استارت حداد عادل برای ریاست جمهوری یازدهم

قریب به شش ماه به انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری مانده است. هنوز زود است که سیمای نهائی رقابت های این انتخابات معلوم شود. بخصوص که این بار حاکمیت سعی دارد هر طور شده مدت زمان رقایت ها و بحث های انتخاباتی را کوتاه گرداند تا احتمال تنش و خارج شدن انتخابات از مسیر متعارف و طبیعی اش کمتر گردد.

Untitled-2 copy
اما در دوره پیش نیز آرایش نهائی صحنه انتخابات در ماه های آخر و بعد از تعطیلات نوروز مشخص شد. معمولا کسانی که قرار است کاندیداهای اصلی باشند از چند ماه قبل فعالیت شان را شروع می کنند. شروع تور سخنرانی غلامعلی حداد عادل در دانشگاه ها و نشست های منظم وی با باقر قالیباف و علی اکبر ولایتی گمانه ای در خور اعتنا است که بخشی مهمی از معادلات انتخابات ۱۳۹۲ را روشن می سازد. بخصوص که حدس زده می شود حضور وی در صحنه انتخاباتی متکی به حمایت رهبری به عنوان قدرتمند ترین بازیگر صحنه انتخاباتی است. اگرچه پس از ناکامی در مصاف بر سر ریاست مجلس نهم پیشبینی می شد حداد عادل از دور رقابت های انتخابات ریاست جمهوری کنار برود اما گویا چنین نشده است و پدر عروس دوم رهبری در سودای نشستن بر مسند ریاست جمهوری است.
حداد عادل مدعی شده است وی ،ولایتی و قالیباف ائتلافی را تشکیل داده اند تا هر کدام که در نظر سنجی ها جلو بود ، نهایتا در صحنه باقی بماند و دیگران از وی حمایت کنند. البته در انتخابات مجلس نهم حداد عادل اگر چه در هر دو لیست رقیب بود ولی شیب وی بیشتر به سمت جبهه پایداری بود و نهایتا این جبهه در انتخابات ریاست مجلس نهم از وی حمایت کرد. اما ولایتی و قالیباف در جبهه متحد اصول گرایان بودند و در اردوگاه مقابل جبهه پایداری قرار داشتند. حتی یکی از انتقادات طیف تند روی اصول گرایان به بخش های میانه رو و سنتی اصول گرایان حضور قالیباف و دادن کرسی نمایندگی به یو در فرمول ۸+۷ بود. به باور آنها قالیباف در محکومیت رهبران نمادین جنبش سبز تعلل ورزیده و مخالفت لازم را بروز نداده است. اما حال گویا چرخشی در معادلات قدرت پیش آمده است. امری که کاملا در ساخت قدرت جمهوری اسلامی مرسوم و متداول است. شکاف ها و دسته بندی ها در درون حکومت به جای آنکه متکی بر تمایز دیدگاه های سیاسی ، نظری و اقتصادی باشد بیشتر مبتنی بر فاصله و دوری و نزدیکی به قدرت است.
حداد عادل همچنین اظهار داشته است که شاید در صورت پیروزی قالیباف را به عنوان معاون اول خود برگزیند. تعداد سخنرانی های حداد عادل افزایش زیادی در هفته های اخیر داشته است. او در دانشگاه های تهران ، مازندران و کرمان سخنرانی کرد و قرار است بزودی با دعوت بسیج دانشجوئی دانشگاه شیراز در خصوص نقد عملکرد مجلس نهم نیز صحبت نماید.
در هفته دوم آذر ماه فیلمی مستند از زندگی وی در صدا و سیما پخش شد که از دید ناظران کاملا جنبه تبلیغاتی داشت. سفر او به قم و دیدار با مراجع نیز عملی در محافل سیاسی انتخاباتی تفسیر می گردد.
بنابراین از کنار گذاشتن این موارد در کنار همدیگر می توان نتیجه گرفت که به احتمال زیاد حداد عادل کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری خواهد شد. جبهه پایداری ، جمعیت رهپویان ،جمعیت ایثارگران و طیف تند روی اصول گرایان و لایه های نظامی و امنیتی حکومت حامی او هستند . می توان حدس زد چهره هایی مثل مصباح یزدی ، احمد جنتی ، شیخ محمد یزدی ، ابوالقاسم خزعلی ،صفار هرندی، محمدی گلپایگانی، احمد سالک، حسین شریعتمداری ، روح الله حسینیان ، اسماعیل کوثری ، احمد خاتمی ، پناهیان، کامران لنکرانی و ذاکری از او حمایت خواهند کرد. دستگاه بیت رهبری با میدان داری دامادش مجتبی خامنه ای و ماشین رای حکومت نیز در خدمت او خواهد بود .
دشوار بتوان تصور کرد حضور وی در صحنه انتخابات ریاست جمهوری بدون هماهنگی و کسب اجازه از خامنه ای صورت گرفته باشد. اگرچه هنوز به قطعیت نمی توان گفت او گزینه مورد نظر رهبری برای ریاست جمهوری آینده است. اما شواهدی را می توان مشاهده کرد که ترکیب وی و قالیباف انتظارات وی و نیرو های تحت امرش را بر آورده می سازد.
وفا داری ، پیوند خانوادگی و تبعیت محض حداد عادل مزیت اصلی وی برای رهبری است که انتظار دارد رئیس جمهور معاون اجرائی ولی فقیه بوده و به دنبال تقویت دوگانگی ساختار قدرت و دامن زدن به شکاف بین نهاد های انتخابی و انتصابی نرود. حداد به شهادت سابقه اش در این زمینه نمره بالایی می گیرد. اما مشکل جدی در اینجا است که او مزیتی دیگر ندارد. نه سخنور و جریان ساز است تا بتواند بخشی از جامعه را بسیج سازد. نه حمایت پر رنگی در بین کارگزاران قدیمی نظام دارد. توانایی اجرائی و سیاسی وی نیز پایین است. ناتوانی وی در مدیریت مسائل قوه مجریه و حل بحران های محتمل آتی برای رهبری مشکل درست می نماید که در عین حال که رئیس جمهور ضعیف و مطیع را می پسندد ولی می خواهد وی ویترین خوبی نیز باشد و مسائل ظاهرا به دوش او نیفتد و رهبری بتواند به راحتی از پشت پرده و بدون پذیرش مسئولیت ، مسائل را هدایت نماید.
حداد عادل آشکارا فاقد چنین ویژگی است. حضور قالیباف در کنار وی می تواند تا حد زیادی نقص های مدیریتی و قابلیت سیاسی پایین وی را پوشش دهد اما نمی تواند ضعف او در ایفای نقش ظاهری و غیر واقعی رئیس جمهور مستقل و خود اتکاء را ایفا نماید.
فقدان سابقه مبارزاتی و انقلابی در خور توجه پیش از انقلاب و دریافت بورسیه از دفتر فرح پهلوی یکی از نقاط آسیب پذیر جدی حداد عادل است. او پیش از انقلاب نه تنها از فعالیت های انقلابی گریزان بود بلکه دیگران را نیز توصیه به پرهیز می کرد. البته وی مدافع حکومت شاه نیز نبود. کلا دیدگاه سیاسی نداشت.
شاید از این کمبود های حداد بتوان نتیجه گرفت که رهبری در نهایت از وی چشم پوشی خواهد کرد. اما دست رهبری بخصوص با توجه به تجربه محمود احمدی نژاد زیاد باز نیست. اگر اولویت وی انتخاب فردی وفادار و کاملا همراه باشد آنگاه می تواند از دیگر ضعف ها صرف نظر کند.
البته باید توجه داشت که رهبری تنها بازیگر میدان نیست و او دیگر قدرت فائقه قبلی را ندارد تا نظرش را به صورت کامل بر اصول گرایان تحمیل نماید. همچنین خواست وی در رقابتی شدن انتخابات نیز محدوده دخالتش را محدود می سازد. او ممکن است در نزدیک کردن قالیباف و ولایتی به حداد عادل نقش داشته باشد اما نا محتمل است که صحنه را به صورت کامل از وجود رقبای جدی برای حداد عادل خالی نماید.
رقبای جدی حداد با توجه به نبودن فضای مشارکت برای نیرو های اصلی اصلاح طلبان، جریان احمدی نژاد و طیف سنتی اصول گرایان هستند. باید دید با توجه به جدائی قالیباف و ولایتی که به نظر می رسد دیگر تمایلی برای کاندیداتوری ندارند، جبهه پیروان خط امام و رهبری و جامعه روحانیت مبارز تهران چه تصمیمی می گیرند ؟ آیا بمانند انتخابات ریاست مجلس نهم روی موضع مستقل شان می ایستند و برنامه انتخاباتی شان را جلو می برند ؟ یا اینکه ترجیح می دهند نقش آفرینی جدی نداشته باشند .
همچنین سمت گیری نهائی انتخاباتی حلقه یاران احمدی نژاد چه خواهد شد ؟ اما تقریبا می توان گفت اگر حمایت رهبری پشت سر حداد عادل باشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از وی حمایت خواهند کرد و یا جلویش نخواهند ایستاد.
ماه های آینده تکلیف پاسخ به سئوالات فوق را روشن خواهد ساخت اما تا اینجا می توان گفت فعالیت های معطوف به انتخابات حداد عادل بخش مهمی از پازل انتخابات ۹۲ را معلوم کرد.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.