دیدار پوتین و رفتار غیر متعارف در رفتن مستقیم از فرودگاه مهر آباد به بیت رهبری قبل از تشریفات رسمی نقطه عطفی در روابط حکومت و روسیه پوتینی است. در واقع می شود گفت روابط در حال وارد شدن به اتحاد راهبردی است. خامنه ای در سخنان تجلیل آمیزش از پوتین اشتیاق و تمایل خود ونظام به بازسازی موقعیت جهانی روسیه تزاری در عصر پسا شوروی را نشان داد. مستقل از علائق شخصی خامنه ای به روس ها و نفرت از غربی ها که سمت وسوی نژاد پرستانه نیز پیدا می کند، اشتراکات در سیاست خارجی، سمت گیری ضد غربی، مخالفت با همه گیر شدن نظم مورد نظر آمریکا و نفوذ غرب در خاور میانه آنها را به سمت همکاری های استراتژیک و پیوند خوردن سیاست های منطقه ای و جهانی کشانده است. حرکت پوتین معنای مهم و خاصی داشت. او که به خوبی درک کرده است مرکز قدرت اصلی در جمهوری اسلامی کجاست با ملاقات سریع و گفتگوی دو ساعته و صمیمی با خامنه ای به دنیا اعلام کرد که روابط ایران و روسیه به سطوح بالا و تنگاتنگی ارتقاء یافته است و آنها صف واحدی را در برابر بلوک غرب و عربستان سعودی و ترکیه، قطر و امارات متحده عربی تشکیل داده اند.
جمهوری اسلامی از ابتدا سعی کرد رابطه خوبی با شوروی سابق و روسیه کنونی داشته باشد، اما تا کنون از ارتقاء روابط به اتحاد استراتژیک خودداری کرده بود. گرایش هایی در داخل حکومت به گسترش نفوذ روسیه بدبین بودند و نگرانی هایی داشتند. اما اینک به نظر می رسد خامنه ای با عبور از الگوی نه شرقی نه غربی ادعایی به سمت همسویی با روسیه و پیوند زدن سیاست خارجی به سمت شرق است. قابل پیشبینی است که جمهوری اسلامی سرمایه گذاری بیشتری برای عضویت در اجلاس شانگهای انجام دهد و سعی کند پیوند های کلان با روسیه وچین را بیشتر نماید.
البته هیچگاه الگوی نه شرقی و نه غربی در عمل پیاده نشد و خصلت ضد غربی حکومت خیلی بیشتر از فاصله گیری با شرق بود. اکنون بر پایه معیار های حاکم بر سیاست معاصر ایران خامنه ای را باید یک روسوفیل وهوادار روسیه تلقی کرد. او خوشحالی خود از نقش فعال روسیه در رویارویی با آمریکا را ابزار داشت. او بعد از فروپاشی شوروی سابق در دیدار با رئیس وقت پارلمان روسیه انفعال سیاستمداران این کشوردر برابر آمریکا را نکوهش کرده بود. خامنه ای می پندارد قدرت گرفتن روسیه وتلاش برای بازسازی نفوذ از دست رفته در خاور میانه و اروپا می تواند مصونیتی برای جمهوری اسلامی در تعقیب سیاست تقابلی با غرب ایجاد کند. از این سو خامنه ای در دیدار با پوتین کوشید ضمن تخفیف و تحقیر آمریکا و حمله به دیپلماسی آن و همچنین برخورد از موضع پایین ارزش روسیه وسیاست های پوتین را بالا ببرد.
در طول تاریخ ۳۷ ساله جمهوری اسلامی سابقه ندارد چنین دیدار صمیمی و نزدیکی بین نفر اول حکومت ایران با مقام ارشد یک کشور خارجی صورت بگیرد. آیت الله خمینی در دیدار با ادوارد شوارد نادزه نه تنها برخورد مثبتی با شوروی سابق نکرد بلکه به نصیحت آنها و توصیه به تغییر الگوی حکمرانی شوروی سابق و بازگشت به دین و معنویت پرداخت.
پوتین در دیدار با خامنه ای تصریح کرد که هیچگونه محدودیتی برای ارتباطات اقتصادی، سیاسی ، نظامی و فناوری با ایران قائل نیست و آماده می شود تا در دوره پسا توافق هسته ای به بزرگترین شریک خارجی ایران تبدیل شود. موافقت با خط اعتبار ۵ میلیارد دلاری برای خرید کالا های مصرفی و سرمایه ای امتیازی است که پیش از سفر پوتین به تهران در اجلاس موسوم به اوپک گازی به جمهوری اسلامی داده شد. تحویل سپر موشکی اس ۳۰۰ دیگر امتیازی است که از سوی روسیه اعطاء می شود. پوتین مشخص ساخت که بعد از این خواسته های غرب در مهار نظامی و اقتصادی جمهوری اسلامی را نمی پذیرد. البته سابقه روسیه نشان می دهد که این کشور بر خلاف ادعای پوتین هیچگاه شریک مطمئنی نبوده است و همواره در بازی هایی که با قدرت های بزرگ انجام داده است متحدان کوچک خود را قربانی کرده است. خامنه ای از این واقعیت غافل نیست بخصوص که حتی در صفوف مقامات سپاه نیز کسانی هستند که از ناحیه نزدیکی بیش از حد به روسیه احساس خطر می کنند. اما به نظر می رسد او گمان می کند تشدید درگیری بین روسیه و غرب با بازسازی مناسباتی شبیه جنگ سرد به حدی می رسد که دیگر امکان آشتی و توافق دراز مدت بین آنها از بین می رود.
بنابراین وی می کوشد تا با پیوستن به روسیه در یارگیری جهانی موقعیت دفاعی خود را در برابر دست اندازی های غرب تقویت کرده و همچنین نفوذ منطقه ای خود را گسترش دهد. خامنه ای در نگاهی ساده اندیشانه می پندارد روسیه ایران را به عنوان قدرت اول منطقه پذیرفته و متقابلا ایران روسیه را در سپهر جهانی تقویت می کند. در حالی که دولت روسیه تمایل دارد مستقیما و بدون میانجی نفوذش در خاور میانه را توسعه دهد. از اینرو روس ها مسیر ارتباط با کشور های عربی را باز نگاه داشته اند. البته سقوط جت روسی توسط موشک های ارتش ترکیه در صورتی که به تیره شدن روابط و رویارویی منجر شود، آنگاه روسیه ناگزیر به جمهوری اسلامی نزدیک تر می شود.
رویکرد خامنه ای به روسیه مشابه نگاه محمد رضا شاه پهلوی به آمریکا بعد از شکل گیری جنگ سرد است. منطق برقراری اتحاد استراتژیک با یک قطب و تقابل مدیریت شده با قطب دیگر بین آنها مشترک است ولی مصادیق متضادی را برگزیده اند. نزدیکی بیشتر ایران و روسیه در جنگ داخلی سوریه و تلاش آنها برای حفظ حکومت سوریه و در تنگنا قرار دادن مخالفان دیگر محوری است که همسویی راهبردی بین آنها را بایسته ساخته است. پوتین گویا به خامنه ای اطمینان داده است که بدون جلب نظر ایران، راهکاری برای مصالحه در سوریه تدوین نخواهد شد. منافع مشترک در آسیای مرکزی، قفقاز، آسیای غربی، سوریه، فلسطین، عراق، یمن، شمال آفریقا، دریای خزر، دریای سیاه، مدیترانه، خلیج فارس، اقیانوس هند دیگر محوری است که دو دولت را به هم پیوند داده است. البته این ضرورت خاستگاه ژئوپلتیکی و طبیعی در مناسبات دو کشور ندارد بلکه محصول اشتراکات سیاست های کلان دو حکومت وبخصوص جنبه های هویتی آنها است.
اگر چه خامنه ای تصور می کند در صورت بد عهدی روس ها می تواند بدون تحمل آسیب زیاد روابط را به سطح پایین تر کاهش دهد. اما تحق چنین مسئله ای بدون خسارت های جدی به منافع ملی دور از واقعیت به نظر می رسد. اهرم های فشار در این رابطه بیشتر در دست روس ها است. همچنین اتخاذ وحدت راهبردی در شرایط حساسی که کشور ایران در آن قرار دارد و تنش هایی که در سطح منطقه و جهان وجود دارد، ریسک های محاسبه نشده ای مهمی در بر دارد. منافع ملی ایران حکم می کند که رابطه متوازن با قدرت های مهم دنیا داشته باشد و از قرار گرفتن در مناسبات جانبدارانه خودداری کند. جایگاه طبیعی ایران اتکاء به موقعیت ژئوپلتیکی و ژئو اکونومیکی و برقراری روابط دوستانه و خوب با اکثر کشور های دنیا است تا وضعیت مستحکمی در مناسبات بین المللی داشته باشد.
با وضعیت فعلی و اهمیت دیدار پوتین و خامنه ای به نظر می رسد بر خلاف تصورات حاکم، ایران در دوره پسا توافق هسته ای بیشتر به سمت روسیه خواهد رفت و نگاه به شرق دیدگاه مشوق کاهش فاصله با غرب را کنار خواهد زد. تکیه گاه اصلی این روند موقعیت کانونی رهبری در تنظیم خطوط کلی سیاست خارجی است. اما حسن روحانی نیز مشکلی با گسترش روابط با روسیه ندارد و به عبارت دیگر وی نیروی مدافع غرب نیست که خواهان نزدیکی بیشتر با آمریکا و اروپا در مقایسه با شوروی باشد. بلکه خواهان تنش زدایی با غرب است واز اینرو در برابر گسترش رابطه با روسیه مانعی ایجاد نمی کند.
پوتین چه دفعه قبل که مدعی شد همه خصائص حضرت مسیح را در خامنه ای مشاهده کرده است و چه این بار که نسخه المثنی و منتشر شده یک قران قدیمی را به رهبری هدیه کرد، رگ خواب بخش مسلط قدرت را به خوبی به دست گرفته تا در هیات “روس های اسلام پناه” نگرانی های ایدئولوژیک بخشی از نیرو های اصول گرا و فقهای حامی آنها را برطرف سازد. اما رویکرد خامنه ای به روسیه با نوع استدلال هایی که در خصوص نفوذ ادعایی غرب کرد، با ادبیات خودش فتنه نفوذ محسوب می شود. در واقع وی روشن ساخت نفوذ خارجی فی نفسه از دیدش ایراد ندارد ، بلکه فقط نفوذ غرب مشکل آفرین است. ولی گسترش اثرگذاری روسیه در حوزه های نظامی، سیاسی و اقتصادی ایران و پیوند خوردن سرنوشت کشور به بازی های کلان روسیه در سطح جهانی ایراد ندارد و نفوذ منفی تلقی نمی شود.