کلاه‌سبزها و کمک ایران به عبور اسد از تونل مذاکرات

تکاوران، نیروهای قدس، گردان‌های فاطمیون یا زینبیه  به دستور خامنه‌ای در سوریه حضور دارند و کیفیت و کمیت فعالیت‌‌شان، ادعای مستشاری بودن این حضور را مخدوش می‌سازد. جمهوری اسلامی به موازات اقدامات نظامی، از راه‌های اطلاعاتی، دیپلماتیک و لجستیک نیز می‌کوشد اسد به سلامت از تونل مذاکرات ژنو عبور کند.

366017_581-600x358

فعالیت‌های حمایتی جمهوری اسلامی از بشار اسد در هفته‌های گذشته افرایش ملموسی داشته است. در واقع نوعی ارتباط بین این فعالیت‌ها با زمزمه‌های مبنی بر توافق روسیه و آمریکا با کناره‌گیری بشار اسد بعد از تشکیل دولت انتقالی قابل مشاهده است. بر خلاف روسیه که بیشتر با نظام سیاسی سوریه و حزب بعث پیوند و همبستگی دارد، برای جمهوری اسلامی شخص بشار اسد و خاندان اسد نقش تعیین کننده دارد. در بین رجال سیاسی حزب بعث کم نیستند کسانی که نظر مساعدی نسبت به وابستگی به حکومت ایران و گسترش نفوذ تشکیلاتی و جریانی خامنه‌ای در کشور سوریه ندارند.

موافقت مشروط با مذاکرات صلح

اظهارات علی اکبر ولایتی مشاور رهبری در امور بین‌الملل در دیدار با سفیر سوریه در تهران معنادار بود که روشن ساخت ایران مشابه روسیه برنامه‌ای برای کاهش و یا خروح نیروهایش از این کشور ندارد. ولایتی همچنین تاکید کرد نیروهای نظامی ایران به درخواست دولت سوریه در آن کشور حضور پیدا کرده‌اند. او هم‌زمان روشن کرد که حکومت ایران در صورتی برونداد احتمالی مذاکرات ژنو را قبول دارد که مخالف «منافع ملت سوریه» نباشد. تداوم حکمرانی بشار اسد از دید مقامات تهران و هر دو جناح نظام، بخش مهم و تقلیل‌ناپذیر منافع ادعایی ملت سوریه است.

سخنان ولایتی بازتاب و تکرار موضع رسمی کارگزاران سطوح ارشد و میانه حکومت است که مدعی می‌شوند مردم سوریه به دلیل مقاومت اسد در برابر تروریست‌ها و دشمنان خارجی در انتخابات به او رای می‌دهند. اظهار نظر علوی وزیر اطلاعات در تکرار موضوع قدیمی دعوت از بشار اسد برای حضور در ایران را نیز می توان در راستای تبلیغ مردمی بودن بشار اسد تحلیل کرد. مدت‌ها پیش خبر دعوت قاسم سلیمانی از بشار اسد به صورت غیررسمی منتشر شده بود که از او خواسته بود با خانواده‌اش به ایران بیاید و از آنجا جنگ با مخالفان را مدیریت کند. اما او این پیشنهاد را رد کرده و گفته فرقی بین آنها و دیگر مردم سوریه نیست!

انتخابات پارلمانی

جمهوری اسلامی از معدود دولت‌های خارجی بود که از برگزاری انتخابات پارلمانی در سوریه حمایت کرد؛ در حالی که هنوز مذاکرات صلح در جریان است و اتفاق خاصی نیز نیفتاده است. تریبون‌ها و رسانه‌های رسمی حکومت مانور تبلیغاتی گسترده‌ای در خصوص این انتخابات دادند و آن را موفقیتی بزرگ برای بشار اسد خواندند. اگر چه در انتخابات پارلمانی سوریه که در مناطق تحت کنترل دولت این کشور انجام شد، ۵۸ درصد شرکت کردند ولی این میزان با توجه به شرایط حاکم بر سوریه و بخصوص جو وحشت و ارعاب نسبت به اقدامات تلافی‌جویانه شدید ارتش سوریه و شبه نظامیان همسو، رقم بالایی محسوب نمی‌شود. ضمن آن که فاصله بسیار با موازین انتخابات آزاد و منصفانه، عدم مشارکت مخالفان و تکرار پیروزی همیشگی حزب بعث نیز مشروعیت آن را زیر سئوال برده است. نرخ مشارکت رسمی اعلام شده در انتخابات مجلس در حدود ۱۵ درصد کمتر از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ است که در شرایط مشابهی برگزار شد.

چرایی حضور تکاوران

درک علت حضور تکاوران ارتش ایران در سوریه، در گمانه‌زنی پیرامون نقش‌آفرینی حکومت جمهوری اسلامی در آینده این کشور  اهمیت دارد. اعزام نیرو هایی از تیپ ۶۵ نیروهای ویژه هوابرد (نوهد) که به کلاه سبزها شهرت دارند، در نیمه دوم فرودین علنی شد. مقامات ارتش با تکذیب سازمانی بودن و یگانی بودن این حضور، بر جنبه داوطلبانه آن تاکید کردند. البته زمینه سازی‌ها از نیمه دوم سال ۹۴شروع شده بود. در آبان‌ماه ۱۳۹۴ احمدرضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش  مدعی شد در صورتی که نیاز به حضور نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران  احساس شود، در سوریه حاضر خواهند شد.

امیر سرلشکر عطاءالله صالحی فرمانده کل ارتش با سلب مسئولیت در عملیات سوریه مدعی شد سازمانی در کشور وجود دارد که این اقدامات را انجام می‌دهد. اما پوشیدن لباس سازمانی تکاورها توسط امیر پور دستان فرمانده نیروی زمینی ارتش در دیدار با وابستگان نظامی خارجی به مناسبت روز ارتش در ۲۹ فروردین، صحت ادعاهای فوق را زیر سئوال برد ونشان داد این ماموریت برای ارتش مهم است و نوعی ماموریت محسوب می‌شود.

از چند ماه پیش بحث کاهش نیرو های سپاه در سوریه مطرح بود. از این رو حضور تکاورها این فرضیه را قوت بخشید که جمهوری اسلامی به دنبال کاهش سطح مداخله نظامی در سوریه نیست. بلکه نوع فعالیت و آرایش نیروها تغییر پیدا کرده است. افزایش شمار کشته شدگان سپاه و بسیج در زمستان سال گذشته، آسیب‌پذیری عملیات نظامی حکومت ایران را آشکار ساخت. تنها در اواخر بهمن تا نیمه اسفند ماه نزدیک به ۵۶ نفر از نیروهای وابسته به سپاه در جنگ‌های اطراف حلب کشته شدند.

بیشتر بخوانید: تکاوران ایران یا محافظان اسد؟

از ابتدای جنگ داخلی سوریه تقریبا ۶۵۰نفر از نیرو های وابسته به سپاه از جمله افغان‌ها و پاکستانی‌ها در سوریه جان‌شان را از دست داده‌اند. اینک به نظر می‌رسد اعزام تکاورها راهبرد جدید برای کاهش تلفات انسانی و افزایش بازده عملیات نظامی است. تکاورهای معروف به کلاه سبز‌ها از مهارت بالایی در زمینه های جنگ تن به تن، رهایی گروگان، اقدامات چریکی و خرابکاری در پشت خطوط دشمن برخوردار هستند. این قابلیت آنها کمک به‌سزایی به ارتش سوریه و مجموعه نیروهای نظامی تحت فرماندهی سپاه است. در عین حال این حضور فرصتی برای افزایش مهارت نظامی تکاوران و اقدامات تمرینی آنها نیز هست.

بر مبنای اظهارات امیر سرتیپ سید عبدالرحیم موسوی جانشین فرمانده ارتش، حضور تکاورها در سوریه ادامه خواهد داشت و احتمالا تعداد آنها نیز افزایش می‌یابد.

گردان‌‌های فاطمیون و زینبیه

از ابتدای درگیری‌های خونین در سوریه، جمهوری اسلامی طیف متنوعی از نیروهای نظامی را در سوریه سازمان داد. محوریت سازماندهی ومدیریت نیروها با سپاه قدس بود که علاوه بر استفاده از نیروهای بسیج و کادر سپاه از نفرات حزب‌الله لبنان، گروه‌های شبه‌نظامی شیعی در عراق مانند سپاه بدر، کتائب حزب الله، حزب الله عراق، گردان ابوالفضل عباس، گردان ذوالفقار، عصائب اهل حق نیز بهره می‌برد.

سپاه پاسداران دو گروه دیگر را نیز برای اعزام نیرو به سوریه سازمان داد. نخست «گردان فاطمیون» را از افغان‌های شیعه مهاجر در ایران تشکیل داد. گزارش هایی وجود دارد که حضور بخشی از افغان‌ها اجباری بوده است. سازمان دیده‌بان حقوق بشر در گزارشی که در ماه مارس سال جاری منتشر کرد، اعلام کرد که سپاه پاسداران ایران از سال ۲۰۱۳ میلادی تاکنون هزاران مهاجر افغان را که بدون مدرک اقامت قانونی در ایران زندگی می‏‌کنند، استخدام و به جنگ سوریه اعزام کرده است.

گروه دیگر که «گردان زینبیه» نام دارد، با یارگیری از شیعیان پاکستانی ساکن در ایران تشکیل شده است. علاوه بر این‌ها سپاه قدس شیعیان سوریه را نیز در قالب مجموعه جدیدی تحت عنوان “قوات الرضا” سامان‌دهی کرده که ساختاری مشابه حزب الله لبنان دارد. البته در سوریه گروهی به نام حزب الله نیز وجود دارد که رابطه سازمانی با حزب الله لبنان دارد. تعداد این نیرو های متنوع بین ۵۰ تا ۷۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود. در عین حال عزیز جعفری فرمانده سپاه نیز مدعی شده که ۱۳۰ هزار نفر بسیجی آماده حضور در سوریه هستند.

کیفیت و کمیت این نیروها و بررسی عملیات‌هایی که انجام داده‌اند، ادعای مستشاری بودن حضور نظامی حکومت در سوریه و یا دفاع از «حرم حضرت زینب» را به صورت جدی مخدوش می‌سازد. بنابراین حضور تکاورها به معنای جایگزینی ارتش با سپاه در عملیات‌های نظامی در سوریه نیست، بلکه اقدامی تاکتیکی برای افزایش بازدهی عملیات‌نظامی تحت فرماندهی ارشد سپاه قدس است.

قانون مجلس در این خصوص نیز روشنگر است که ارتش در شرایطی موظف است به سپاه کمک کند. این قانون در مورد وظایف ارتش می‌گوید: «آمادگی جهت همکاری با سپاه پاسداران در کمک به ملل مسلمان و مستضعف غیر معارض با جهان اسلام، در دفاع از خود در برابر تهدید و تجاوز نظامی بنا به درخواست آنان و بنا به دستور.»

در همین راستا کمال پیمبری، معاون آموزش نیروی زمینی ارتش ایران، یکشنبه ۵ اردیبهشت  عنوان کرد: «ارتش بنا به تدبیر و دستور فرمانده معظم کل قوا‌ در مأموریت‌های مستشاری نیز حضور پیدا کرده تا در کنار سپاه پاسداران‌ به ایفای نقش بپردازد‌.»

چشم‌انداز آینده

دولت سوریه و متحدان منطقه‌ای و جهانی‌اش سیاست مذاکره و عملیات مسلحانه را به صورت همزمان جلو می‌برند. ارتش سوریه در ایام مذاکرات صلح ژنو، به حملات برای بازپس‌گیری حلب ادامه داده، در منطقه درعا با جبهه‌النصره درگیر بوده و در شمال غرب سوریه نیز با داعش مشغول جنگ است. مخالفان مسلح و  ائتلاف نیروهای دموکراتیک سوریه، شامل شبه‌نظامیان کرد، عرب و آشوری نیز در جبهه‌های دیگری با جبهه ‌لنصره و داعش در پیکار هستند. آتش‌بس کماکان شکننده است و مخالفان گفتگو در مذاکرات ژنو را به دلیل حملات ارتش سوریه و نقض آتش‌بس به تعلیق در آورده‌اند. برخی از گزارش‌ها حاکی است نقض آتش بس دو طرفه بوده است.

همچنان ماندن یا رفتن بشار اسد گره اصلی مذاکرات است. اظهار نظر “سالم المسلط” سخنگوی هیئت عالی اپوزیسیون سوریه در مذاکرات ژنو مبنی بر اینکه گروه متبوعش حاضر است با اعضای کنونی دولت بشار اسد رئیس جمهور کنونی سوریه هیئت انتقالی تشکیل دهد ولی شخص بشار در آن حضور نداشته باشد، نشانگر انعطاف آنها است.

در آن سوی میدان اما بر ابقا اسد در قدرت سرسختانه پافشاری می‌شود. جمهوری اسلامی نیز از این پافشاری حمایت کرده و از طریق اقدامات نظامی، اطلاعاتی، دیپلماتیک و لجستیک می‌کوشد بشار اسد از تونل مذاکرات ژنو به سلامت عبور کند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.