پیامد های دخالت رفسنجانی در نجات رحیم صفوی از اعدام

غلامعلی رجایی فاش ساخت منظور رفسنجانی از فرمانده جنگی که از دادگاه های نظامی بعد از خاتمه جنگ ایران و عراق اطلاع داشته ،رحیم صفوی بوده است. رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه ،رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را متهم کرد که به دلیل برنامه برای کسب قدرت بعد از فوت آیت الله خمینی ، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را به بنیانگذار جمهوری اسلامی تحمیل کرده بود. رفسنجانی در واکنش ابراز تعجب کرد چطور کسانی که از دادگاه های نظامی در انتهای جنگ اطلاع دارند این حرف ها را می زنند.

Presentation1
غلامعلی رجایی ماجرا را اینگونه توضیح می دهد : (۱)
« در دیدار دو هفته قبل آزادگان با ایشان، با کنایه به گفتار یکی از فرماندهان سپاه که اخیرا غیر منصفانه ادعا کرده بود هاشمی از همان دوره امام برای بعد از امام نقشه می کشید و بدنبال کسب قدرت برای خود بود، اشاره ای کرد و بدون اینکه نامی از او ببرد، گفت یکی از فرماندهان – سردار ..-که من آخرین بار او را خوب نجات دادم این روزها می بینم گاهی حرفهایی می زند! سپس گفت وی فاو را با آن همه امکانات و اموال گذاشت و برگشت از روی پلی که با زحمت ساخته بودیم .
می گفت پس از این عقب نشینی که برای سامان دادن نیروهای جبهه به جنوب رفته بود، مرحوم خلخالی به او مراجعه کرده و گفته بود آمده است بخاطر از دست دادن فاو و دادن تلفات زیاد، سه نفر از فرماندهان سپاه و جنگ را اعدام کند چون باعث این همه خسارت و ضرر به کشور ضرر شده و کشور را در وضعیت بسیار بدی قرار داده بودند.
می گفت به آقای خلخالی گفتم شما که الآن قاضی دادگاه جنگ نیستی، قاضی دادگاه انقلابی. گفت بالاخره قاضی منصوب امام که هستم. گفتم دلایلت را برای محاکمه بنویس و استدلال کن تا آخر جنگ که دادگاه تشکیل شود. می گفت حتی در آخر جنگ که امام دادگاه رسیدگی به تخلفات فرماندهان را زیر نظر من تشکیل دادند که متشکل از چند نفر از قضات برجسته بودند و زیر نظر من کار می کردند، تمایل بود بعضی ها را اعدام کنند، علت این تصمیم به عملیات خیبر بر می گشت که در آن الحاق بین نیروها از جزیره وبیرون جزیره ممکن نشد و یک گردان نیروی ما بکلی نابود شد.
می گفتند خیلی از بزرگان -ازجمله رییس جمهور وقت- می خواستند فرماندهانی که باعث این تلفات شده بودند اعدام شوند اما من اجازه ندادم که دادگاه نظامی با این نیروها که با خلوص جنگیده بودند والبته گاهی هم ضعف نشان داده بودند برخورد کند .عملا می گفت وی باعث نجات جان آنها از اعدام شده است ولی حالا اینگونه با او رفتار می کنند.»
بدینترتیب معلوم می شود رحیم صفوی به عنوان متهم در دادگاه جنگی محاکمه شده و حتی صدور حکم اعدام برای وی مطرح بوده است که با پا در میانی رفسنجانی موضوع منتفی می شود.
عملیات خیبر از موضوعات جدلی در تاریخ جنگ است. منتقدین آن را یک افتضاح جنگی می دانند که به دلیل ارزیابی غلط از توانایی پشتیبانی هوا نیروز نزدیک به بیست هزار نفر از سربازان و رزمنده های ایرانی کشته شدند. عملیات خیبر نتوانست به هدف اصلی خود که بستن جاده بصره ـ عماره بود دست یابد. ولی در حین عقب نشینی از شرق دجله طی سه هفته نبرد سنگین، منطقه ای در آبگرفتگی هور به وسعت حدود ۱۰۰۰ کیلومتر مربع به همراه جزایر مجنون شمالی و جنوبی که دارای ذخایر عظیم نفت بود به تصرف درآمد.
این عملیات در روز سوم اسفند ماه سال ۱۳۶۲ با رمز یا رسول الله(ص) آغاز شد. عملیات خیبر از سوی قرارگاه خاتم الانبیا برنامه ریزی و با بکارگیری دو قرارگاه کربلای ارتش و نجف سپاه به مرحله اجرا در آمد. منطقه هور توسط سپاه پاسداران ، بررسی، طرح ریزی و پیشنهاد شده بود و عملیات در این منطقه تحت هدایت قرارگاه نجف به فرماندهی آقای محسن رضایی رئیس اسبق سپاه انجام شد. این عملیات نخستین اقدام خاکی- آبی سپاه بود. (۲)
فرماندهان سابق سپاه چون غلامعلی رشید ، محسن رضائی و حسین علایی از عملیات فوق دفاع کرده و دستاورد های آن در افزایش قدرت نظامی ایران را مهم ارزیابی می کنند. اما شدت تلفات انسانی در این عملیات بازتاب های منفی زیادی داشت تا جایی که آیت الله خمینی بعد از این عملیات طی پیامی از تداوم جنگ دفاع کرد. فرازی از پیام وی بشرح زیر است :
« … من هم می دانم که بسیار ما خسارت دیدیم، بسیار ما جوان دادیم، لکن صلح کردن با یک کسی که بعدش خنجر را از پشت محکم تر خواهد زد، این یک صلح شرافتمندانه است؟ یک صلح عقلایی است؟ و عجب اینکه بعضی آقایان می گویند که چنانچه که آنها آمده بودند توی کشور ما، ما تا فرد آخر جوان هایمان را می دادیم. خوب این آن ملی گرایی است که اسلام مخالف آن است. مگر ما اسلام را کمتر از ملت خودمان می دانیم؟ اسلام را کمتر از کشور خودمان می دانیم؟ ما برای اسلام داریم فکر می کنیم. ما ملت عراق را با ملت خودمان جدا نمی دانیم. ملت عراق همانی است که الان از ما هم آنجا، بسیاری علمای ما هم در آنجا هستند، کسانی دیگر از ما هستند. ما و آنها جدا از هم نیستیم…. ما الان برای دینمان داریم جنگ می کنیم، برای خاک نمی جنگیم…. جنگ ما جنگی است بین اسلام و کفر، نه جنگی است ما بین یک کشور و یک کشور، ما بین اسلام و کفر است.»
در عملیات خیبر ابراهیم همت فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله، حمید باکری قائم مقام لشکر ۳۱ عاشورا، اکبر زجاجی، مرتضی یاغچیان معاون لشکر عاشورا،حسن غازی فرمانده توپخانه قرارگاه کربلا و بهروز غلامی فرمانده تیپ امام حسن شهید شدند. محسن رضائی فرماندهی عملیات ر ابر عهده داشت و رهبری نیز در آن وقت در برنامه ریزی و هدایت عملیات مشارکت داشت.(۳)(۴) افرادی چون غلامعلی رشید نیز فعال بودند. رفسنجانی با حکم آیت الله خمینی فرماندهی کل عملیات را در دست داشت. (۵)
حال با توجه به ادعای رفسنجانی می توان نتیجه گرفت افرادی چون محسن رضائی و غلامعلی رشید و … شاید در دادگاه جنگی به دلیل بی کفایتی و آسیب های سنگین عملیات خیبر محاکمه شده و حتی ممکن بوده است که حکم اعدام بگیرند!
اظهارات افشاگرانه رفسنجانی که بعد از بالا گرفتن حملات به وی پیرامون پایان دادن به جنگ ۸ ساله ایران و عراق صورت گرفت، نتایج مهم و در عین حال تاسف باری را در بر دارد که در ادامه به بخشی از آنها اشاره می شود.
 نقض تفکیک قوا و اعمال نظر شخصی در فرایند قضائی
رفسنجانی می گوید با حکم آیت الله خمینی دادگاه های نظامی برای بررسی تخلفات جنگی زیر نظر وی تشکیل شده است. او قاضی ها را تعیین کرده و حتی جلوی تشخیص آنها در صدور حکم را نیز گرفته است! رفسنجانی در آن زمان رئیس مجلس و قوه مقننه بود. طبق تفکیک قوا ، اقدامات وی تعرض به دستگاه قضائی بوده است. سازمان قضائی نیرو های مسلح طبق قانون و جایگاه ذاتی می بایست عهده دار بررسی این پرونده ها می شد.
در دوم مرداد ۱۳۶۷ آیت الله خمینی طی حکم مخصوصی علی رازینی رئیس وقت سازمان قضائی نیرو های مسلح را موظف ساخته بود تا دادگاه های ویژه ای برای بررسی تخلفات جنگی تشکیل دهد . (۶)همچنین رویه قضائی نیز طی نشده و سرانجام با دخالت رفسنجانی که مقامی غیرقضائی بوده است فرجام احکام تعیین شده است. البته چون محتوی پرونده و دفاع متهم ها مشخص نیست لذا نمی توان در خصوص درستی ادعای رفسنجانی داوری کرد.

 چرخش نظر خامنه ای
طبق ادعای رفسنجانی ،آقای خامنه ای در پایان جنگ خواستار صدور حکم اعدام برای فرماندهان خاطی عملیات خیبر بوده است. اما وی بعد از رهبر شدن موضعش را تغییر داده و این افراد را در سمت های مهم نظامی می گمارد و از آن تاریخ تا کنون از این نیرو ها برای تثبیت موقعیت رهبری خود استفاده زیادی کرده است.

 عدم صلاحیت سپاه در اداره جنگ
با فرض صحت ادعای رفسنجانی آنگاه مشخص می شود که اکثر مسئولان طراز اول سپاه در جنگ به عنوان متهم در دادگاه جنگی حضور داشتند. اتهام آنها آسیب زدن به اموال کشور و بی مبالاتی در حفظ جان رزمندگان به دلیل سطحی نگری و برخورد غیر واقع بینانه در طراحی عملیات های نظامی بوده است. در این صورت می توان نتیجه گرفت که برپایی این دادگاه ها حتی در داخل خود حکومت به معنی خظای بزرگ در سپردن فرماندهی جنگ به سپاه و حاشیه ای کردن نقش ارتش بوده است. اما علی رغم این مسئله مصلحت های سیاسی و منافع جناح های حکومتی باعث شد نه تنها از این مسئله عبرت نگرفته شود بلکه موقعیت و نفوذ سپاه در حوزه های مختلف جامعه افزایش یابد. در صورتی که آسیب شناسی درست مسئله باعث تجدید نظر در میدان دادن به سپاه بر اساس الگو های رفتاری غیر متعارف و خارج از عقلانیت ابزاری بود و در نتیجه تغییرات مهمی در شاکله سپاه ایجاد می شد. اما این اتفاق نیفتاد و روند غلط قبلی با شتاب بیشتری ادامه یافت.
 عمق خشونت
اظهارات رفسنجانی در خصوص وجود اراده در بین بخشی از مقامات نظام بر اعدام چند تن از فرماندهان جنگ به دلیل قصوراتی که داشتند ،از زاویه ای نشانگر شدت خشونت طلبی در بین بخشی از کارگزاران جمهوری اسلامی است که حتی نسبت به کسانی که در خدمت آنها بوده و زندگی شان را برای نظام هزینه کردند ، قائل به سخت گیری ، عدم رعایت قانون ، بی اعتنایی به حقوق متهم و بی رحمی بوده اند. در این خصوص نامه آیت الله خمینی اوج خشونت نا موجه خارج از موازین قانونی را نشان می دهد که در دستوری به علی رازینی رئیس وقت سازمان قضائی نیرو های مسلح می گوید :
« دادگاه ویژۀ تخلفات جنگ را در کلیۀ مناطق جنگی تشکیل و طبق موازین شرع بدون رعایت هیچ یک از مقررات دست و پاگیر به جرایم متخلفان رسیدگی نمایید. دوم. هر عملی که به تشخیص دادگاه موجب شکست جبهۀ اسلام و یا موجب خسارت جانی بوده و یا می‏ باشد مجازات آن اعدام است.»

اظهارات رفسنجانی خلاصه وار و گزینش شده است . انتشار اطلاعات بیشتر و جامعی در مورد جزئیات دادگاه های نظامی بعد از جنگ باعث می شود تا هم واقعیت های جنگ ایران و عراق بیشتر شکافته شود و هم دلایل واقعی ادامه جنگ و همچنین سویه های پنهان معادلات قدرت در جمهوری اسلامی بیشتر آشکار گردد.
منابع :
۱- http://www.hashemirafsanjani.ir/content/%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%9F
۲- http://www.khabaronline.ir/detail/200645/weblog/alaei-hosein
۳- http://ramzeobour.ir/%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%DB%8C%D8%A8%D8%B1%D8%8C-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%85.html
۴- http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921211000375
۵- http://www.hashemirafsanjani.ir/content/%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87%DB%8C-%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D9%85%D8%AA%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D9%88%D8%B5%DB%8C%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D8%9F
۶- صحیفه آیت الله خمینی، جلد ۶

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در پژوهش‌های تاریخی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.