پیچیدگی بیشتر بحران سوریه

بحران سوریه با عبور از چهار سال و نیم کماکان با وخامت بیشتر جلو می رود و چشم انداز روشنی برای پایان جنگ داخلی قابل مشاهده نیست. تسری بحران پناهجو ها به اروپا تشدید وضعیت بغرنج بزرگترین تراژدی انسانی قرن بیست و یکم را به نمایش گذاشته است که ظاهرا جامعه جهانی اراده و توان لازم برای حل و مهار آن را ندارد. تداوم وضعیت مصیبت بار سوریه شکستی بزرگ برای سازمان ملل و ناتوانی آن در حل مشکلات اساسی جهان و حفظ جان کثیری از انسان های بی گناه است. در فاجعه انسانی سوریه تا کنون بیش از ۵ میلیون نفر مجبور به ترک کشور و مهاجرت شده اند و قریب به سیصد هزار نفر نیز اعم از ده ها هزار کودک جان باخته اند که اکثر آنها غیر نظامیانی هستند در بمباران هوایی ارتش سوریه و عملیات زمینی متحدانش کشته شدند.

017073981_30300

تحرکات ماه های اخیر نیز تا کنون منجر به تغییر وضعیت نشده و در افق زمانی پیش دیدنی ظرفیتی برای کاهش تنش نشان نمی دهد. دولت روحانی همان مسیر گذشته در حمایت از حکومت بشار اسد و سیاست حمام خون و مشارکت در سرکوب نیرو های معترض را ادامه می دهد. سفر های منطقه ای جواد ظریف منجر به گشایشی در اوضاع نشده و تغییری در سیاست وزارت خارجه در مقایسه با دوران صالحی و متکی مشاهده نشده است. ظریف کماکان بر سیاست دوگانه نظام مانور می دهد که بر خلاف ظاهر آن در پذیرش تعیین سرنوشت توسط مردم سوریه، بر حفظ حکومت سوریه اصرار دارد. ظریف در حالی مدعی لزوم استفاده از راهکار سیاسی در سوریه است که جمهوری اسلامی عملا در فعالیت های نظامی در کشور بحران زده سوریه مشارکت دارد و حامی بشار اسد به عنوان عامل اصلی تحمیل جنگ داخلی بر سوریه است.

سیاست منطقه ممنوعه مورد نظر دولت های ترکیه و آمریکا نیز در عمل پیاده نشده است و اقدامات مخرب روسیه ،عربستان سعودی، ترکیه و قطر نیز ادامه دارد. دولت آمریکا و دیگر کشور های غربی نیز کماکان سیاست ناکارآمد خود را ادامه می دهند و عملیات نظامی هوایی ائتلاف علیه داعش نیز نتوانسته است به موقعیت این گروه در سوریه آسیب جدی بزند. نیرو های فعال در درگیری های میدانی سوریه را می توان به پنج گروه اصلی حکومت سوریه، داعش ، کرد ها، ارتش آزاد و جبهه نیرو های انقلابی و جبهه النصره و نیرو های همسو تقسیم کرد. داعش کماکان تقریبا نیمی از قلمرو سوریه را در دست دارد و بیش از پیش به تخریب میراث فرهنگی و تاریخی کشور سوریه ادامه می دهد. حکومت سوریه تقریبا سی درصد که شامل نقاط با تراکم جمعیتی بالا است را در اختیار دارد و مابقی مناطق در دست گروه های دیگر است.

روسیه بر مبنای برخی از گزارش ها در حال ارسال نیروی نظامی و توسعه پایگاه های نظامی در سوریه است. مقامات این کشور این ادعا را رد کرده اند، اما رصد کردن تحولات نشان می دهد وابستگی و ارتباطات بشار اسد و پوتین و نقش روسیه در معادلات سیاسی و استراتژیک سوریه رو به افزایش است. مخالفان سوری تا به این لحظه در رایزنی هایی که با میانجیگری دولت های روسیه و مصر انجام شده است به جمع بندی تازه ای نرسیده اند. همچنان تشکیل نشست جدید که به ژنو ۳ مشهور است در هاله ای از ابهام قرار دارد. اکثر گروه های مخالف سوری اعم از گرایش های محافظه کار و رادیکال خواهان عدم حضور بشار اسد در دولت انتقالی هستند. اما اظهار نظر پوتین مبنی بر اینکه بشار اسد آماده سهیم کردن مخالفان سالم در پارلمان سوریه و برگزاری انتخابات زود هنگام است، در تعارض با کف خواسته های مخالفان قرار دارد. علاوه بر عدم کناره گیری بشار اسد از قدرت، چالش مهم دیگر تعریف سالم ونا سالم است. نقش آفرینی بشار اسد از دید اکثر مردم سوریه و ناظران داخلی و خارجی نامشروع بشمار می رود و صلاحیت گزینش افراد و گروه ها برای مشارکت در رقابت های انتخاباتی را از دست داده است. اما موضع گیری جدید روسیه به معنای عبور از تلاش برای آشتی بین مخالفان و دولت و ایجاد اجماع برای مقابله با تررویست ها و تثبیت حکمرانی بشار اسد است. سابقه بشار اسد وبخصوص انتخابات اخیر ریاست جمهوری تردید های جدی ایجاد می کند که او به واقع در پی تقسیم قدرت حتی با بخش های محافظه کار مخالفان و منتقدان باشد و انتخاباتی واقعی را برگزار نماید. .

حمایت بشار اسد از طرح جدید روسیه نوعی فاصله گیری از جمهوری اسلامی را نیز نشان می دهد. حکومت سوریه طرح جدید ایران را در عمل نپذیرفت. مفاد این طرح که با بروز سازی طرح قبلی ارائه شده، در دسترس عموم نیست. اما بر مبنای برخی از شنیده ها تشکیل اجلاسی برای گفتگو بین گروه های مختلف مخالف و دولت سوریه منهای تروریست ها و طرف های خارجی بحران سوریه و سپس توافق برای توقف خشونت وتشکیل دولت وحدت ملی محور های مهم طرح پیشنهادی جمهوری اسلامی است. حکومت و دو جناح آن بر حفظ بشار اسد بر قدرت اصرار دارند. اگر چه این اصرار بیش از آنکه بر شخص بشار اسد متمرکز باشد بر حفظ نهاد های پایه ای حکومت سوریه با محوریت حزب بعث و حاکمیت علوی ها متکی است. در اصل راهبرد حکومت ایران و سوریه پایان دهی به بحران سوریه از طریق ممانعت در تغییر بنیادی در ساختار حکومت و سیاست خارجی سوریه و بردن فضا با اصلاحات روبنایی به سمت مقابله با افراطی گری است. آنها تمایل دارند مشکل سوریه فقط بر تروریسم محدود شود و دیکتاتوری به عنوان وجه مهم تر مشکل که خود زمینه ساز شکل گیری و گسترش تروریسم شده است، نادیده گرفته شود. جمهوری اسلامی بحران در سوریه را نیز فرصتی برای گسترش و نهادینه سازی نفوذش در این کشور می داند. تشکیل گروه شبه نظامی شیعه قوات الرضا در سوریه که شکل و شمایلی مشابه حزب الله لبنان دارد، در این راستا قابل تحلیل است.

دول غربی نیز در هراس از قدرت گرفتن اسلام گرا های رادیکال و نداشتن راهبرد منسجم و کارآمد عملا کارایی برای مقابله با بلوک ایران- روسیه و حزب الله لبنان ندارند و تنها پاره سنگی در برابر پیشروی آنها هستند. دولت های ترکیه، عربستان سعودی و قطر اگر چه در مقابل عملکرد مستبدانه و سیاست حمام خون بشار اسد قرار گرفته اند، اما برخورد های دوگانه آنها با گروه های افراطی و نگاه تاکتیکی آنها در قالب اهرم فشار و همچنین جلو بردن سیاست های نفوذ منطقه ای مشکلات را تشدید کرده است. ادعای اینکه داعش و ترکیه و قطر داعش را بوجود آورده اند، بر مبنای مستندات خلاف واقعیت است اما سیاست های آنها در اصل قرار دادن صرف مخالفت با حکومت سوریه و استفاده های موردی و مقطعی از داعش و دیگر گروه های افراطی همسو با القاعده و عدم رویارویی جدی با آنها در قدرت گرفتن داعش موثر بوده است.

در چنین فضایی سوریه درون هزارتوی در هم پیچیده و بن بستی پر دامنه گرفتار شده است. اختلافات نیرو های منطقه ای و جهانی درگیر نیز کاهش نیافته است و حتی اردوغان با بیان اینکه در نبود حمایت ایران، بشار اسد سقوط کرده بود، اختلافاتش با مقامات تهران را تشدید کرده است. در چنین وضعیتی مقابله های میدانی و درگیری های نظامی تعیین کننده روند تحولات پیش رو خواهد بود. در هفته های اخیر ارتش سوریه با کمک نیرو های مستشاری و عملیاتی ایران و حزب الله لبنان توانست موج عقب نشینی ها را متوقف کرده و مواضعی را بدست آورد. اما بعید به نظر می رسد در کوتاه مدت آرایش قوا در سوریه دستخوش تغییر بزرگ شده و جنگ داخلی به سمت تعیین تکلیف نهایی برود.

راهکار نظامی غرب و حضور ارتش آمریکا اگر چه ظرفیت هایی برای شکست داعش دارد اما در شرایط پیچیده کنونی سوریه می تواند کلاف در هم پیچیده مشکلات را سرد در گم تر سازد. از اینرو ممکن است، تعلیق وضعیت و مشخص شدن اینکه هیچ طرف قادر به عقب راندن طرف مقابل نیست، ناگزیر راه حل های سیاسی را در کانون توجه قرار دهد. در حال حاضر بر روی کاغذ تشکیل دولت وحدت ملی با مشارکت معتدل های حکومت و مخالفان در سوریه با پیش شرط کناره گیری بشار اسد از قدرت مناسب ترین گزینه در چارچوب شرایط حاکم به نظر می رسد اما واقعیت های بر روی زمین فاصله چشمگیری با این راهکار دارد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.