صنعت، بهروز مرادی و عبدالرضا شیخالاسلامی وزیر اسبق کار حضور داشتند. این افراد کسانی هستند که بعد از ریزشهای مختلف به احمدی نژاد وفادار باقی ماندهاند. مشایی دستکم در ظاهر دیگر کنار احمدی نژاد دیده نمیشود. این مساله میتواند به معنای دور شدن احمدینژاد از آنچه «خط انحرافی» نامیده میشود، تفسیر شود وبدین ترتیب، مانع اصلی همکاری وی با اصولگرایان افراطی و مدافعان گفتمان سوم تیر برطرف شود.
بخشی از همراهان احمدی نژاد چون صادق محصولی، کامران دانشجو، کامران باقری لنکرانی به دلیل حمایت وی از کاندیداتوری مشایی از وی جدا شدند و به همراه جمعی از حامیان سابق جبهه پایداری را حول رهبری معنوی آیتالله ابوالقاسم مصباح یزدی تشکیل دادند.
موج دوم جدایی از احمدی نژاد با راه اندازی تشکل «یاران کارآمدی و تحول ایران اسلامی» جبهه یکتا از میان جمعی از مدیران دولت های نهم و دهم بدون اطلاع و موافقت احمدی نژاد کلید زده شد. افرادی چون فریدون عباسی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی، محمدمهدی زاهدی وزیر علوم و تحقیقات دولت نهم، کامران دانشجو وزیر علوم و تحقیقات دولت دهم، محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت دهم،محمدحسن طریقت منفرد وزیر بهداشت دولت دهم، مسعود زریبافان رئیس بنیاد شهید دولت دهم، محمد عباسی وزیر ورزش و جوانان دولت دهم، مصطفی محمدنجار وزیر دفاع دولت نهم و وزیر کشور دولت دهم و لطفالله فروزنده معاون پارلمانی دولت دهم در یکتا فعالیت دارند.
اگر چه احمدینژاد بر ضرورت تمایز با مشی اصول گریان افراطی تاکید دارد و میکوشد اهداف این جریان را از طریق دیگری دنبال کند اما رویکرد جدیدی سیاسی وی و قطعی شدن عبور از مشایی فصل مشترک چشمگیری با جبهه پایداری و یکتا دارد. این فاکتور و وجود دشمن مشترک در عرصه سیاسی میتواند باعث همکاری جدید بین ائتلافیهای قدیم شود.
البته بازگشت احمدی نژاد به سیاست با چالشهای متعددی مواجه خواهد بود و وی کار بسیار دشواری را برای موفقیت پیش رو دارد. اما به نظر میرسد وی نخست در اندیشه اعتماد سازی با رهبری و اصول گرایان جدید ( مدافع گفتمان سوم تیر) است تا آماده رویارویی دوباره با ائتلاف رفسنجانی- اعتدالیها واصلاحطلبان شود. شاید انتخابات مجلس دهم آغاز رویارویی دوباره احمدی نژاد با بلوک یاد شده باشد اگر چه هنوز نمی توان حتمیتی برای آن متصور بود.