تحلیل داده های انتخابات ریاست جمهوری یازدهم

غیر منتظره بودن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باعث شده است تحلیل دقیق چگونگی این رفتار نیاز به بررسی ها و ارزیابی های مفصلی داشته باشد. تحلیل معتبر و جامع ،نیازمند گذشت زمان و روشن شدن متغیر های نا معلوم است.
در این مقطع بررسی آماری نتایج انتخابات و مقایسه با دوره های گذشته می تواند مفید باشد. از جهاتی مقایسه نتایج این دوره با انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم به لحاظ میزان رای کاندیدا ها روشنگر است. نتایج رسمی انتخابات ریاست جمهوری در ارتباط با رای های کاندیدا های دوره دهم به دلیل مشکلات و اعتراضات و تخلف های زیاد نمی تواند مورد اعتنا قرار بگیرد. اما اعتبار نتایج مربوط به میزان مشارکت در پای صندوق های رای به طور نسبی قابل قبول است. در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بر مبنای آمار رسمی ۷۲ درصد در انتخابات شرکت کردند. اگر جمعیت واجد حق رای بر مبنای نتایج سر شماری سال ۱۳۹۰ در نظر گرفته شود آنگاه ۵۵ میلیون می توانستند در این انتخابات رای بدهند ، لذا نرخ مشارکت ۶۷ درصد می شود. حسن روحانی بر اساس آراء رسمی توانست با کسب حدود ۷/۱۸ میلیون کمی بیش از ۵۰ درصد آراء ریخته شده به صندوق ها را کسب نماید. برخی از گزارش های غیر رسمی مدعی هستند که بیشتر رای آورده است ولی مستند قابل اتکایی برای این ادعا ها تا کنون ارائه نشده است. روحانی در بین روسای جمهور نظام کمترین سهم از سبد آراء را به خود اختصاص داده است. پیروزی او در مرحله اول شکننده بود.
نمودار زیر نرخ مشارکت مبنی بر نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰ در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را به تفکیک استان ها نشان می دهد :
نرخ مشارکت
کمترین نرخ مشارکت را استان های تهران ، البرز و اصفهان و بیشترین را خراسان جنوبی و خراسان شمالی و مازندران داشتند.
در ادامه نمودار مربوط به توزیع جغرافیایی مشارکت در انتخابات های ریاست جمهوری دوره های ۹ ، ۱۰ و ۱۱ ارائه می شود:

آمار مشارکت ۱

میزان شرکت در سال ۱۳۹۲ به طور نسبی بیشتر از سال ۱۳۸۴ و کمتر از سال ۱۳۸۸ است.
تصویر زیر سهم رای های ۶ کاندید آوردگاه ریاست جمهوری یازدهم از سبد آراء اخذ شده را به تفکیک استان ها به نمایش می گذارد :

آرای کاندیداها

همانطور که مشاهده می شود حسن روحانی در تمامی استان ها به غیر از خوزستان، چهار محال بختیاری و کهکیلویه و بویر احمد اول شد و در استان های فوق محسن رضایی حائز رتبه نخست گشت. نمودار بعدی میزان پراکنش رای ها را نشان می دهد:

آمار انتخابات

اعداد بدست آمده در مقایسه با ۱۰۰ هستند و در کل پراکندگی آراء کاندیدا ها پایین است. بیشترین پراکندگی را محسن رضایی و بعد از او حسن روحانی و جلیلی با شاخص مشابه دارند. ولی فاصله پراکنش رای های کاندیدا ها به هم نزدیک است. نمودار زیر مقایسه تطبیقی سهم آراء روحانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با احمدی نژاد در دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ را آشکار می سازد:

مقایسه تطبیقی آرا

از مشاهده رای های فوق می توان نتیجه گرفت که وزن رای احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ در اکثر استان ها بیشتر از وزن رای های روحانی در سال ۱۳۹۲ بوده است.
با توجه به نمودار های فوق و تجزیه و تحلیل داده ها نتایج زیر قابل بررسی است:
 دوری گزینی اکثریت نسبی جنبش سبز
در انتخابات مجلس نهم که اصلاح طلب ها کاندید نداشتند و تحول خواه ها و نیرو های مدافع تغییر حکومت سمت گیری منفی داشتند بر اساس آمار رسمی ، نرخ مشارکت ۶۲ درصد و بر اساس نرخ نزدیک به واقعیت ۵۹ درصد بود. حال تفاوت نرخ مشارکت رسمی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و مجلس نهم یازده درصد و تفاوت آمار های مبتنی بر سرشماری سال ۱۳۹۰ ۸ درصد است. بنابراین تفاوت میزان شرکت در انتخابات های سال ۱۳۹۲ و ۱۳۸۸ بر اساس آمار های رسمی ۱۲ درصد و بر اساس آمار های میتنی بر نتایج سرشماری ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ ۱۳ درصد می شود. بنابراین می توان گفت به طور نسبی بخش بیشتری از پایگاه اجتماعی اختصاصی جنبش سبز در انتخابات شرکت نکردند.
 سرازیر شدن آراء شناور به سبد آراء روحانی
یکی از مزیت های مهم روحانی اقبال اکثریت آراء شناور به سمت وی بود. بر مبنای بررسی نتایج ادوار گذشته انتخابات حدود بیست درصد از رای های بالقوه به صورت شناور و سرگردان است. روحانی در این دوره توانست حداقل هفتاد درصد این بخش از آراء را به خود اختصاص دهد. مجموع رای های ولایتی ، قالیباف و جلیلی حدود ۲۳ درصد آراء موجود بود که نزدیک به پایگاه رای ۲۴ درصدی حکومت در ادوار گذشته است. رای های جلیلی متعلق به گفتمان سوم تیر و بخش تندروی اصول گرایان بود و رای های ولایتی وزن اصول گرایان سنتی را بازتاب می دهد. رای هیا قالیباف بخش پراکنده ، غیر حزبی و تشکیلاتی اصول گرایان را آشکار می سازد. همچنین بخشی از نیرو های سپاه که در گیر فعالیت های اقتصادی هستند نیز پشتیبان وی بودند. البته ممکن است در این دوره پایگاه اجتماعی اصول گرایان کوچک تر شده و بخشی از رای های قالیباف نیز رای های غیر ثابت و شناور بوده است. محسن رضایی تقریبا ۹۰ درصد رای هایش را از رای های شناور که انگیزه های اقتصادی پر رنگی داشتند بدست آورد.

 قومیت ها برگ برنده روحانی
استقبال ساکنان مناطق قومیت نشین ایران از روحانی نقش غیر قابل انکاری در پیروزی وی داشت. وعده های روحانی برای تکریم و احقاق حقوق مردم ترک ، کرد، بلوچ باعث شد تا رای های این مناطق به نفع روحانی در صندوق های رای ریخته شود. روحانی تقریبا در استان های آذربایجان شرقی ، آذربایجان غربی ، اردبیل، کرمانشاه، کردستان ، زنجان و سیستان و بلوچستان در حدود ۴/۴ میلیون رای آورد که معادل یک چهارم از کل آراء روحانی است. سهم قالیباف از استان های مزبور در حدود ۹۰۰هزار نفر بود.
 انتخاباتی کمی فراتر از حد متعارف در جمهوری اسلامی
بررسی آمار ها نشان می دهد که انتخابات ۹۲ به لحاظ شاخص های عددی در حد انتخابات های ۱۳۷۶ و ۱۳۸۸ نیستند و میزان مشارکت فوق العاده نداشته اند. این انتخابات بیشتر از جنس سال ۱۳۸۴ بود. در انتخابات ریاست جمهوری نهم مجموع آراء معین ، رفسنجانی ، کروبی و مهر علیزاده نزدیک به ۵/۱۶ میلیون و معادل ۸۶ درصد رای های اخذ شده بود. اگر در آن دوره نیز اصلاح طلب ها و جریان رفسنجانی ائتلاف کرده بودند و روی یک کاندیدا تبلیغ می کردند اتفاق مشابهی می افتاد. بنابراین می توان گفت نوع مشارکت و رفتار انتخاباتی جامعه تفاوت محسوسی در سال های ۸۴ و ۹۲ نداشته است. ممکن است سئوالی مطرح شود که رای های کروبی متعلق به اقشار محروم بود و لزوما در سبد اصلاح طلب ها نبودند. در پاسخ نخست متذکر می شود که رای های کروبی یکپارچه نبود. اگر چه اکثریت آن را رای های شناوری تشکیل داد ولی در همین دوره نیز روحانی بیشتر از روستا ها و شهر های کوچک رای بدست آورد و موقعیتش در شهر های بزرگ و مراکز مدرن جامعه ضعیف تر بود.

 اقتصاد مولفه اصلی رای آوری روحانی
روحانی به طور نسبی در روستا ها و شهر های کوچک بیشتر از شهر های بزرگ و مناطقی که سبک مدرن زندگی دارند رای اورد. البته رای های وی ترکیبی از گرایش های گوناگون و متنوع است اما پایه ان را کسانی تشکیل می دهد که به مسائل اقتصادی بیش از سیاسی بها می دهند.

بررسی آماری فوق یک ارزیابی ابتدائی است و نتایج و استنتاج های دقیق نیازمند بررسی های تفصیلی تری با دسترسی به داده های بیشتری است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.