بازی هسته ای ایران به پایان نزدیک می شود؟

آخرین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی بی پرده تر از قبل ناخرسندی از عدم همکاری مورد انتظار از ایران را اعلام کرده است و به نظر می رسد که برنامه هسته ای ایران در روزهای پایانی سال دستخوش تحولاتی شد که در کل چشم انداز مناسب و امیدوار کننده ای را پیش روی جمهوری اسلامی ایران به نمایش نمی گذارد.
مشکلات آژانس را می توان در سه سطح دسته بندی کرد:
نخست، آژانس مدعی است که ایران قوانین و الزامات حقوقی چون اجرای مقررات پروتکل الحاقی، اجرای کد اصلاح شده۱/۳ بخش عمومی ترتیبات فرعی توافقنامه پادمان، تعلیق فعالیت‌های غنی سازی و تعلیق فعالیت‌های مربوط به آب سنگین راکتور اراک را اجرا نکرده است و از عمل به آنها طفره می رود.
سطح دوم، مربوط به عدم ارائه اطلاعات در خواستی آژانس از سوی دولت ایران در حوزه هایی چون اطلاعات طراحی تشریحی برای سالن تولید B نطنز، اطلاعات تکمیلی مربوط به هدف اصلی، تاریخچه طراحی و ساخت کارخانه غنی سازی سوخت فردو، عدم دسترسی به مکان های دیگر مربوط به ساخت سانتریفوژها و تحقیق و توسعه در مورد غنی سازی اورانیوم، عدم ارائه داده های مربوط به چگونگی دستیابی به فناوری غنی سازی لیزری و تولید نسل سوم سانتریفوژها است.
اما بحرانی ترین سطح، امتناع ایران از مذاکره پیرامون “راست آزمایی وجود ابعاد نظامی” در برنامه هسته ای ایران است.
ایران از ماه اوت ۲۰۰۸ مذاکره در مورد این مسئله و نیز ارائه اطلاعات بیشتر یا دسترسی به اماکن نظامی و اشخاصی را که تماس با آنها برای رفع نگرانی های آژانس لازم است، رد کرده است.
البته مقام های جمهوری اسلامی می گویند که هیچ انحرافی از پادمان ان پی تی نداشته اند و وجود برنامه نظامی هسته ای را انکار می کنند و دلیل عدم صدور مجوز برای نظارت از مراکز نظامی را نگرانی از بهره برداری نیروهای نفوذی سرویس های اطلاعاتی غرب و کسب اطلاعات محرمانه نظامی ایران اعلام می کنند.
رویکرد آژانس و لحن و محتوی گزارش های آن در دوره آمانو تفاوت های ملموسی با دوران محمد البرادعی پیدا کرده است. این تفاوت بیشتر از آنکه محصول تفاوت های بینشی و شخصیتی آن دو و ادعای حکومت ایران در وابسته جلوه دادن آمانو به آمریکا باشد، نتیجه تداوم و تشدید رابطه بحرانی ایران و آژانس و بی اعتمادی حاکم بر فضای مذاکرات است.
با وجود این به نظر می رسد که بر فاصله آژانس بین المللی انرژی اتمی و ایران افزوده شده است.
رویکرد آژانس و لحن و محتوی گزارش های آن در دوره آمانو تفاوت های ملموسی با دوران محمد البرادعی پیدا کرده است. این تفاوت بیشتر از آنکه محصول تفاوت های بینشی و شخصیتی آن دو و ادعای حکومت ایران در وابسته جلوه دادن آمانو به آمریکا باشد، نتیجه تداوم و تشدید رابطه بحرانی ایران و آژانس و بی اعتمادی حاکم بر فضای مذاکرات است.
آژانس جدی تر از همیشه به ناتوانی خود برای تعیین صحت و سقم وجود اراده و برنامه برای ساخت کلاهک هسته ای جهت نصب بر روی موشک اذعان می کند. این موضع با گزارش اخیر سازمان های اطلاعاتی آمریکایی موسوم به برآورد ملی اطلاعات همسو است.
این گزارش بیان می داشت که ایران به تلاش های پژوهشی و تحقیقاتی برای ساخت جنگ افزار هسته ای ادامه می دهد، اما تا کنون مدرکی دال بر ساخت چنین تسلیحاتی مشاهده نشده است.
جیمز کلیپر، رئیس اطلاعات ملی در سنای آمریکا در همین زمینه گفته است: “ایران به غنی سازی اورانیوم ادامه می دهد و به نظر می رسد می کوشد تا قابلیت های علمی، فنی و صنعتی لازم برای تولید بمب اتم را به دست بیاورد تا هر وقت رهبران جمهوری اسلامی تشخیص دادند، به سمت ساخت حرکت کنند.”
به باور وی هنوز در زمینه عبور از فاز تحقیقاتی به مرحله تولید سلاح هسته ای بین رهبران حکومت ایران توافق وجود ندارد.
از سوی دیگر، تخلیه سوخت هسته ای بار گذاشته شده در نیروگاه هسته ای بوشهر توانایی های هسته ای ایران را زیر سئوال می برد.
علی اکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی اعلام کرده بود که این نیروگاه در فروردین ماه ۱۳۹۰ به شبکه برق سراسری متصل خواهد شد. او در آخرین اظهارات خود از راه اندازی و آغاز به کار اولین نیروگاه اتمی ایران در بهمن ماه خبر داده بود.
این نیروگاه ۳۶ ساله که بی تردید طولانی ترین پروژه تولید انرژی در دنیا است با تاخیرهای بسیاری مواجه شده است و اکنون نیز آغاز به کار آن در آینده ای نزدیک در هاله ای از ابهام قرار دارد
علی اصغر سلطانیه، دلیل این کار را که از قبل به آژانس بین المللی اتمی اطلاع داده شده بود، درخواست روسیه برای انجام برخی آزمایش‌ها و اقدامات فنی اعلام کرد و گفت: “سوخت از قلب رآکتور خارج و پس از انجام آزمایش‌ها مجددا در قلب رآکتور قرار می ‌گیرد.”
از نگاه ناظران، این اتفاق غیرمنتظره یا ناشی از تاثیرات مخرب بد افزار استاکس نت است که فرمان معکوس صادر می کند و یا نمایانگر ناتوانی ایران از تزریق برق هسته ای به شبکه برق کشور است.
از سوی دیگر روسیه نیز اراده و همکاری جدی برای تکمیل این پروژه نشان نداده است. مسئولیت ناپذیری و بد قولی روس ها با انتقاداتی از درون و بیرون حکومت مواجه شده است تا جایی که حمیدرضا کاتوزیان از نمایندگان مجلس، روس ها را متهم ساخت که علی رغم اینکه ایران بیش از یک و نیم برابر مقدار متعارف هزینه کرده است، در برابر راه اندازی نیروگاه مانع تراشی می کنند.
بر اساس آخرین گزارش آژانس، ایران تا کنون سه هزار و ۶۰۶ کیلوگرم اورانیوم با غلظت پایین زیر ۵ درصد و قریب به ۶ کیلو اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد تولید کرده است.
این ارقام که به تایید کارشناسان آژانس رسیده، تفاوت های زیادی با ارقام هدف گزاری شده مسئولین هسته ای ایران دارد. به گفته مقامات ایران، قرار بود تاسیسات اتمی ایران تا پایان سال ۱۳۸۹ ده ها هزار کیلو سوخت هسته ای را تامین کنند.
آژانس همچنین تایید کرد که هنوز تجهیزاتی در سایت فردو نصب نشده است و مدرکی
ایران اخیرا گونه های جدیدی از سانتریفوژ های IR-14 و IR-2m را نصب کرده است. ویژگی این سانتریفوژها تولید سریع تر و ضایعات کمتر است. البته همچنان بار اصلی تولید سوخت هسته ای با سانترفوژ های مدل قدیمی P1و P2 است.
هنوز معلوم نیست که آیا تجهیزات تولید سوخت هسته ای مورد نیاز برای راکتور تحقیقاتی تهران نصب و راه اندازی شده، لذا ادعای ایران در تولید داخلی مواد خام برای تداوم فعالیت این راکتور آزمایشگاهی مورد تردید است.
بنابراین، توانایی های هسته ای ایران بر اساس فعالیت مراکز علنی و کشف شده اگر چه پیشرفتی را نشان می دهد ولی در آن حدی نیست که این کشور را در فهرست اعضای باشگاه هسته ای دنیا قرار دهد. در واقع به نظر می رسد که جنبه تبلیغاتی برنامه های هسته ای ایران برتری چشمگیری بر واقعیت های آن داشته است.
خارج کردن سوخت هسته ای و تاخیرهای بسیار در راه اندازی نیروگاه بوشهر این گمانه را تقویت می کند که ممکن است این ناتوانی ها بخصوص اگر با تاثیرات ویرانگر و مختل کننده بد افزارها در دیگر تاسیسات اتمی ایران همراه شود، پتانسیل آن را دارد که بلندپروازی های هسته ای جمهوری اسلامی ایران را به نقطه پایان برساند.
به نظر می رسد که برنامه هسته ای ایران در وضعیت دشواری قرار گرفته است. از طرفی بن بست موجود در مذاکرات و گزارش های منفی آژانس فضا را برای تحریم های سنگین تر آماده می کند و از سوی دیگر، مشکلات داخلی و تاثیرات خرابکاری های احتمالی، فرایند ایجاد فشار و کسب امتیاز در عرصه جهانی را با سختی مواجه می کند.
در شرایطی که به نظر می رسد نتیجه تحولات جاری در خاورمیانه به سود ایران نباشد، غرب با توجه به کند شدن برنامه هسته ای ایران و فاصله زیاد این کشور تا رسیدن به نقطه بی بازگشت، عجله ای برای برخورد نهایی نشان نمی دهد. تداوم این روند فرسایشی می تواند آسیب های بیشتری را متوجه جمهوری اسلامی ایران کند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.