شورای نگهبان و تضمین مشی فرمایشی خبرگان

شورای نگهبان در موعد تعیین شده در ششم بهمن نتایج ارزیابی اولیه صلاحیت داوطلبان نامزدی در مجلس خبرگان را ارائه کرد. از تعداد ۸۰۱ داوطلب، ۱۶۶ نفر تایید صلاحیت شده و مجوز شرکت در رقابت های انتخاباتی را پیدا کردند. هفت نفر به دلیل نقص مدارک و ۱۵۲ نفر به دلیل عدم شرکت در آزمون کتبی رد صلاحیت شدند. همچنین ۱۵۸ نفر از رقابت در انتخابات خبرگان انصراف دادند و نام‌نویسی ۱۱۱نفر نیز غیر مجاز شناخته شد.

32

شورای نگهبان پیش‌تر تقریبا از ۵۵۰ نفر از ثبت‌نام کنندگان خواسته بود تا در آزمون اجتهادی شرکت کنند. تعداد کاندیداهای تایید صلاحیت شده   در این دوره ۱۳ درصد بیش از دوره قبل و کمی بیشتر از دوره سوم انتخابات مجلس خبرگان است ولی بیشترین فاصله بین تعداد کاندیداهای ثبت نام کرده و حاضر در صحنه رقابت‌های انتخاباتی را دارد. در دوره پنجم فقط ۲۱ درصد داوطلبان ثبت نام کرده از غربال شورای نگهبان گذشتند. البته هنوز نتایج قطعی شورای نگهبان برای مجلس خبرگان مشخص نشده است و کاندیداهای مردود و یا احراز صلاحیت نشده، سه روز فقط دارند تا شکایت کنند. ممکن است تعداد کمی از آنها برگردند اما بعید به نظر می‌رسد تغییر بزرگی در آرایش نهایی افراد تایید صلاحیت‌شده پدید آید.

پراکنش جغرافیایی کاندیداهای تایید صلاحیت‌شده

شورای نگهبان همانطور که انتظار می‌رفت محدوده رقابتی انتخابات را تقریبا به صفر رساند. انتخابات به شکل بسته برگزار می‌شود و همانند دوره‌های گذشته رقابت معنی‌دار در آن وجود ندارد. به سختی می‌توان نام چنین فرایندی را  انتخابات گذاشت بلکه این بیشتر شبیه بیعت با منتخبان شورای نگهبان است.

جدول زیر توزیع استانی کاندیداهای تایید صلاحیت شده و ثبت‌نام کرده را نشان می‌دهد:

نمودار دو

همان‌گونه که مشاهده می‌شود بیشترین رد صلاحیت‌ها به ترتیب در استان‌های تهران، اصفهان، آذربایجان و گیلان صورت گرفته است. محدوده رقابتی محدود بوده و بیشترین رقابت‌ها به طور نسبی به ترتیب در استان‌های اصفهان ، البرز،یزد،مرکزی و تهران است که نسبت‌های رقایتی بالاتری دارند. در استان‌های آذربایجان غربی، اردبیل، بوشهر،خراسان شمالی،سمنان و هرمزگان هیچ رقابتی وجود ندارد و کاندیداهای تایید صلاحیت شده بدون رقیب و به شکل اتوماتیک و به لطف نظارت استصوابی شورای نگهبان وارد مجلس پنجم خبرگان می‌شوند.

ارزیابی عملکرد شورای نگهبان

شورای نگهبان در این دوره رد صلاحیت‌های گسترده‌ای انجام داد. اکثر تاییدشدگان نیرو های اصول‌گرای نزدیک و هم‌سو با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هستند و چیدمان کاندیداها به‌گونه‌ای است که موقعیت مسلط این نهاد و اصول‌گرایان سنتی و میانه در خبرگان با تغییری مواجه نمی‌شود. بلوک اعتدالی- اصلاح‌طلب و حلقه یاران رفسنجانی و اصول‌گرایان منتقد، بیشترین رد صلاحیت شده‌ها را دارند. کاندیداهای تایید صلاحیت شده این جریان حداکثر ۱۰ نفر است که بالقوه امکان تشکیل یک فراکسیون اقلیت ضعیف را دارند.

به احتمال زیاد آنها بخشی از اصول‌گرایان میانه و کسانی را که در فهرست اصلی جامعتین نمی‌گنجند در فهرست انتخاباتی خود قرار خواهند داد. ولی نیرو های اختصاصی آنها مشابه خبرگان چهارم موقعیت ضعیفی در خبرگان پنجم خواهند داشت و نمی‌توانند نقش‌آفرینی تعیین کننده‌ای برای افزایش ویژگی نظارتی مجلس خبرگان و اثر گذاری بر فرایند انتخاب جانشین خامنه‌ای داشته باشند.

مجلس خبرگان ۸۸ کرسی دارد و تعداد کاندیداهایی که مجاز به شرکت در رقابت‌های انتخاباتی هستند ۱/۹ برابر این تعداد است. به طور متوسط تقریبا دو کاندیدا برای هر کرسی رقابت می‌کنند.

نمودار زیر عملکرد شورای نگهبان در ادوار مختلف مجلس خبرگان را نشان می‌دهد.

نمودار

البته شورای نگهبان برخی از کاندیداهای اصول‌گرایان افراطی و نزدیکان مصباح یزدی را نیز رد صلاحیت کرده است. کاندیداهای منفرد (مدرسین مستقل حوزه‌های علمیه) نیز که سابقه سیاسی نداشتند و عضو دو جناح اصلی حکومت نبودند، عمدتا رد صلاحیت شده‌اند. همچنین شورای نگهبان صلاحیت تمامی ۱۶ داوطلب زن را نیز تایید نکرد. برای بار دیگر در عرصه عمل معلوم شد که شورای نگهبان اجتهاد زنان را در حد حضور در مجلس خبرگان به رسمیت نمی‌شناسد. البته این شورا در عرصه نظر این موضع را ندارد و ثبت نام “زنان مجتهده” را بلا اشکال دانسته ولی در کل پنج دوره گذشته زنان کاندیدا را رد صلاحیت کرده است. برخی از کاندیداهای زن رد صلاحیت شده گرایش اصولگرا داشتند.

همچنین در این دوره ۲۰ نفر مکلا در انتخابات ثبت نام کرده بودند که به نظر می‌رسد فقط محسن اسماعیلی از اعضاء حقوقدان شورای نگهبان از جمع آنها تایید صلاحیت شده است. محمد غرضی از رد صلاحیت شده‌های مشهور غیر روحانی است. اهل سنت نیز ۳۰ نفر از داوطلبان ثبت نام کرده را تشکیل می‌دادند که به نظر می‌رسد صلاحیت ۵ نفر از آنها تایید شده است.

رد صلاحیت حسن خمینی

غلط نیست اگر گفته شود حسن خمینی مشهور ترین کاندیدایی است که از فیلتر شورای نگهبان عبور نکرد. کاندیداتوری او از مهم‌ترین رویداد‌های این دوره از انتخابات بود و جنجالی شد. در نگاه اول به نظر می‌رسد عدم شرکت او در امتحان فقه دلیل عدم احراز صلاحیتش باشد. اما تایید کاندیداهایی که طبق اعلامیه شورای نگهبان باید در آزمون اجتهادی شرکت می‌کردند این فرضیه را رد می‌کند. محمد غروی، ابراهیم امینی، علیرضا اعرافی، نصرالله شاه‌آبادی و محمد سعیدی از کاندیداهای تایید صلاحیت شده‌ای هستند که شورای نگهبان اجتهاد آنها را از طریق دیگری غیر از امتحان احراز کرده است.

به نظر می‌رسد تبعات سیاسی حضور او در خبرگان و تقویت احتمال بازگشت ردای ولایت به خاندان خمینی در آینده دلیل اصلی رد صلاحیت او باشد.

تلاش حسن خمینی برای تایید اجتهاد از سوی مراجع و فقهایی چون عبدالکریم موسوی اردبیلی، عبدالله جوادی آملی، موسی شبیری زنجانی، راستی کاشانی، سید جعفر کریمی، سید علی و سید مصطفی محقق داماد، محفوظی و … پاسخ نداد. شورای نگهبان در عمل ثابت کرد که بر نظر خودش مصر است و احراز اجتهاد را بر اساس شیوه مرسوم حوزه‌ها مبنی بر تایید مراجع تقلید قبول ندارد، بلکه بر احراز توسط فقهای شورای نگهبان اصرار داد. البته تکذیب تایید اجتهاد حسن خمینی از سوی آیت‌الله سیستانی به او ضربه زد. بر خلاف تبلیغات حامیان حسن خمینی، آیت‌الله وحید نیز اجتهاد او را تایید نکرد بلکه صرفا رعایت حرمت آیت‌الله خمینی را به تکریم فرزندان و نوادگان او پیوند زد.

حسن خمینی گفته است که در روزهای آینده موضعش را اعلام می‌کند. اما بر اساس شعری که در ذیل پست پسرش در حساب تلگرام ذکر کرده است،بعید به نظر می رسد اعتراض خاصی در این زمینه نشان دهد.

چشم‌انداز آینده

اگر تغییری در تصمیم نهایی شورای نگهبان در فهرست کاندیداهای مجاز به شرکت در انتخابات خبرگان پیش نیاید، می‌توان گفت پروژه تغییر ترکیب مجلس خبرگان و خروج این نهاد از مشی تشریفاتی و خنثی و فعال کردن نظارت بر عملکرد رهبری و نهادهای زیر مجموعه‌اش به بن‌بست برخورده است و اکثریت کنونی مجلس خبرگان موقعیتش را در مجلس آینده حفظ می‌کند. تنها کاری که معترضان به وضع موحود می‌توانند بالقوه انجام دهند، جلوگیری از حضور ژنرال‌های اصول‌گرایان است.

رای دادن گسترده به کاندیداهای اصلاح‌طلب- اعتدالی باقی مانده، منفردها و اصول‌گرایان میانه و درجه دو می تواند مانع ورود کسانی چون احمد جنتی، محمد یزدی، سید احمد خاتمی، صادق لاریجانی، محمد تقی مصباح یزدی، علی فلاحیان و … شود. تحقق چنین امکانی نیاز به سازماندهی موثر و اقناع جنبش اعتراضی دارد. عدم تایید صلاحیت حسن خمینی نیز بر شکاف بین نظام و حوزه های علمیه و مراجع تقلید می‌افزاید.

صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی نیز علی‌رغم تحرکات بخش تند‌روی نظام تایید شد و مصلحت‌سنجی رهبری و رویکرد حفظ ضعیف او در بلوک قدرت در دستور کار قرار گرفت. این اتفاق باعث می‌شود رفسنجانی در موقعیت اخراج از حاکمیت قرار نگیرد و دامنه محدودی برای فعالیت داشته باشد.

در این دوره بار دیگر مشکل ساختاری سپردن فرایند بررسی و تعیین صلاحیت کاندیداهای مجلس خبرگان به شورای نگهبان و سیکل معیوب انتخابات مجلس خبرگان مشخص شد. نظارت منصوبان بلا فصل رهبری بر کسانی که وظیفه‌شان نظارت، سوال، استیضاح و یا نصب و یا عزل اوست، کاری بیهوده بوده و کارکرد نظارتی مجلس خبرگان را به صورت نهادی فلج می‌سازد.

بخش مسلط حکومت می‌کوشد رد صلاحیت‌های گسترده را در چارچوب رعایت “حق‌الناس” به معنای ممانعت از ورود افرادی که به زعم آن نااهل هستند، توجیه کند. دولت روحانی اختیارات و اراده لازم برای مقاومت در برابر شورای نگهبان و باز کردن عرصه رقابت‌های انتخاباتی را ندارد. نظام نشان داد با توجه به حساسیت‌های مجلس خبرگان پنجم، اجازه نقش آفرینی به جناح فرودست حکومت ونیرو های منتقد را نمی‌دهد و بر حفظ ترکیب کنونی مجلس خبرگان اصرار دارد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.