هاشمی رفسنجانی و هراس حذف از خبر گان

علی اکبر هاشمی رفسنجانی پس از گذشت قریب به یک سال سکوت خود را شکست و در مصاحبه با خبر گزاری آفتاب ، پرده از تخلفات انتخابات ریاست جمهوری نهم برداشت .پاره ای از اظهارات او در این مصاحبه مبنی بر دخالت شورای نگهبان ، تعلل دستگاه قضایی و وزارت کشور روشن می کند که چرا شکایتش را به درگاه خداوند و روز جزا احاله داد و امید به نتیجه گیری از نهاد های ناظر و مجری انتخابات نداشت .بی شک اظهارات وی به عنوان یکی از با نفوذ ترین نخبگان قدرت جمهوری اسلامی بوضوح ناکارآمدی و فقدان عدالت و بی طرفی در نهاد های متولی انتخابات را نشان می دهد که از شروط لازم برای انتخابات سالم و آزاد است .
اما اگر چه هاشمی رفسنجانی در این مصاحبه کوشیده است تا جزئیات و موارد تخلفات را آشکار نکند و به خاطر حفظ مصالح نظام و گزک ندادن به کسانی که درصدد ناتوان نشان دادن دولت و نظام هستند ، سر بسته صحبت کند .اما این مصاحبه را می توان به نوعی تهدید تلویحی و نارضایتی او از نو محافظه کاران قبضه کننده قدرت تلقی کرد که حتی ادعای او مبنی بر همکاری با دولت احمدی نژاد از ابتدا کنون نیز ماهیت انتقادی آن را پنهان نمی کند .
از این اظهارات می توان تحلیل های متفاوتی داشت .اما به باور نگارنده احساس خطر از تکرار تجربه انتخابات ریاست جمهوری در انتخابات پیش روی مجلس خبرگان و عدم حضور در هسته تصمیم گیر اصلی در زمینه بحران هسته ای دلیل عمده انجام این مصاحبه است .راست افراطی که در سایه حمایت رهبری و نهاد های حکومتی ، نظارت استصوابی شورای نگهبان و تقلب در انتخابات های اخیر ، توانست رقبای میانه رو و سنتی محافظه کار و اصلاح طلب را از میدان به در کند ، این بار اسب خود را زین کرده تا اکثریت مجلس خبرگان را نیز در اختیار گیرد و خلعت نقش اول خبرگان چهارم را بر اندام مصباح یزدی اندازد .از این رو حذف هاشمی رفسنجانی می تواند موقعیت این جریان در مجلس خبرگان و تصرف هیئت رئیسه آن را تقویت کند .
از آنجاییکه مناسبات حاکم بر این مجلس بگونه ای است که جنبه تشریفاتی داشته و جز تمجید و تایید رهبری از آن کاری ساخته نیست لذا پیروزی این جریان تفاوت چندانی در برونداد مجلس خبرگان نمی کند .فقط از دامنه نگرانیها و دغدغه هایش برای رهبری آینده می کاهد .چون موقعیت این جریان در قدرت بشدت وابسته به ولی فقیه کنونی است و گرنه در موازنه قوا در درون بلوک قدرت و همچنین در فضای جامعه مجالی برای مانور و تداوم حیات پایدار ندارد .
بنابراین می کوشد تا بادر اختیار گرفتن اکثریت خبرگان به نوعی بقاء خود در آینده پس از رهبر کنونی را نیز تضمین کند .
دیگر وجه نارضایتی هاشمی رفسنجانی به پرونده هسته ای بر می گردد .او احساس می کند در این میدان بازی خورده است .رویکرد میانه رو و غیر ستیزه جویانه او در ابتدا با حمله راست افراطی مواجه شد که او را به سازشکاری متهم کردند .پس از آنکه شرایط برای حل مسالمت آمیز ماجرا مساعد گشت .ناگاهان نشان افتخار دستیابی به قابلیت غنی سازی اورانیوم و مذاکره با جامعه جهانی بر روی سینه احمدی نژاد قرار گرفت و او از قافله تقسیم امتیازات عقب ماند .در واقع هزینه اتخاذ رویکرد سازش در بین نیروهای هوا دار حکومت و بخصوص جناح محافظه کار بر او تحمیل شد ولی منافع در اختیار رقیب جوان و تازه کار و جریان حامی او قرار گرفت .
هاشمی احساس می کند برنامه حذف کامل او از قدرت به صورت خزنده در حال اجرا است .
.بنابراین با این مصاحبه استارت تلاش برای جلوگیری از حذفش از مجلس خبرگان را زده است تا هم جریان رقیب در قدرت را مهار کرده باشد و هم زمینه برای جذب ناراضیان از دولت و راست افراطی
در افکار عمومی را مساعد نماید .
مفاد مطالب مطرح در مصاحبه نشان می دهد که ایشان هنوز پیام شکست در انتخابات های مجلس ششم و ریاست جمهوری نهم را درنیافته است و می خواهد مسئله را با تقلیل شکست به تخریب و تقلب در انتخابات حل و توجیه نماید .
البته صرفنظر از تفاوت بارز انتخابات مجلس ششم با انتخابات ریاست جمهوری نهم و تخلفات صورت گرفته در آن ، کارنامه هاشمی رفسنجانی در هر دو انتخابات نمره منفی از مردم گرفته است .او
اگر با هر کس دیگر در انتخابات ریاست جمهوری نهم رقابت می کرد ، شکستش قطعی بود .دو انتخابات اخیر نشان داد که هر دو طیف چپ و راست جامعه به نقش آفرینی و عملکرد هاشمی به لحاظ سرکوب و تحدید آزادیهای سیاسی ، نقض حقوق بشر ، گسترش فقر و فساد ،اتلاف پتانسیل های اقتصادی و مشی مذبذب و نا پایدار در طول تاریخ جمهوری اسلامی نگاهی منفی دارد .اگر بخشی از جامعه روشنفکری و نیروهای مدعی اصلاح طلبی و آزادی خواهی از او حمایت کردند به معنای افزوده شدن بر وجهه او نبود بلکه بر عکس از وجهه روشنفکری و گفتمان دموکراسی خواهی و اصلاح طلبی در بین مردم کاسته شد .
تنها شانسی که برای هاشمی رفسنجانی به مثابه هر فرد کنشگر سیاسی دیگر وجود دارد برخورد صادقانه با مردم ، پذیرش خطا و سپردن خود به داوری مردم هست .کاری که عدم شرکت و انصراف از دور دوم انتخابات نمایشی و نا سالم ریاست جمهوری نهم می توانست گام نخست برای ترمیم باشد .بدون این کار کابوس شکست ، فرجام هر انتخابات رقابتی برای هاشمی رفسنجانی خواهد بود .
این مطلب در روزنامه اینترنتی روز در تاریخ ۱۱/۳/۸۵ منتشر شده است .

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.