تلاقی خامنه ای و روحانی در ایستگاه دوگانگی، انکار و سرگردانی

تجمع جمعی از طلاب در مدرسه فیضیه در اعتراض به مشکلات اقتصادی در هفته گذشته به رویدادی خبرساز تبدیل شد. در این برنامه ظاهرا عده ای از طلبه های حوزه علمیه قم در پی فراخوانی خودجوش در مدرسه فیضیه جمع شده و علیه سیاست های اقتصادی دولت و مذاکره با آمریکا شعار دادند و پلاکارد هایی را در دست گرفتند. یکی از پلاکارد ها که روحانی را به مرگی مشابه اکبر هاشمی رفسنجانی در استخر کاخ سعد آباد هشدار می داد، بیش از همه جنجالی شد.

رحیم پور ازغدی عضو حقیقی منتخب رهبری شورای عالی انقلاب فرهنگی و حجت الاسلام طیبی فر  فرمانده تیپ ۸۳ امام جعفر صادق سخنران های مراسم یادشده بودند.  محتوی سخنان مطرح شده و بخصوص حملات رحیم پور اذغدی به حوزه های علمیه که فقه سکولار را ترویج می کنند و اندیشه و مباحث موثر برای فقه حکومتی عرضه نمی کنند، واکنش های تندی را در بین مراجع برانگیخت تا جایی که آیت الله ناصر مکارم شیرازی این اظهارات را فاجعه بار خواند. آیت الله حسینعلی نوری همدانی نیز با موضع گیری مشابه اتفاقات رخ داده در تجمع یاد شده را محکوم کرد. اهمیت سمت گیری این دو مرجع که حمایت اکثریت فقهای حوزه علمیه قم را به همراه داشت باعث شد تا سپاه پاسداران با صدور بیانیه ای  اظهار داشت :

«هر محکومیت شدید برخی شعارها، دست نوشته ها و پلاکاردهای تجمع اعتراضی روحانیون و طلاب در قم، هرگونه دخالت این نهاد درفراخوان، دعوت سخنران و برگزاری این مراسم که بر اساس قرائن و شواهد موجود به صورت خودجوش برپا شده است را تکذیب و اعلام می دارد” سپاه هیچگونه برنامه‌ای برای حضور کارکنان خود در این مراسم نداشته است”».

در بیانیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز با انتشار بیانیه ای اعلام کرد:

« تحرکات ناشایست، ناآگاهانه و بعضاً مغرضانه برخی در حاشیه‌ی تجمع طلاب و روحانیون که در راستای مطالبات اقتصادی مردم در مدرسه مبارکه فیضیه قم برگزارشده بود؛ دانسته یا ندانسته، ضربه و خدشه‌ای بر حوزه و روحانیت وارد ساخت که منجر به واکنش مراجع معظم تقلید و دیگر بزرگان حوزه شده است.»

البته علت اصلی موضعگیری انتقادی مراجع که تنش با سپاه را به بالاترین سطح بعد از انقلاب ارتقاء داده است، ناراحتی از حملات رحیم پور اذغدی است و ارتباط زیادی با حملات به روحانی ندارد.

سپاه و روحانیت از ابتدای حیات نظام تا کنون مناسبات پیچیده ای داشته اند، سپاه هیچگاه روحانیت را به لحاظ نهادی و به خودی خود واجد ارزش ندانسته است. زاویه برخورد مثبت سپاه با روحانیت ، ولی فقیه بوده است. انها از ولی فقیه تبعیت دارند و معتقد هستند حوزه ها، مراجع و روحانیت باید زیر نظر وی فعالیت کنند. حتی نسبت به نمایندگی روحانی  ولی فقیه نیز حساسیت بالایی در فرماندهی سپاه وجود داشته و اکثر نمایندگان رابطه تنش آلودی با فرماندهان ارشد داشته اند. مسئولان سپاه بیشتر ترجیح داده اند تا رابطه بلاواسطه با رهبری داشته باشند.

اما این موضعگیری ها باعث نشد تا از سوی حامیان دولت اعتدال سپاه در مظان اتهام قرار نگیرد. دلایل قابل اعتنا و متعددی وجود دارد که باور به عدم دخالت سپاه در تجمع یادشده را اگر ناممکن نگرداند، بسیار سخت می سازد.

نخست ادعای خودجوش بودن حرکت مخدوش به نظر می رسد. فرمانده تیپ امام جعفر صادق و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی چگونه در یک برنامه خودجوش حاضر شده و سخنرانی کرده اند! با توجه به حساسیت بالای نظام نسبت به تجمعات چطور تجمع فوق به راحتی و بدون مجوز برگزار شده است؟ اگرخودجوش بوده با توجه به حجم بالای اعتراضات به این مراسم چرا نهاد های امنیتی و قضایی با برگذار کنندگان برخورد نکرده اند؟ سوابق ماجرا نشانگر سازمان یافته بودن این تحرکات بوده که عمدتا در مجموعه های وابسته به سپاه پاسداران برنامه ربزی می شود. آسودگی خیال شرکت کنندگان در دست گرفتن پلاکارد های تند علیه رئیس جمهور و طرح تلویحی قتل رفسنجانی دیگر موردی است که ادعای خودجوش بودن حرکت را زیر سئوال می برد. البته معلوم نیست در چه سطحی از سپاه هماهنگی ها در خصوص این برنامه انجام شده است.

ازاینرو سازمان یافتگ این تجمع بسیار محتمل است. ادعای سپاه از عدم اطلاع و نداشتن برنامه نیز قاب قبول به نظر نمی رسد. طیبی فر می گوید برای اینکه  پیامد های منفی بیشتری پیدا نکند در تجمع شرکت کرده و یا تذکر وی پلاکارد مربوط به فوت رفسنجانی جمع شده است!  اما رصد کردن واقعیت های برنامه، چیز دیگری را نشان می دهد. سخنرانی این فرمانده سپاه امر قابل انتظاری بوده و تعجبی برنیانگیخته است. سخنان وی نیز هماهنگی و همسویی بالایی با مضامین پلاکارد ها  وشعار ها دارد. وی در فرازی از سخنانش گفته است:

« امروز شاهد اتفاقات بسیار مهم در کشور و نظام در مسائل مختلف اقتصادی هستیم و می دانیم این اتفاقات دارای منشأ است.

…مگر می شود این اتفاقات بدون امضاء و قلم صاحبان قدرت در کشور شکل گرفته باشد؛ قطعا قلم این دسته از مسئولین است که این همه مشکلات در کشور و نظام ایجاد کرده است. … همین مسائل باعث شده بعضی از قارون های داخلی گاهی اندیشه رهبر انقلاب را زیر سؤال ببرند.»

در تجمع مزبور پلاکارد های با مضامین توهین آمیز و اتهام تلویحی انتساب حسن روحانی به انگلستان نیز به چشم می خورد که بر روی آنها نوشته شده بود:

« بنی صدر ها همیشه فرصت فرار ندارند، نه برجام، نه ۲۰۳۰ لعنت به انگلیسی »، « این گفته امام است، مذاکره حرام است، محصل انگلیس، مذاکره کلید نیس»

نماینده سپاه ظاهرا تذکری برای جمع کردن این پلاکارد ها نداده است .

سپاه علاوه بر آنکه یک نهاد نظامی است ، ساختار حقیقی آن نیز به گونه ای است که فرماندهان آن در برنامه هایی  حضور پیدا کرده و بخصوص سخنرانی می کنند که یا در برگزاری آن نقش داشته  ویا با برگزار کنندگان اشتراک نظر بالایی دارند.

در حوزه علمیه قم سپاه بعد از ماجرای مرجعیت تحمیلی خامنه ای با استفاده از تیپ های روحانی مستقر عملا به جریان سازی، تحرکاتی که در ظاهر توسط جمعی از طلاب در حوزه ها علیه مقامات کشور که با نهاد ولایت فقیه زاویه پیدا کرده و یا تطابق بالایی ندارند انجام می شود،عمدتا در مراکز وابسته به سپاه سازماندهی شده اند.

از زاویه دیگر الگوی رفتاری سپاه در طول چهار دهه گذشته نیز نمایانگر رفتار های دوگانه متعددی مشابه ولی فقیه است که تحت عنوان مصلحت توجیه شده است. به عنوان مثال وقتی مجتبی طالقانی فرزند آیت الله طالقانی بازداشت شد، مسئولان وقت سپاه مداخله خود را تکذیب کردند، اما سال ها بعدا به شکل رسمی و علنی اعلام کردند که این تصمیم در واحد اطلاعات سپاه گرفته شده و توسط نیروی عملیاتی اجرا شده بود. از این گونه اقدامات و از جمله دخالت ها در انتخابات موارد متعددی مشاهده شده است. حمایت برخی از نیروهای بسیجی از سخنان رحیم پور اذغدی دیگر گمانه ای است که طراحی تجمع یادشده از سوی سپاه را تقویت می کند.

اما به احتمال زیاد واکنش تند ناصر مکارم شیرازی و حسین نوری همدانی باعث شد تا هزینه دفاع علنی از این تجمع برای سپاه بالاتر از اندازه ای شود که ارزش آن را در این مقطع داشته باشد، از اینرو سپاه به تکذیب و آرام سازی مراجع منتقد روی اورد. ابه نظر می رسد ین تکذیب مقطعی و مصلحتی  است و سپاه به دلایل مختلفی این رویکرد را ادامه خواهد داد.

تجزیه وتحلیل سخنان رحیم پوراذغدی و حمله وی به آنچه وی ” فقه سکولار” نامید، مشابهت های زیادی در سطح گفتمانی با سمت گیری خامنه ای و بخصوص انتقادات وی به حوزه ها در سال های اخیر دارد. تکیه اصلی این انتقاد ها به کاهش تمایل در حوزه های علمیه نسبت به ورود به مسائل سیاسی و نظریه پردازی در مسائل حاکمیتی است. مستقل از اینکه فقه حکومتی مورد نظر اذغدی و انتظار نهاد ولایت فقیه در استحراج تئوری و مدل های نظری از حوزه ها برای پاسخ به مسائل مدیریتی کلان کشور در خوشبینانه ترین حالت رویایی بیش نیست و مجال تحقق ندارد اما بزرگان حوزه های علمیه بیش از گذشته به این نتیجه رسیده اند که باید پای شان را از مشارکت در حکمرانی بیرون بکشند. این وضعیت که با تمایلات جامعه به سمت سکولاریسم مطابقت دارد باعث نگرانی نظام شده است. البته فقهای سنتی به دنبال سکولاریسم در معنای مدرن نیستند اما تفکیک حکومت به ولایت دینی و ولایت سیاسی توسط غیر فقها راه را برای سازگاری مساعد می کند. بدینترتیب سپاه از تحت فشار قرار دادن فقهای حامی حکومت برای پاسخ به انتظارات حکومت استقبال کرده و به نظر می رسد در این خصوص برنامه هایی دارد.

اما دیگر هدف احتمالی سپاه از تجمع فیضیه افزایش فشار بر حسن روحانی است. در هفته اخیر روابط روحانی و خامنه ای بعد از اعلام اشتباه بودن برجام دستخوش تغییر کم دامنه ای شده وبه نظر می رسد حرکت دو طرف برای همگرایی بیشتر با وقفه ای مواجه گشته است. اظهارات روحانی در دفاع از اصل دیپلماسی از دید نیرو های ولایتمدار به تقابل با رهبری تفسیر شده است. واکنش تند عزیز جعفری فرمانده سپاه به تقاضای مذاکره دونالد ترامپ قبل از موضع گیری وزارت خارجه که مورد انتقاد اصلاح طلبان و اعتدالی ها قرار گرفت، دیگر گمانه ای برای درک اختلافات است.

روشن است که سپاه  وروحانی هر دو در شرایط فعلی موافق مذاکره با دولت آمریکا نیستند اما نگاه آنها در آینده با هم تفاوت دارد. این عامل با تلاش سپاه برای تضعیف دیدگاه میانه رو در نظام بخصوص و گسترش انسجام در هسته سخت قدرت باعث شده تا بر خلاف ادعای ظاهری سپاه برنامه مشخصی برای تضعیف و فرود آرام روحانی از ریاست جمهوری در پایان دوره و جایگزینی با چهره های اصول گرا در دستور کار قرار گرفته است. همچنین سپاه ضمن تاکید ظاهری بر ضرورت افزایش هماهنگی بین نیروهای نظام در مواجهه با تهدیدات اما ابایی ندارد که علنا مسئولیت مشکلات اقتصادی بر دوش دولت باشد و همچنین ترکیب کابینه به نفع نیرو های نزدیک به اصول گرایان تغییر یابد.

اذغدی بعد از از اعتراضات دی ماه در سخنرانی گفته بود که نیرو های حزب الله باید پرچمدار اعتراضات اقتصادی باشد و بر این اساس فیلمی تحت عنوان ” خوره” توسط نیروهای بسیجی ساخته شد که مضمون اصلی آن سرقت اعتراضات دی ماه ۹۶ بود. با توجه با اینکه در شروع اعتراضات در مشهد، رد پای برخی از اصول گرایان افراطی قابل مشاهده بود، به نظر می رسد برنامه سپاه از آن خود سازی اعتراضات اقتصادی و تقلیل علل مشکلات به سیاست های دولت روحانی است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.