بالا گرفتن امواج جنگ داخلی در سوریه

اوضاع در سوریه با شیب تندی رو به وخامت می رود وهر لحظه بر ابعاد و دامنه جنگ داخلی افزوده می شود. اینک به نظر می رسد مجددا طرح صلح کوفی عنان به حاشیه رفته و چشم انداز یاس آوری بر نتایج نشست ژنو حاکم است.


سازمان صلبی سرخ جهانی رسما وضعیت سوریه را جنگ داخلی اعلام کرد که بدون دخالت نیرو های بین المللی نبرد بین طرفین شروع شده است. اهمیت این بیانیه در این است که بعد از این قوانین بشر دوستانه جهانی بر درگیری های سوریه حاکم خواهد بود وهر برخورد خشونت آمیزی که طرفین بر علیه شهروندان عادی و اسراء انجام دهند ، جنایت جنگی تلقی خواهد شد.
انتقال مسالمت آمیز قدرت در سوریه نیازمند توافق بشار اسد و مخالفین در داخل و روسیه و آمریکا در سطح جهانی است. نیرو های منطقه ای اگر چه تاثیر دارند اما نقش تعیین کننده در جلوگیری و یا گسترش درگیری های خشونت بار ندارند. همه علائم نشان می دهد که احتمال وقوع چنین توافقی در افق زمانی پیش دیدنی و قابل محاسبه وجود ندارد.
به عبارت دیگر موضع سرسخت روسیه روی عدم موافقت با طرحی که خروج بشار اسد ازقدرت در آن قید شده باشد ، هر گونه توافق در شورای امنیت سازمان ملل را قفل کرده است. از سوی دیگر مخالفان و اکثریت معترضین در سوریه نیز تحت هیچ شرایطی نمی پذیرند که در راه حل مفروض جایگاهی برای بشار اسد وجود داشته باشد.
اسد نیز حاضر نیست از قدرت کناره گیری کند حتی اگر خروج وی فقط جنبه فردی داشته باشد ،هیات حاکمه وابسته به حزب بعث نمایندگانی در دولت انتقالی داشته باشند و رفتن وی لزوما منجر به تغییر بنیادی نظام سیاسی سوریه نشود، باز تن به استعفا نمی دهد. او از فرصت مذاکره با کوفی عنان و طرح صلح وی استفاده می کند تا موقعیت نیرو های مسلح مخالف را تضعیف کرده و آنها را از مناطقی که در آن قرار دارند بیرون کند.
مجموعه این شرایط باعث می شود رایزنی های کوفی عنان بخت کمی برای موفقیت داشته باشد. او حملات اخیر دولت سوریه را شوک آور توصیف کرد. دولت آمریکا مدعی است حکومت اسد در حال فکر برای استفاده از سلاح های شیمیایی بر علیه معرتضین است. روسیه نیز می گوید غرب درصدد باج گیری از این کشور در قبال رویداد های سوریه است.
اینک تعداد قربانیان طبق آمار های نسبتا معتبر به بیش از ۱۷۰۰۰ نفر رسیده است نزدیک به ۳۵۰۰ نفر از آنان جزو نیروهای امنیتی و نظامی حکومت سوریه وشبه نظامیان حامی آن بوده و مابقی شهروندان غیر نظامی و مخالفان مسلح سوری هستند..
بی رحمی وقساوت کم نظیر بشار اسد و هیات حاکمه سوریه ، خلع ید قدرت از وی را ناگزیر ساخته است. برای روشن شدن عمق فاجعه توجه به نمودار زیر سودمند است :

 

این نمودار که توسط دفتر هماهنگی امور انسانی سازمان ملل تهیه شده است. نشان می دهد که تعداد کل کشته شدگان در درگیری بین اسرائیل وفلسطین در سال های بین ۲۰۰۰و ۲۰۰۷ در حدود ۵۸۴۸ نفر است. طبق آمار دیگری کل تلفات انسانی در ۱۲ سال گذشته منازعه اسرائیل و فلسطین در حدود ۷۸۰۰ نفر بوده است. ولی در سوریه در یک سال ونیم ۱۷۰۰۰ نفر حد اقل جان باخته اند.
عدم توانایی جامعه جهانی در توقف آمار تکان دهنده کشتار انسانی در سوریه از شکست های بزرگ اخلاقی دنیای معاصر است.
این وضعیت دورنمایی را ترسیم می کند که جنگ داخلی سوریه تشدید شده وبا توجه به بافت قبیله ای آن ، درگیری های فرقه ای گسترش یابد. در این حالت طرفین از حالت منطقی در آمده و به تصفیه حساب های مذهبی وقومی با یکدیگر می پردازند.
قطعا در این شرایط نیرو های مخالف نیز به برخورد های تند و افراطی روی می آورند.
اسد حاضر نمی شود فضا و امنیت لازم برای اعتراضات مسالمت آمیز و رجوع به همه پرسی واقعی ، آزاد و سالم جهت تعیین تکلیف سیاسی در سوریه را فراهم نماید. در نتیجه بن بست موجود برای بروز بی خشونت اعتراضات و سرکوب خونین مخالفین راه را برای مقابله مسلحانه باز می کند و آن را توجیه پذیر می سازد.
نیروهای نظامی حکومتی سوریه نیز برای برخورد با مخالفین مسلح همه مناطق را مورد حمله قرار می دهند وفرقی بین شهروندان غیر نظامی و زن و بچه با نیرو های وابسته به ارتش آزاد سوریه قائل نمی شوند.
این وضعیت باعث شده است تا جنایت بر علیه بشریت در سوریه رخ بدهد.
البته ممکن است برخی از مخالفین نیز دست به جنایت واقدامات غیر قابل قبول زده باشند ولی نسبت تخلفات طرفین قابل مقایسه نیست . سهم حکومت اسد در جنایات در سوریه بسیار بیشتر از برخی از مخالفین است
حال با توجه به بن بستی که در شورای امنیت سازمان ملل وجود دارد و امکان اقدام محکم از سوی جامعه جهانی نیز میسر نیست لذا امیدی نیز برای تغییر وضعیت موجود مشاهده نمی شود .
حکومت اسد مشروعیتش را در اکثر کشور های جهان و منطقه از دست داده است. اما خیلی بعید است غرب ومخالفین منطقه ای حکومت سوریه اعم از ترکیه و یا محور عربی عربستان سعودی – قطر وکویت به صورت یکجانبه اقدام نظامی انجام دهند.
پشتیبانی مالی و ارسال تسلیحات که نیز مطرح است در حد زیادی نیست. مخالفین مسلح از کمبود امکانات نظامی و مالی شکایت می کنند. البته برخی از تجار ثروتمند سوری که در خارج از کشور هستند جزء حامیان جنبش اعتراضی سوریه هستند و به آنها کمک می نمایند. همچنین نیروهای ریزشی از ارتش نیز با خود مقداری سلاح آورده اند. اما ارسال سلاح و پول به مخالفان مسلح از سوی کشور های عربی و ترکیه بعید است از حالت محدود و کنترل شده خارج شود.
نتیجه این وضعیت تداوم منازعه و درگیری بدون پیروزی هر یک از طرفین است وبا توجه به تحریم گسترده ای که علیه دولت سوریه در بخش های مهمی از دنیا وجود دارد محتمل است که سوریه نیز به سرنوشت عراق پس از حمله به کویت و جنگ اول خلیج تبدیل شود.
البته ب هنظر م یرسد ارتش آزاد سوریه استراتژی اش ر اتغییر داده و عملیا تنظامی اش را ب هنزدیکی دمشق کشیده است. این تغیی فشار بیشتری را بر حکومت اسد وارد می سازد اما در عین حال شدت عمل بیشتری نشان خواهد داد و در نتیجه تعداد قربانیان نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
تنها عاملی که می تواند جلوی این وضعیت فاجعه بار را بگیرد. افزایش آهنگ جدایی از ارتش سوریه و پیوستن به صفوف مخالفان است. در این صورت دیگر ماشین سرکوب حکومت سوریه ضعیف شده و در برابر جنبش اعتراضی به زانو در می آید.
در غیر این صورت احتمال اینکه تقابل طرفین حالت فرسایشی وطولانی پیدا کند زیاد می شود. البته چنین وضعیتی در مجموع به ضرر بشار اسد است اما لزوما به موفقیت مخالفین نیز نمی انجامد.
روز های پیش رو نقاط حساسی در تاریخ سوریه هستند. باید دید تاثیر متقابل رویداد ها چه سرنوشتی را رقم خواهد زد. در اوضاع بهم ریخته و آشفه ای چون سوریه بعضا اتفاقاتی ممکن است رخ دهند که در هیچیک از محاسبات منظور نشده بودند. حال باید دید سوریه نیز شگفتی ساز و غافلگیر کننده ظاهر خواهد شد یا اوضاع بر اساس پیش بینی ها وتحلیل های منطقی وعقلانی جلو خواهد رفت.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.