انرژی هسته ای برتر است یا حفاظت از جان مردم ؟

زلزله لرستان و جان باختن نا بهنگام شمار زیادی از مردم محروم این منطقه ، سئوالی جدی را مطرح می سازد که آیا مقاوم سازی منازل مسکونی در مناطق زلزله خیز اولویت ملی است یا دستیابی به تکنولوژی هسته ای ؟
شعار ” انرژی هسته ای حق مسلم ماست ” که این روزها از تمامی رسانه های حاکمیت به صورت گسترده در جامعه القاء می شود ، تا چه اندازه نیاز مبرم جامعه است ؟
منافع عموم مردم و بویژه نیازهای اولیه آنها اعم از حداقل های معیشتی و امنیت ، محور اصلی منافع ملی است .منطق حکم می کند ، منابع هر جامعه در وهله اول صرف تامین نیاز های حیاتی ساکنان آن شود . در نظام سلسله مراتب نیازها و برنامه های ملی ، مسائلی در صدر قرار می گیرند که به نیازهای مبرم و کلیدی از جمله غذا ، مسکن ، امنیت ، مسائل درمانی و آموزشی و… پاسخ دهند . درحالی که بخش عمده ای از قلمرو کشور هر آن در خطر سقوط نا بهنگام آوار قرار دارد و جان هزاران نفر انسان در خطر می باشد ، چگونه می توان میلیونها دلار از اموال عمومی و سرمایه کشور را در پروژه های مبهم اتمی هزینه کرد !!!
در نظامهای اقتدار گرا همواره مسائل نظامی و دفاعی بر مسائل رفاهی مردم برتری دارد . حاکمان بقای شان را بر هر چیز ترجیح می دهند و می پندارند با تقویت بنیه نظامی و دفاعی می توانند تهدیدها را خنثی سازند .جالب است کسانی که اشتهای زیاد شاه مخلوع ایران به خرید اسلحه و تجهیز ساختار نظامی را حمل بر بی توجهی به خواسته های مردم می کردند خود از اتخاذ تدابیر پیشگیرانه برای حفظ جان مردم غافل هستند ! تخصیص منابع کشور به طرحهایی که از اولویت برخوردار نیستند و سودمندی آنها معلوم نمی باشد از عوامل اصلی عدم تحقق عدالت اجتماعی است.
بنا بر اعلام نظر مدیر کل ستاد حوادث غیرمترقبه که تنها در سال گذشته ۳۹۶ زمین‌ لرزه در شهرها و روستاهاى مختلف کشور رخ داده است که در مجموع ۶۱۲ قربانی داشته است. براساس آمارهای مستند هر ۲ سال یک زلزله ۶ ریشتر به بالا و هر ۱۰ سال یک زلزله ۷ ریشتر به بالا در ایران رخ داده است و ۷۶ درصد کشته شدگان حوادث غیرمترقبه در ایران را قربانیان زلزله تشکیل می‌دهند.در عین حال بر اساس گزارش دفتر برنامه عمران سازمان ملل در تهران، هر ساله بطور متوسط در ازای هر یک میلیون نفر ۱۰۷۴ در ایران بر اثر حوادث ناشی از زلزله در مناطق زلزله خیز جان خود را از دست می دهند.با توجه به اینکه فلات ایران بر روی منطقه ای از گسل های زلزله خیز قرار دارد،گرچه پیش بینی زمان وقوع آن فعلا امکان پذیر نیست، اما پیش بینی اینکه چه تعداد و با چه درصدی کشته در طول این زمین لرزه ها در کشور ما رخ می دهد، دشوار نیست . با توجه به دانش معاصر و ابزار موجود، پیش بینی دقیق محل ، زمان وشدت زمین لرزه ، نه تنها بسیار دشوار ، بلکه تقریبا غیر ممکن است. مطالعهً تاریخ و زمین شناسی یک منطقه، یکی از رویکردهای ممکن برای پیش بینی زمین لرزه است. تا زمان وقوع زمین لرزه بزرگ ۱۹۰۶ در سان فرانسیسکو، کشورهای آمریکا و ژاپن، مقادیر هنگفتی را صرف مطالعه و بررسی امکان پیش بینی زمین لرزه می کردند. از این مقطع زمانی به بعد است که هدف پیش بینی وقوع زمین لرزه، در این دو کشور کنار گذاشته شده و جای آنرا یک استراتژی ملی برای پیش بینی و کاهش خسارات ناشی از زمین لرزه، ایجاد مراکز دائمی مطالعه و بررسی زمین لرزه، ایجاد مدیریت بحران در مناطق زمین لرزه خیز، انجام تمرین ها و نمایش های آموزشی مرتب جهت آماده کردن مسئولان و شهروندان گرفت. امروزه، ژاپن دو برابر آمریکا بودجه ملی به موضوع مهندسی زمین لرزه اختصاص می دهد.
حال با این توضیح و رنج جانکاه و اندوه همیشگی مرگ نا بهنگام هزاران نفر از قربانیان بلایای طبیعی و نگرانی از قربانیان سوانح طبیعی احتمالی آینده به همراه خسارات مادی سنگین در دهه اخیر و هزینه های کمر شکن بازسازی و بویژه شکاف بین انتظارات مردم آسیب دیده و آهنگ بازسازی ، ضرورت دارد مقاوم سازی منازل مسکونی در مناطق زلزله خیز و خصوصا روستاها به عنوان یک ضرورت ملی در ساختار برنامه ریزی کشور قرار گیرد و استراتژی ملی برای پیش بینی وقوق زلزله و تدوین راهکارهای تخفیف دهنده خسارات و عوارض آن تدوین شود .
پرداختن به فناوری هسته ای و سرمایه گذاری میلیاردها دلار دور از چشم مردم و افکار عمومی قابل اطلاق به صفت ملی نیست . مشروعیت و واجد حق بودن دستیابی به فناوری هسته ای مستلزم شفافیت و اطلاع همگانی از مفاد برنامه های آن می باشد .تا کنون جامعه ایران اطلاعی از ماهیت برنامه ها و اقدامات انجام شده و منافع و ضرورت آنها ندارد .مردم ایران پس از طرح پرونده ایران در آژانس انرژی اتمی تازه متوجه شده اند که سرمایه های کشور صرف طرحهای اتمی شده است !
سرمایه گذاری در طرحهای ملی نیازمند بررسیهای دقیق کارشناسی ، ارزیابیهای اقتصادی – فنی گسترده و تجزیه و تحلیل اولویت در پیکره نیازمندیها و ضرورت های ملی است .
اگرچه برخورداری ایران از ذخایر گسترده سوخت فسیلی و محدودیت ذخایر اورانیوم کشور ، کارامدی و درستی سیاستهای اتخاذ شده در تولید برق با سوخت هسته ای را به طور جدی خدشه دار می کند ، اما حتی اگر فرض کنیم که این سرمایه گذاریها توجیه داشته است ولی فایده مندی آنها در مقابل ضرورت حداقل کردن خسارات ناشی از حوادث غیر مترقبه رنگ می بازد .
توسعه پایدار و سازندگی نیازمند نیروی انسانی مولد است .نیروی مولد نیز تنها در جامعه پر نشاط بر می خیزد .جامعه ای که مرتب بیم جان باختن ناگهانی در زلزله ، سیل و دیگر بلایای طبیعی بر چهره آن چنگ می زند ، نمی تواند چنین نشاطی را در خود بپرورد .
آنانی که ادعای مهرورزی و توجه به مطالبات محرومین را سرلوحه شعارهای خود قرار داده اند بهتر است به جای ارزشی کردن ” دستیابی به غنی سازی اورانیوم ” و مهمتر از نان شب جلوه دادن آن ، به امنیت جانی مردم بیندیشند تا بیش از این زلزله خانه های میهنمان را ویران نکند و هم میهنانمان را سیاهپوش و عزادار .

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.